جابرگوید به امام باقر (علیه السلام )عرض کردم : برایم حدیثی از فضایل جده ام فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) نقل کن … فرمود : در روز قیامت…. هنگامی که فاطمه به در بهشت میرسد التفات می کند و به اطراف می نگرد . خداوند می فرماید : ای دختر دوست من ، سبب التفاتت چیست ؟ فاطمه عرض می کند : ای پروردگار من دوست دارم در مثل این روز قدر و منزلتم شناخته شود . حق تعالی می فرماید ای دختر حبیب من برگرد و بنگر هر کس در دلش دوستی تو یا یکی از فرزندان تو باشد دست او را بگیر و به بهشت وارد کن …. ( بحار 8/51 )
معاد در قرآن ، جلد2، ص 138 ، آیت الله جوادی آملی
انسان هوشمندی که بعد از روشن شدن آیات الهی و تمامیت حجت خدا آگاهانه به جانب حیوانیت گام برداشته است ، از دیدگاه قرآن مانند چهارپایان ، بلکه بدتر و گمراه تر است و قرآن بر خلاف ادب سخن نگفته است و روزی که پرده ها برداشته می شود این حقیقت بخوبی آشکار می شود . انسان می تواند حرکتی صعودی به جانب فرشته خویی و بالاتر داشته یا به جانب درکات گام بردارد.
معاد درقرآن ، ج 2 ، ص 49 ، آیت الله جوادی آملی .
مردی به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) عرض کرد ما اموال خود را بدیگران می بخشیم تا اسم و رسم ما در میان مردم باشد آیا پاداشی داریم ؟ فرمود: نه باز گفت : اگر گاهی برای اجر الهی و زمانی برای بدست آوردن نام و نشان ببخشیم ؟ فرمود : خداوند چیزی را نمی پذیرد مگر اینکه خالص برای او باشد . سپس این آیه را تلاوت فرمود ( الا لله الدین الخالص ) بنابراین ، آسایش انسان به آرامش درونی طمانینه ، نیت و کردار صالح است .
معاد در قرآن ، ج2 ، ص 38 و 39 ، آیت الله جوادی آملی .
لزوم تقویت شهادت طلبی در مقابل تهاجم فرهنگی
( آیت الله مصباح یزدی )
ما باید اسلام را بهتر و دفاع از اسلام را بشناسیم . اگر راه و خون سید الشهدا ( علیه السلام ) برای ما عزیز است ، باید از عمق جان بگوییم : ( یا لیتنی کنت معکم فأفوز معکم ) ؛ یعنی خودمان را حداقل برای روزی که وجود مقدس امام زمان ظهور می کند و به یاران فداکاری احتیاج دارد که مثل یاران جدش جان خودشان را کف دست بگیرند و برای اسلام هدیه کنند ، آماده کنیم . این زیارت هایی که ما می خوانیم برای همین است . این زیارت وارثی که در آخرش می خوانیم ( یا لیتنی کنت معکم فأفوز معکم ) ؛یعنی من به آن راهی که شما رفتید ، ایمان دارم و حسرت می خورم که چرا کربلا نبودم که راه شما را تأیید کنم و منتظرم اگر شرایطی پیش بیاید ، همان راه را انتخاب کنم . این همان فرهنگ شهادت طلبی است که امام حسین ( علیه السلام ) به جامعه اسلامی و بشری اهدا فرمود . امام حسین ( علیه السلام ) نشان داد که شرایطی برای جامعه اسلامی پیش می آید که مسلمان باید خود و فرزندانش تا طفل شیرخوارش به شهادت برسند تا اسلام بماند و احکام ان تغییر نکند ؛ … انتظار ظهور مهدی ( عج الله تعالی فرجه الشریف ) هم یعنی همین .
