?? توصیه رمضانیه از اسوه اخلاق، حضرت آیت الله مشکینی??
⬅️ بخش سوّم
?احترام خاص به روزه داران ?
?حضرت آیت الله مشکینی رحمه الله فرمودند:
تمام عبادات، هم عمل قلبی دارند و هم عمل بدنی.
◀️ امّا روزه، یک اختصاصی دارد. در روزه، همه اش عمل قلب است و عمل بدنی ندارد.
روزه، عبارت از آن تصمیم گیری قلبی شماست،
یعنی آن تصمیم گیری شما؛ امّا بدن، هیچ عملی ندارد. پس روزه فقط عمل قلبی است. فلذا روزه با دیگر عبادات، این فرق را دارد
◀️پیامبر گرامی می فرماید: در بهشت یک دریچه ای وجود دارد که اسمش ریان است.
راهی است که تنها روزه داران از آن وارد بهشت می شوند
و وقتی که روزه داران وارد می شوند،
آن در را می بندند و کسی دیگر از آن جا وارد نمی شود
و این، یک احترام خاص برای روزه داران است
????????????
عبيدالله بن عباس پسر عموي پيامبر از كساني بود كه به همسايگان افطاري مي داد و سر راههاي سفره مي انداخت و سفره اش برچيده نمي شد
در يكي از سفره ها با غلامش به خيمه عربي رسيدند و گفت : چطور است امشب بر اين عرب در آئيم !
چون عبيد الله مردي زيبا و خوش بيان بود ، مرد چادر نشين او را احترام بسيار كرد و به همسرش گفت: مرد شريفي بر ما وارد شده آيا چيزي داريم كه شب از اين ميهمان عزيز پذيرايي كني؟
زن گفت: جز يك گوسفندي كه وسيله زندگي دختر شير خوار ماست چيزي نداريم مرد گفت چاره اي نيست كارد را بر گرفت تاگوسفند را ذبح كند! زن گفت: مي خواهي بچه ات را بكشي؟ مرد گفت : هر چند چنين شود چاره اي جز احترام مهمان نداريم.
سپس اشعاري خواند كه مضمون آن چنين است: اي زن اين دختر را بيدار نكن كه اگر بيدار شود گريه مي كند و كارد از دستم مي افتد.
خلاصه گوسفند را ذبح و از مهمان پذيرائي كردند. عبيد الله تمام سخنان ايشان را شنيد صبحگاهان عبيدالله به غلامش گفت: چقدر پول همراه داريم؟
غلام گفت: پانصد اشرفي از مخارج ما تاكنون زياد آمده است.
گفت: همه را به اين مرد عرب بده! غلام تعجب كرد كه در مقابل گوسفندي به پنج درهم پانصد اشرافي پول مي دهي؟
گفت: او نه تنها تمام اموالش را براي ما صرف كرد ، بلكه ما را بر ميوه قلبش مقدم داشته است.
?? منبع
پیغمبر و یاران ج ۴ ص ۲۲۳
دعای بسیار جالب توجه و مهمِ روز سیزدهم ماه رمضان که در کتاب اقبال الاعمال از امام زین العابدین علیه السلام روایت شده است
امام علیه السلام در بخش ابتدایی دعا با توصیف خیانت ها و شرح دشمنی های مخالفین، علیه آنان دعا کرده اند. بخش میانی دعا به صلوات بر رسول خدا و ائمه معصومین علیهم السلام و اقرار به ولایت ایشان اختصاص دارد و در بخش پایانی نیز برای حفظ و سلامتی امام عصر علیه السلام و ظهور ایشان با زیباترین عبارات ممکن دعا شده است.
ترجمه بخش اول دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
پروردگارا، همانا ستمگران آیاتِ تو را انكار كرده و به كتابت كفر ورزيدند. رسولانت را تكذيب نموده و از پرستش تو سر باز زدند. از آيينِ خلیل ات روگردانده و آنچه را که رسولت آورد تبدیل کردند و دینی غیر از دین تو بنا نهادند. به غیرِ هدایتِ تو اقتدا کردند و غیرِ سنّت تو را سنت قرار دادند و از حدودت تجاوز کردند.
برای غلبه بر آیاتت کوشش نمودند و بر خاموش کردن نورَت همدستی کردند. مردم را از راه تو بازداشتند و به نعمت هایت كفر ورزيدند. با والیان امرت دشمنی نموده و با دشمنانت دوستی و با دوستانت دشمنی کردند.
