من میخواهم ملکه باشم
همین طور توی پارک نشسته بودم و بازی بچه ها را نگاه میکردم.
عجب تفاوتی!!! دخترا ناز ناری پله ها را یکی یکی بالا میرفتند تامبادا یک ی دوتا بشه و بخورن زمین.اونطرف تر پسر بچه ها را میدیدی که مثل مارمولک خودشون را از روی سرسره و نرده ها بالا میکشیدند. دخترها خدا نکنه که میخوردند زمین،چون یکی دوان دوان بایدمیومدو اشک هاش را پاک می کرد و یه تکونم به لباساش میداد. پسرا همینطور که خورده بودند زمین دستشون را به بند شلوارشون می گرفتند و جستی میزدند وچنان بلند میشدند که مبادا از بازی جا بمونند.
البته استثنا هم داریم .
خیلی جالبه تفاوت پسر و دخترا از بچگی قابل دیدن. انگار دست خالق روزگار از همون اول پسرها را مقاوم بار میاره تا بتونه پذیرای کارهای سخت باشه و بتونه مسئولیت زندگی و دوست داشتن کسی را به عهده بگیر.ودخترا رو طوری بار میاره که سرچشمه محبت باشه و عاطفه.با ظرافت خودش زیبائی را به این دنیای خشن تزریق کنه.
اما نمیدونم چی میشه که بعضیا میخوان این نظم را بهم بزنند و دست به کارهایی بزنند که با خانومیشون مغایرت داشته باشه و مجبور باشند سختی و خشکی جامعه را به خودشون تحمیل کنند.مثلاراننده کامیون مثلا مکانیک چمیدونم یا هرچیز دیگه…. هرچی نگاه می کنم به دختران توی پارک و خانم های کامیون نشین جاده وجه اشتراکی بین این ظرافت واون…نمیبینم. این حدیث حضرت رسول را خیلی دوست دارم که میفرمایند:المراه ریحانه لیس بقهرمانه البته نا گفته نماند که خیلی از خانم ها به جهت نبود کار و اینکه سرپرستند به این کارها روی می آورند که همین جا باید از دولت های محترم تقدیر و تشکر کرد!!!
روی سخنم به سمت خانمایی که از سر خوشی این کار را میکنند.
اسلام خواسته زن ملکه خانه باشه.به دور از محیط خشک وخشن جامعه.نفقه را به عهده مرد گذاشته.تا با آرامش داخل خونه باشه ،با بچه هاش بازی کنه.تفریح کنه .میتونه در جامعه بیرون کارو فعالیت کنه، ولی در صورت تمایل زن و نه بالاجبار.
بابا یعنی تو ملکه ای!
حالا یه عده این وسط موش میدوانند که، ای بابا !حقوق زن مسلمان از بین رفته را نمیدونم چی باید گفت
. من میخواهم ملکه باشم …
#به قلم خودم