باید به هوش باشیم که شاطین ما را با یک الفاظ پوچ و با محتوای الحادی به نام اسلام و ارزش های انسانی و ارزش های لیبرال دموکراسی فریب ندهند ؛ روح این ها چیزی جز کفر و انکار ارزش های الهی نیست ؛ خطر این ها از خطر یزید و شمر برای عالم اسلامی بیشتر است . مگر یزید و شمر توانستند ایمان را از مردم بگیرند ؟ اما این نامردها به راحتی جوان های ما را دارند بی دین می کنند .
بدانید که امام حسین ( علیه السلام ) شخصی نبود که یک عده گرگ دورش را بگیرند و بخواهند او را بکشند ؛ امام حسین ( علیه السلام ) هدف داشت و برای احیای دین و ارزش های دینی قیام کرد و در این راه موفق شد و اگر راه دیگری در زمان دیگری برای احیای ارزش های دینی جز شهادت نباشد ، شهادت برای دیگران هم واجب خواهد بود .
سیری در آیه آخر سوره كهف
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (كهف/110)
بگو: همانا من بشرى همچون شمایم (جز اینكه) به من وحى مىشود كه خداى شما خداى یگانه است. پس هر كه به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف او) امید و ایمان دارد، كارى شایسته انجام دهد. و هیچ كس را در عبادت پروردگارش شریك نسازد.
بخش دیگرى از این سوره به داستان موسى و خضر (هر چند نام خضر در این سوره نیامده است) اشاره مىكند كه چگونه موسى (ع) در برابر كارهایى كه ظاهر آن زننده بود اما باطنش بر مصلحت نتوانست صبر و حوصله بخرج دهد، ولى پس از توضیحات خضر به عمق مسائل كاملا آگاه شد و از بیتابى خود پشیمان گشت
در این آیه هم توحید، «إِلهٌ واحِدٌ» هم نبوّت، «یُوحى إِلَیَّ» و هم معاد، «لِقاءَ رَبِّهِ» هم امید به رحمت الهى، «یَرْجُوا» هم تلاش در رسیدن به آن، «فَلْیَعْمَلْ» و هم اخلاص در عمل «لا یُشْرِكْ» آمده است. از این جهت پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود: اگر تنها آیهى آخر سورهى كهف بر امّت من نازل مىشد، براى آنان كافى بود. (تفسیر درّ المنثور)
در روایات بسیارى در ذیل این آیه، از اهمیّت اخلاص و خطر ریا و شرك خفىّ، سخن به میان آمده است.
امام رضا علیه السلام مأمون را در حال وضو گرفتن دید كه غلامش روى دست او آب مىریزد، امام با تلاوت جملهى «وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» به او فهماند كه در وضو و كارهاى عبادى، كمك گرفتن شرك، و موجب بطلان عمل است. (تفسیر مجمع البیان)
در حدیث آمده است: هر كس هنگام خوابیدن این آیه را بخواند، هر ساعتى كه بخواهد از خواب بیدار مىشود. (تفسیر نور الثقلین)
برداشتهایی از آیه كریمه:
1ـ نباید خود را بیش از آنچه هستیم معرّفى كنیم، پیامبران خود را بشر مىدانستند. «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
2ـ شرط نبوّت، انسان بودن است تا پیامبر در عمل نیز الگوى دیگر انسانها باشد. «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
3ـ رهبران الهى باید جلو غُلوّ و مبالغهها را بگیرند. «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
4ـ براى كار خدایى كردن، حتّى امید به پاداش الهى كافى است گرچه یقین نباشد. «فَمَنْ كانَ یَرْجُوا … فَلْیَعْمَلْ»
5ـ امید در انسان باید به صورت یك حالت دائمى و پیوسته باشد، نه لحظهاى. «فَمَنْ كانَ یَرْجُوا»
6ـ امید بدون عمل، كارساز نیست. «یَرْجُوا، فَلْیَعْمَلْ»
7ـ مرگ براى همه حتمى است، امّا ارزشمندتر آن است كه انسان آرزوى ملاقات با خدا را داشته باشد. «یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ»
8ـ شرك، به هر نحوى باشد ممنوع است. «لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»
9ـ ارزش كارها در سه جهت است: اصل كار، انجام دهندهى كار و نیّت و هدف آن. در این آیه هر سه جهت آمده است. «عَمَلًا صالِحاً، فَمَنْ كانَ یَرْجُوا، وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ»
10ـ این آیه، هم توحید در الوهیّت را بیان مىكند، «إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ» هم توحید در ربوبیّت و عبادت را. «لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»
نوشته آمنه اسفندیاری – گروه دین و اندیشه تبیان
آیه ای برای بیدار شدن از خواب
(محتواى سوره كهف)
این سوره با حمد و ستایش خداوند آغاز مىشود، و با توحید و ایمان و عمل صالح پایان مىیابد.