و پس از شناخت نعمتت آن را انکار کردند و نعمت هایت را به ياد نياوردند. از مکرِ تو ايمن گشته و دل هایشان از ياد تو سخت گرديد. حرام تو را حلال، و حلال تو را حرام شمردند و بر نافرمانى کردن از تو گستاخ شده و از ناخشنودى و خشم تو نترسيدند. كيفرت را فراموش كردند و از عذاب تو پرهیز نکردند و به نعمتت فريفته شدند.
خداوندا از آنان انتقام بگير و عذابت را بر آنها فرو ريز و ريشه شان را بکن و نسل شان را قطع كن. عزت و جبروت شان را خوار و سبک نما و زهِ كمان هایشان را بركَن. گام هایشان را به لرزه انداز و قلب هایشان را در هراس افکن.
پروردگارا، آنان دين تو را وسیله ی فریب مردم قرار داده و اموالت را مابین خود دست به دست گردانده و بندگانت را به بردگى گرفته اند.
خداوندا از ستیز و نبرد آنان علیه مؤمنین جلوگیری کن و شمشیرشان را بشکن و نيرنگ شان را سست كن و آنان را دشمن شاد بگردان و دلهای مؤمنین را شفا ببخش
خداوندا، بازوان شان را بشكن و بر سركشان و طاغیان شان غلبه نما. بلاها و سختی ها را بر آنان مسلط کن و بنیان شان را منهدم نما ميان گفتارشان اختلاف انداز و جمعشان را متفرّق نما و امورشان را پراکنده گردان. شدت و سختیِ آنان را ميان خودشان قرار بده و از بالای سر و زيرِ پايشان عذاب را بر آنان برانگيز و خونشان را به دست مؤمنان بريز و سرزمين و ديار و اموال آنان را برای مؤمنین به ارث بگذار
پروردگارا اعمالِ آنان را نابود و اميدشان را قطع و دليل شان را باطل گردان و از آنجا كه نمی دانند آنان را گرفتار استدراج نما. از جایی که نفهمند بر آنان عذابی بیاور و آنچه را که از آن بیم دارند بر خانه هایشان فرو فرست و از آنان سخت حساب بكش و عذاب شان کن عذابی بی بدیل. و عاقبتِ كار آنها را زیان کاری و خسران قرار ده
پروردگارا، آنان آیات تو را به قيمتی اندك فروختند و سركشى عظیمی کردند. خدايا، پس آنان را به گرفتنی سخت بگیرشان و نگون سار هلاک شان نما و نابودشان کن. در زمين، ياور و در آسمان، بازدارنده ای براى آنان قرار مده و به لعنتی بزرگ لعنت شان کن. بارخدایا، پس آنان را چنان که بايد سخت بگير.
پروردگارا، آنان نماز را تباه كرده و از خواهش های نفس شان پیروی نمودند و مرتکب اعمال زشت و قبیح شدند. خداوند پس آنان را به گرفتاری ها و مصیبت ها بگيرشان و بلاها را بر ایشان نازل کن و حسرت و ندامت را نشان شان بده. یا الله، اى خدای زمین ها و آسمان ها، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و به رحمت خود بر ما رحم كن، اى مهربان ترین مهربانان
?? منبع
إقبال الأعمال، ج ۱ ص ۱۴۵
میهمان نوازی
آن گرامی، همواره از میهمانان پذیرایی میکرد. گاه از اشخاصی پذیرایی میکرد که حتی آنان را نمیشناخت؛ به ویژه، امام به پذیرایی از بینوایان علاقه زیادی داشت، آنان را به خانه خود میبرد و به گرمی پذیرایی میکرد و به آنها لباس و مال میبخشید.
در سفری که امام حسن(ع) همراه امام حسین(ع) و «عبدالله بن جعفر» به حج میرفتند، شتری که بار آذوقه بر آن بود، گم شد و آنها در میانه راه، گرسنه و تشنه ماندند. در این هنگام، متوجه خیمهای شدند که در آن پیرزنی تنها زندگی میکرد. از او آب و غذا خواستند. پیرزن نیز که انسان مهربان و میهماننوازی بود، تنها گوسفندی را که داشت دوشید و گفت برای غذا نیز آن را ذبح کنید تا برای شما غذایی آماده کنم امام نیز آن گوسفند را ذبح کرد و زن از آن، غذایی برای ایشان درست کرد
آنان غذا را خوردند و پس از صرف غذا از وی تشکر کردند و گفتند ما افرادی از قریش هستیم که به حج میرویم. اگر به مدینه آمدی نزد ما بیا تا میهمان نوازیات را جبران کنیم سپس از زن خداحافظی کردند و به راه خویش ادامه دادند. شب هنگام، شوهر زن به خیمهاش آمد و او داستان میهمانی را برایش بازگفت. مرد، خشمگین شد و گفت چگونه در این برهوت تنها گوسفندی را که همه داراییمان بود برای کسانی کشتی که نمیشناختی؟
?? منبع
مناقب ابن شهر آشوب ج ۴ ص ۱۶ و ۱۷
? خداوند بعد از هر افطار به روزه دار چه می گوید
?قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَنْ صَامَ يَوْماً فِي الْحَرِّ فَأَصَابَهُ ظَمَأٌ وَكَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَلْفَ مَلَكٍ يَمْسَحُونَ وَجْهَهُ وَ يُبَشِّرُونَهُ حَتَّى إِذَا أَفْطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ وَ رَوْحَكَ مَلَائِكَتِي اشْهَدُوا أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُ.
