اشک از گوشه چشمانم به زمین می غلتد،دلتنگی هایش را با شیطنت های کودکانه اش آشکار کرده است.صدایش می زنم تا اندگی از فضای شیطنت رهایش کنم.دلتنگی هایش را فراموش کند.آسمان پر ستاره شب را به او نشان می دهم تا غرق رویا شود .
میگویم هرکس بتواند با ستاره ها شکلی بسازد برنده است.!!
نگاهی به آسمان پر ستاره میکند.ساکت شده است و به آسمان زل زده .بعد از مدتی حیران و ناتوان در جستجوی شکل مورد نظرش ،میگوید: میتونی شکل بابا را هم با ستاره ها برایم پیدا کنی؟!!
دو سه روزی است که بابایش آسمانی شده او فرزند یک شهید مدافع حرم است
امروز روز دختر است ؛دختران سرزمین عزیزم ایران
در میان دخترانه های کشورم امروز دخترانی را می شناسم که به جای اینکه پدر آنان را در آغوش بکشد ،آنان مزار پدر شان را در آغوش خواهند کشید
دخترانی که دلتنگ نگاه پر مهر پدر و دستان گرم و نوازشگر پدر در این روز هستند
کلامی از عمق جان که به آنان بگوید دختر عزیزم روزت مبارک
امروز ما مدیون خون شهدا و خانواده شهدا هستیم
این روزها با تمام وجودم لمس کردم که عشق قیمت ندارد
با تمام وجود لمس کردم که نبود پدر قیمت ندارد
این روزها شهر من مهمان شهید مدافع حرم است
شهیدی که فرزندانش امروز تبریک پدر را به گونه ای دیگر خواهند شنید
به یاد شهید مدافع حرم شهید سعید مجیدی
بابا جان از حقتان استفاده کنید!!!
گاهی اندر خم و پیچ کوچه های شهر زمزمه هایی می شنویم که اینبار دیگه انتخاب نمی کنیم ؛دفعه قبل چی شد ؟؟؟
واقعا دفعه قبل چی شد؟؟؟
کسانی که انتخاب کردند و انتخاب درست نکردند که باید ساکت باشند چون انتخاب خودشون بوده(خودم کردم که لعنت برخودم باد) واگه کاندیدشون دروغگو از آب در اومده ضمن اینکه دفعه دیگه چشمان مبارکشون را بازتر کنند باید حقشون را مطالبه کنند که ای آقای کاندید محترم شما که آبروی ما را بردید ما به شما رای دادیم گفتید اینچنین و اون چنین اما حالا که هیچی …….
اون ها که انتخاب کردند و کاندیدشون انتخاب نشد با احترام به رای مقابل زبان مطالبه گری خود را داشته باشند و حواسشون باشه دفعه بعد رکب نخورند اتفاقی اکثر برای قشر …..چه اتفاقی افتاد؟؟؟دو قطبی را چگونه ایجاد کردند و از چه سوراخی گزیده شدند ومدام به کاندید منتخب بگند آقا این چه وضعش ما که شمارا انتخاب نکردیم (خدا وکیلی اگه کاندیدی خوب کار کرد اگه اگه …. اذیت نکنیم و فرصت بدیم و کمک کنیم )
اما تویی که رای ندادی اصلا حق هیچ اعتراضی نداری اصلا نیستی چون راییی ندادی که به خوب و بدش گیر بدی
پس حالا که حق داری از حقت استفاده کن
طرز تهیه
??در یک قابلمه مقداری آب می ریزیم تا به جوش بیاد وقتی جوش اومد پیازهای خرد شده رو داخلش می ریزیم و صبر می کنیم تا دوباره بجوشد و پیازها حداقل۵ الی ۱۰ دقیقه داخل آب بجوشند بعد پیازها رو در آبکش ریخته و مدتی صبر می کنیم تا آبش بره
?در ماهی تابه روغن ریخته و وقتی خیلی داغ شد کم کم پیازها رو سرخ می کنیم.
?ریختن بیش از حد پیاز در ماهی تابه باعث میشه تا پیازها نرم بشه و یا بعضی هاش بسوزند و بعضیهاش سرخ نشده باقی بمونند.
