میهمان نوازی
میهمان نوازی
آن گرامی، همواره از میهمانان پذیرایی میکرد. گاه از اشخاصی پذیرایی میکرد که حتی آنان را نمیشناخت؛ به ویژه، امام به پذیرایی از بینوایان علاقه زیادی داشت، آنان را به خانه خود میبرد و به گرمی پذیرایی میکرد و به آنها لباس و مال میبخشید.
در سفری که امام حسن(ع) همراه امام حسین(ع) و «عبدالله بن جعفر» به حج میرفتند، شتری که بار آذوقه بر آن بود، گم شد و آنها در میانه راه، گرسنه و تشنه ماندند. در این هنگام، متوجه خیمهای شدند که در آن پیرزنی تنها زندگی میکرد. از او آب و غذا خواستند. پیرزن نیز که انسان مهربان و میهماننوازی بود، تنها گوسفندی را که داشت دوشید و گفت برای غذا نیز آن را ذبح کنید تا برای شما غذایی آماده کنم امام نیز آن گوسفند را ذبح کرد و زن از آن، غذایی برای ایشان درست کرد
آنان غذا را خوردند و پس از صرف غذا از وی تشکر کردند و گفتند ما افرادی از قریش هستیم که به حج میرویم. اگر به مدینه آمدی نزد ما بیا تا میهمان نوازیات را جبران کنیم سپس از زن خداحافظی کردند و به راه خویش ادامه دادند. شب هنگام، شوهر زن به خیمهاش آمد و او داستان میهمانی را برایش بازگفت. مرد، خشمگین شد و گفت چگونه در این برهوت تنها گوسفندی را که همه داراییمان بود برای کسانی کشتی که نمیشناختی؟
?? منبع
مناقب ابن شهر آشوب ج ۴ ص ۱۶ و ۱۷