? امامصادق علیهالسلام فرمودند:
?كسى كه یک روز را در گرما روزه بگیرد و تشنگى را تحمل كند، خداوند هزار فرشته را بر او مى گمارد تا دستهاى خود را بر روى او كشيده و او را بشارت دهند، و پس از آنكه افطار كرد خداوند میفرمايد:
?چقدر خوش بويى! اى فرشتگان من گواه باشيد كه من او را آمرزيدم.
?ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص ۵۲
? جاودانگی و فرا عصری بودن قرآن ?
?? تبَارَک الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَی عَبْدِهِ لِیکونَ لِلْعلَمِینَ نَذِیرًا ??
خجسته (و پایدار) است آن (خدایی) که جدا کننده [حق از باطل: قرآن ] را بر بنده اش فرو فرستاد، تا هُشدارگری برای جهانیان باشد.
? نکته ها و اشاره ها ?
1️⃣ «فُرقان» به معنای جدا کننده (ی حق از باطل) است. این واژه در قرآن، گاهی به معنای قرآن و گاه به معنای معجزات روشنگر و گاه به معنای تورات به کار رفته است و در این آیه به معنای قرآن است.
2️⃣ قرآن وسیله ای برای شناخت بهتر جهان، انسان، اجتماع و سنت های حاکم بر آن، مؤمنان و کافران و منافقان است و با بیان صفات، آنها را از هم دیگر جدا می سازد. قرآن وسیله ی شناخت عقاید، قوانین، احکام، آداب و اخلاق صحیح است و آنها را از مطالب باطل و خرافات جدا می سازد.
3⃣بین فرقان و بندگی پیامبر صلی الله علیه و آله رابطه ای است؛ یعنی مقام عبودیت خالص زمینه ساز نزول فرقان است که انسان را به معیارهای جداسازی حق از باطل می رساند.
? آموزه ها و پیام ها ?
1️⃣ قرآن برکت خدا و جدا کننده ی حق از باطل است.
2️⃣ یکی از اهداف قرآن هشدارگری است.
3️⃣ رسالت قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله جهانی است.
4️⃣ از برکت قرآن و هشدارهای آن و جداسازی حق و باطل به وسیله ی آن استفاده کنید.
?? منبع
تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم، صفحه ۲۳۴
????????????
امام علی (علیه السلام) فرمودند
????????????
لایَرجُونَّ اَحدُ مِنکُم اِلاّ رَبَّهُ وَ لایُخافنَّ إلاّ ذَنبَهُ
هیچ یک از شما جز به پروردگارش امید نبندد و جز از گناهش نترسد.
?? منبع
نهج البلاغه، حکمت ۷۹
??شرح حدیث??
انسان در زندگی میان «خوف» و «رجا» زندگی می کند.
گاهی امید به این و آن سبب می شود کارهایی باب میل آنان انجام دهد و ترس از برخی عواقب و اشخاص سبب می شود کارهایی را ترک کند.
موعظه ی حضرت امیر (علیه السلام) این است که در محور این بیم و امید خدا را قرار دهیم. اگر امید می بندیم، به او ببنیدم و اگر می ترسیم، از قهر و غضب و کیفر او نسبت به گناهانمان بترسیم. این جلوه ای از توحید ناب است.
