اینجا مقر خاطره امام رضا است
کوله بار سفر ذهن را میبندم واز کوچه پس کوچه های خاطراتم عبور میکنم و به جاده قلبم میرسم. ضربان جاده بالارفته است .مثل اینکه به خوب جایی نزدیک شده ام.جاده فرعی چشمانم اشکبار است .اما دلم سبک است .برق خاطره اش فضای ذهنم را روشن میکند .به یاد تو افتاده ام. تو تنها مکان زیبای دنیاهستی که هر چقدر هم بروم خسته نمی شوم. تنها جایی که آدما با کوله بار سنگین میرند و وقت برمی گردند سبک سبکند. تنها جایی که دل آدم را نمیزنه.تکراری نمیشه. تنها جائی که صدای شیپورهاش گوش را نوازش میده و اشک راجاری میکنه. تنها جایی که زیارت نرفته های کربلا بهش دخیل میبندند. تنها جایی که فقرا حجشون را اونجا انجام میدند. آره دارم نزدیک میشم اینجا مقر خاطره حرم امام رضا است.که نور ایون طلاش فضای ذهنم را گرفته.