محتواى این سوره همچون سایر سورههاى “مكى” بیشتر بیان مبدا و معاد و بشارت و انذار است، و نیز به مساله مهمى كه مسلمانان در آن روزها سخت به آن نیاز داشتند اشاره مىكند، و آن اینكه یك اقلیت هر چند كوچك باشد، در برابر یك اكثریت هر چند ظاهرا قوى و نیرومند باشند نباید تسلیم گردد، و در فساد محیط حل شود، بلكه همچون گروه كوچك اصحاب كهف باید حساب خودشان را از محیط فاسد جدا كنند، و بر ضد آن قیام نمایند.
آن روز كه توانایى دارند به مبارزه ادامه دهند و در صورت عدم توانایى، هجرت نمایند.
همچنین از جمله داستانهاى این سوره، داستان دو نفر است كه یكى بسیار ثروتمند و مرفه اما بى ایمان و دیگرى فقیر و تهیدست اما مؤمن بود، ولى او هرگز عزت و شرف خود را در برابر آن فرد بى ایمان از دست نداد، و تا آنجا كه مىتوانست او را نصیحت و ارشاد كرد و سرانجام اعلام بیزارى نمود و پیروزى هم با او بود.
تا مؤمنان در شرائطى همچون آغاز دعوت پیغمبر (ص) بدانند اگر ثروتمندان بى ایمان جنب و جوشى دارند موقت است و خاموش شدنى همانند فقر و تنگدستى افراد با ایمان.
بخش دیگرى از این سوره به داستان موسى و خضر (هر چند نام خضر در این سوره نیامده است) اشاره مىكند كه چگونه موسى (ع) در برابر كارهایى كه ظاهر آن زننده بود اما باطنش بر مصلحت نتوانست صبر و حوصله بخرج دهد، ولى پس از توضیحات خضر به عمق مسائل كاملا آگاه شد و از بیتابى خود پشیمان گشت.
این نیز درسى است براى همه، تا به ظواهر حوادث و رویدادها ننگرند، و بدانند در زیر این ظواهر باطنى است بسیار عمیق و پر معنى.
امام رضا علیه السلام مأمون را در حال وضو گرفتن دید كه غلامش روى دست او آب مىریزد، امام با تلاوت جملهى «وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» به او فهماند كه در وضو و كارهاى عبادى، كمك گرفتن شرك، و موجب بطلان عمل است
بخش دیگرى از این سوره ماجراى ذو القرنین را شرح میدهد كه چگونه شرق و غرب عالم را پیمود، و با اقوام گوناگونى كه سنن و آداب بسیار متفاوتى داشتند روبرو شد، و سرانجام با كمك گروهى از مردم به مقابله با توطئه” یاجوج” و” ماجوج” برخاست و سدى آهنین بر سر راه آنها كشید، و نفوذشان را قطع كرد. تا مسلمانان با بینش وسیعتر خود را براى نفوذ در شرق و غرب جهان آماده سازند و براى مبارزه با” یاجوجها” و” ماجوجها” دست اتحاد بهم دهند!.