موحّد چون در پای ریزی زَرش
و یا تیغ هندی نهی بر سرش
امید و هراسش نباشد زکس
همین است معنای توحید و بس امید به غیر خدا انسان را به ریا و تظاهر و نفاق می کشد ترس از غیر خدا هم انسان را از خدا غافل می سازد ترس از گناه خویش یعنی ترس از کیفری که نتیجه ی گناهان ماست و خدا عادل است و حسابگر
اگر بخواهد با دقت محاکمه کند و عادلانه رأی دهد، کیست که بتواند از عدالتش بگریزد؟
?? منبع
حکمت های علوی و ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام علی علیه السلام جواد محدثی، انتشارات آستانه قدس رضوی، چاپ سوم ۱۳۹۱
حذیفة بن یمان نقل میكند كه روزی بر بلندای كوهی، درمجاورت پیامبر بودیم و امام حسن علیه السلام كه كودكی خردسال بود، با وقار و طمانینه در حال راه رفتن بود. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند همانا جبرئیل او را همراهی میكند و میكائیل از او محافظت مینماید و او فرزند من و انسان پاكی از نفس من و عضوی از اعضأ من و فرزند دختر و نور چشم من است. پدرم فدای او باد
پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و ما هم ایستادیم، ایشان به امام حسن علیه السلام فرمود تو ثمره من و محبوب من و روح و روان منی.
در این هنگام یك مرد اعرابی به سوی ما میآمد، حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: مردی به سوی شما میآید كه با كلامی تند با شما سخن میگوید و شما از او بیمناك میشوید. او سؤالهایی خواهد پرسید و در كلامش درشتی و تندی است
اعرابی نزدیك شد و بدون اینكه سلام كند گفت: كدام یك از شما محمد است؟ گفتیم: چه میخواهی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمودند آهسته ای اعرابی او كه از این برخورد، پیامبر صلی الله علیه و آله را شناخت گفت: «یا محمد! ای محمد! درگذشته كینه تو را به دل داشتم ولی تو را ندیده بودم و الآن بغضم نسبت به تو بیشتر شد.
پیامبر صلی الله علیه و آله تبسم كردند، ما خواستیم به اعرابی حمله كنیم كه آن حضرت با اشاره ما را منع فرمودند. اعرابی گفت: تو گمان میكنی پیامبری؟ نشانه و دلیل نبوت تو چیست؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند ان احببت اخبرك عضو من اعضائی فیكون ذلك اوكد لبرهانی; اگر دوست داشته باشی عضوی از اعضأ من به تو خبر دهد تا برهانم كاملتر شود
اعرابی پرسید: مگر عضو میتواند سخن بگوید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود آری ای حسن برخیز آن مرد امام حسن علیه السلام را به خاطر كودكیش، كوچك شمرد و گفت: پیامبر فرزند كوچكی را میآورد و بلند میكند تا با من تكلم كند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند تو او را به آنچه اراده كرد های دانا خواهی یافت امام حسن علیه السلام شروع به تكلم كرد و فرمود: «مهلا یا اعرابی
آرام باش ای اعرابی! تواز انسانی كند ذهن و فرزند شخص كند ذهن سؤال نكردی، بلكه از یك فقیه و دانشمند سؤال كردهای ولی تو جاهل و نادانی پس اگر تو نادانی، همانا شفای جهل تو نزد من است; زمانی كه سؤال كنندهای سؤال كند. دریای علمی نزد من است كه آن را با هیچ ظرفی نمیتوان تقسیم كرد و این ارثی است كه پیامبر صلی الله علیه و آله از خود به جای گذاشته است
سپس فرمودند هر آینه زبانت را باز كردی و از حد خود فراتر رفتی و خود را فریفتی، ولی از اینجا نمیروی مگر اینكه ایمان میآوری، اگر خدا بخواهد
بعد از آن، امام علیه السلام جزء به جزء وقایعی را كه برای او اتفاق افتاده بود، بیان كرد و فرمود: «شما درمیان قومتان اجتماع كردید وگمان كردید كه پیامبر صلی الله علیه و آله فرزندی ندارد و عرب هم از او بیزار است، لذا خون خواهی ندارد و تو خواستی او را بكشی و نیزهات را برداشتی، ولی راه بر تو سختشد، در عین حال از تصمیم خود منصرف نشدی و در حال ترس و واهمه به سوی ما آمدی. من به تو از سفرت خبر میدهم كه در شبی صاف و بدون ابر خارج شدی، ناگهان باد شدیدی وزیدن گرفت و تاریكی شب بیشتر شد و باران شروع به باریدن كرد و تو با دلتنگی تمام باقی ماندی و ستارهای در آسمان نمیدیدی تا بواسطه آن راه را پیدا كنی.
