21 شهریور 1398
در مسیر که حرکت می کردیم همه جا گل وگلدان و اسپند دود بود.جلوی درب منازل را آب وجارو کرده بودند و سنگ های بزرگ را برداشته بودند. هرکس توانسته بود شربت و آب خنکی مهیا کرده بود. قرار بود هیئت عزاداران حسینی عبور کند. بمیرم برای عزاداران حسینی که روزگاری… بیشتر »
8 نظر