گل ها در انتظار هیئت
در مسیر که حرکت می کردیم همه جا گل وگلدان و اسپند دود بود.جلوی درب منازل را آب وجارو کرده بودند و سنگ های بزرگ را برداشته بودند.
هرکس توانسته بود شربت و آب خنکی مهیا کرده بود.
قرار بود هیئت عزاداران حسینی عبور کند.
بمیرم برای عزاداران حسینی که روزگاری مردمان با پرتاب سنگ از آنان بدرقه کردند.
به جای گل و گلدان برآنان تازیانه زدند.
برای عزادارانی که رئوس شهدا (برادر.پدر و همسر و فرزند و…)را از کربلا تا به شام همراهی کردند.
برای پاهای تاول زده طفل سه ساله
برای اشک های در حلقوم فروریخته
برای گوش های خونین
برای معجرهای پاره شده
برای لحظه لحظه حرکت کاروان اسرا که نه… کاروان عزادار حسینی باید مرثیه سرود و روضه خواند.