مرد عرب با تعجب گفت ای كودك این خبرها را از كجا گفتی؟ تو از تاریكی و سیاهی قلب من پرده برداشتی، گویا تو مرا نظاره كرده بودی و از حالات من چیزی بر تو مخفی نیست; چنان كه گویی این علم غیب است
سپس آن مرد به دست امام حسن علیه السلام مسلمان شد و رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله مقداری قرآن به او آموخت و او از پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه گرفت و به سوی قوم و قبیله خود بازگشت و عدهای را به دین اسلام وارد كرد بعد از آن، هر موقع كه امام حسن علیه السلام را میدیدند، خطاب به ایشان میگفتند لقد اعطی مالم یعط احد من الناس همانا به امام حسن علیه السلام نعمتی عطا شده كه به احدی داده نشده است
?? منبع
مدینةالمعاجز چاپ قدیم ص۲۰۷
مناقب ابن شهر آشوب همان، ج ۳ ص ۱۷۳
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود
حضرت امام حسن مجتبى صلوات اللّه علیه در یکى از سفرهاى خود براى حجّ عمره ، بعضى از افرادى که معتقد به امامت زبیر بودند؛ حضرت را همراهى مى کردند. پس کاروانیان در مسیر راه خود، در محلّى جهت استراحت فرود آمدند و در آن مکان درخت خرماى خشکیده اى وجود داشت که در اءثر بى آبى و تشنگى خشک شده بود.
حضرت کنار آن درخت خرما رفت و نشست ، در این اثنا یکى از افراد کاروان به آن حضرت نزدیک حضرت شد و کنارش نشست بعد از آن که مقدارى استراحت کردند، آن شخص که معتقد به امامت زبیر بود سر خود را بالا کرد و پس از نگاهى به شاخه هاى خشکیده نخل ، گفت اى کاش این نخل رطب مى داشت ؛ و مقدارى از آن را میل مى کردیم امام حسن مجتبى علیه السلام فرمود آیا اشتها و علاقه به آن دارى ؟
آن شخص زبیرى گفت آرى پس حضرت دست هاى مبارک خود را به سوى آسمان بلند کرد و دعائى را زمزمه نمود.
ناگهان در یک چشم به هم زدن نخل خشکیده سبزو شاداب گردید و در همان حال رطب هاى بسیارى بر آن روئید.
در همین موقع ساربانى که همراه قافله بود و کاروانیان از او شتر کرایه کرده بودند، هنگامى که این کرامت و معجزه را دید، در کمال حیرت و تعجّب گفت این سحر و جادوى عجیبى است
امام علیه السلام فرمود: خیر، چنین نیست ؛ بلکه دعاى فرزند پیغمبر صلى الله علیه و آله است که مستجاب گردید.
و سپس افراد کاروانى که همراه حضرت بودند، همگى از آن خرماهاى تازه خوردند
و آن درخت تا مدّت ها سبز و خرّم بود و مردمان رهگذر از خرماهاى آن استفاده مى کردند
?? منبع
دیدار آشنا ش ۹۵ و ۹۶ رمضان ۱۴۲۹ هـ ق، ص ۷
علم و دانش کلید خیرات و دستیابی به سعادت است. بدون دانش نه راه سعادت معلوم است و نه حرکت ممکن به همین جهت از مهم ترین مأموریتهای انبیا در طول تاریخ، تعلیم کتاب و آموزش مسائل دینی و تربیتی بوده است. از مهمترین توقّعات امامان معصوم علیهم السلام از شیعیان این است که اهل دانش و فراگیری حکمت باشند.
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند عَلِّمِ النّاسَ عِلْمَکَ وَ تَعَلَّمْ عِلْمَ غَیْرِک دانش خود را به مردم بیاموز و دانش دیگران را یادگیر.»
خداوند تمام امکانات فراگیری دانش را در اختیار ما قرار داده است. لذا لازم است که از چشم و گوش و فرصتها بیشترین استفاده را ببریم و با فراگیری دانش، شک و شبهه را از دل و درون خویش بیرون برانیم
امام حسن علیه السلام فرمود اِنَّ اَبْصَرَ الاَْبْصارِ ما نَفَذَ فِی الْخَیْرِ مَذْهَبُهُ وَ اَسْمَعَ الاَْسْماعِ ما وَعَی التَّذْکیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ وَ اسْلَمَ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبَهاتِ به راستی، بیناترین دیده ها آن است که در خیر نفوذ نماید، و شنواترین گوشها آن است که تذکّرات دیگران را بشنود و از آن بهره مند شود و سالم ترین دلها آن است که از شک و شبهه پاک باشد
?? منابع
بحار الانوار، ج ۷۵ ص ۱۱۱
علی بن شعبه، تحف العقول انتشارات آل علی علیه السلام ، چاپ اوّل ۱۳۸۲ ص ۴۰۸ شماره ۱۷