?یک درجه قبل از طلایی شدن رنگشون، ماهی تابه رو از روی شعله کنار گذاشته و پیازداغ رو در صافی استیل پهن می کنیم تا خنک بشه و از روغن صاف شده برای سرخ کردن بقیه پیازها استفاده می کنیم.
?این پیاز داغ رو در شیشه داخل یخچال می تونید نگهداری کنید و موقع پخت غذا استفاده کنید
?این پیاز داغ خیلی ترد و خوشمزه میشه و به خصوص برای ریختن روی آش ، چون شکل خودش رو حفظ می کنه و نرم نمیشه بسیار مناسبه.
?و در ضمن بوی موندگی هم نمیگیره به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان گروه خوشمزه های رمضان ایجاد شده تا گرمی سفره های رمضان و حال و هوای قشنگ افطار و سحر گرمی بخش دل هامون بشه. دوستان عزیزم شیرینی ها وغذاها و افطاری های سالم و ایرانی وملل و……متنوع و خوشمزه ماه رمضان خود را همراه با دستور پختش به اشتراک بگذارید.تا موقع افطار و سحر مدام نگیم چی درست کنم ؟؟؟ https://eitaa.com/joinchat/956891249Ce79619d861
داشتم فکر میکردم دیگه لبخندها و اشک ها پشت ماسک مشخص نیست .این حسن یا عیب؟؟؟؟؟
رمز وبلاگم را گم كرده بودم از شهادت پسرش از بيرق مشكي صفحه وبلاگم فهميدم چند وقتي است نبودم.حالا سياه پوش مادرش هستيم بايد بيرق را عوض كنم.اگر ظلم به مادر را مردمان آن زمان تاب نمي آوردند و بر سر غاصبان ولايت فرياد مي زدند شروع سلسله شهادت نبود
بریم گلزار شهدای کرمان… مزار حاج قاسم
لینک زیر را لمس کنید…
در صف گاز ايستاده بود .ماشينش بيانگر گذر طولاني از زمان بود.اين را از چهره مرد هم مي توان فهميد.دو سه تا كپسول گاز را پايين ميگذارد تا پر كنند.نگاهش خسته است.انگار امواج كلمات در دهانش تلنبار شده است كه جايي كنار هم بنشينند و جمله شود.
سرم را از ماشين بيرون ميآورم تا صف ماشين هادر جايگاه را كه پشت سر هم صف بسته اند ببينم.ذوق كنم چقدر جلو آمده ام.
صداي خش دار مرد فضاي ذهنم را بهم ريخته ميريزد.
دستانش را نشان ميدهد و ميگويد.مدتي است كار ندارم.كسي هم سوار ماشين درب و داغون من نمي شود.الاچند وقتي است با رب دست كردن خرج زندگي را در مي آورم.قطرات اشكش در عمق ترك هاي دستش جاري مي شود و به روي زمين ميغلتد.اگر كپسول هاي مرا پر نكني………..مجبورم……………
توي ذهنم ميچرخد عجب دنياي بي خودي
#كمك#هاي#مومنانه
ديروز اربعين طلبه هاي ما از طريق عمودهاي مجازي مسير ازبعين را تا زيارت آقا پيمودند.مراسم خوبي بود و بازتاب خوبي بين همه داشت.دل همه را كربلايي كرد.از عمود1420تا1425………………………
*مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید* *پسرکوچکش از او پرسید:*
*-چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟*
*پدر گفت پسرم سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور*
*پسر گفت:غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند.*
*پدر گفت امتحان کن پسرم.*
*پسر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد*
*سبد را زیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دویدولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند*
*پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد.*
*پدرش گفت دوباره امتحان کن پسرم.پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد.برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است…*
*پس پدر به پسرش گفت سبد قبلا چطور بود؟*
*اینجا بود که پسرک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است.*
*پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد.*
*پس دنیاوکارهای آن قلبت را از کثافتها پرمیکند،خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند،*
*حتی اگر معنی آنراندانی…*