جالب اینكه در این سوره به سه داستان اشاره شده (داستان اصحاب كهف داستان موسى و خضر و داستان ذو القرنین) كه بر خلاف غالب داستانهاى قرآن در هیچ جاى دیگر از قرآن سخنى از اینها به میان نیامده است (تنها در سوره انبیاء آیه 96 به مسئله یاجوج و ماجوج بدون ذكر نام ذو القرنین اشاره شده است) و این یكى از ویژگیهاى این سوره است.
از آنجا كه یكى از مهمترین بخشهاى این سوره داستان قیام جمعى از جوانان با شخصیت، بر ضد طاغوت و دجال زمان خود بود، قیامى كه جان آنها را بخطر افكند و تا سر حد مرگ پیش رفتند، اما خدا آنها را حفظ كرد، توجه به این واقعیت مىتواند نور ایمان را در دلهاى آماده شعلهور سازد و او را در برابر گناهان و وسوسه دجالان و حل شدن در محیط فاسد حفظ كند.
توصیف هاى تكاندهندهاى كه از مجازاتهاى دوزخ در آیات این سوره بچشم میخورد، و همچنین سرنوشت شومى كه در انتظار مستكبران است. و در آیات این سوره انعكاس وسیع یافته، و توجه به علم بى پایان خدا كه در ضمن مثال جالبى در این سوره منعكس است همگى مىتواند این اثر را تكمیل نماید.
به هر حال محتوای این سوره از هر نظر پر بار، و تربیت كننده مىباشد.
دست نوشته خودم
اندر احوالات شب امتحانات
رسیدیم به قسمت قشنگ ترم !هرکس تو طول ترم خونده باشه حالا شب امتحان راحت میخوابه و یه دوره مختصر برای یاد آوری کفایتش می کنه اینا همون بچه درس خونای کلاس ها هستن که اکثرا حسرتشون را می خورن که چطور وقت میکنن در س بخونن و به قول بعضیا ماکه وقت نداریم .وقتی حوزه تعطیل میشه خسته و کوفته میریم خونه حالا ناهار و بچه و نظافت خونه و…. دو سه ساعت میشه ساعت 5 بعدشم گوشی دستم و کار تبلیغ مجازی میکنم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!تا آخر شب دیگه وقت برام نمیمونه
(خوب داخل پرانتز بگیم به این عزیزان این همه مبلغ فضای مجازی ؟پس چرا وضع فضای مجازی اینطوریا ست!!البته به دوستان فضای مجازی برنخوره)
اما امان از حال و روز شب امتحانیا .یا دنبال استاد هستند درس را کم کنند یا دنبال اموزشند نمره کسب کنند یا دنبال شرح کتبند یا دنبال جزو مفید شاگرد زرنگه که فقط خودش سر در میاره و آخرش به قول بعضیا بالای برگه امتحانشون استاد را آیه و قسم میدن که با عنایت برگه من را تصحیح کن و استاد به جای پاسخ سوال بند اول از برگه امتحان را نامه فدایت شوم و مشکلم این بود را می خونه واما بند دوم برگه امتحان از صفحه دوم نوشته میشه این ها تراوشات ذهنی بنده هست و فاقد هرگونه ارزشی می باشد……عجبا
آخرشم شب با کوله باری از خستگی تا صبح بیدارند و زمزمزمه می کنندبی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود این شب امتحان من چرا سحر نمیشود
البته به طلاب ما برنخوره منظورم یکی دیگه است
بدانید آنان که در زمان غیبت حجت خدا در دین خود ثابت مانده و به خاطر طول مدت غیبت منکرش نشوند، روز قیامت با من هم درجه خواهند بود.
بحارالانوار(ط-بیروت) ج51 ص109
آنکه در انتظار امر ما بمیرد از اینکه در وسط خیمه مهدی و لشکرش از دنیا نرفته ضرر نکرده است.
کافی(ط-الاسلامیه) ج1 ، ص372