لطفا به خوراک ذهنت اهمیت بده...
بین این همه مُد جدیدا اینم مُد شده که هرجا میریم همه سرشون تو گوشیه ازشون ک میپرسی چیکار میکنی 99.9 درصد میگن داریم رمااااان میخونیم واااای نمیدونی چقد قشنگه داستانو که دیگه نپرسی بهتره چون اگه بپرسی به این میرسی که فلانی عاشق پسر هم کلاسیش شده از شانس بدش پسره عاشق یه دختر دیگس که باز اون دختره هم عاشق یکی دیگس و این قصه سر دراز دارد…. ?
خلاصه انقد عشق در عشق میشه که اخرش همه افسردگی میگیرن راهیه اونجایی میشن که نباید بشن
حالا این که اونا راهیه کجا میشن مهم نیست اخه اونا که وجود خارجی ندارن فقط ساخته ی ذهن یکیه که خیلی معنی کتابو نویسندگی رو نفهمیده مهم اون فلک زده ایه که داره این رمانو میخونه اونه که اخرش افسردگی میگیره و تا اخر عمرش غصه ی یه عده عاشق رو میخوره که هیچکدوم بهم نرسیدن…
اینو گفتم به این برسم که از این رمان خوندنا هیچی در نمیاد و فقط به خودمون و ذهن و اندیشه و روان و وقتمون آسیب میزنیم
شيخ الرئيس در آن عهدنامه خود می فرمايد: يكى از عهدهايى كه من با خدا بستم، اين است كه قصهها و رمانها و افسانههاى آلوده و هرزه را نخوانم. اينها انسان را مشوش می كند، و انسان را از حريم استقامت و علم و معارف باز می دارد. بو على می گويد: من با خدا عهد كردم اين حرفهاى آلوده و اين افسانهها و دروغها را نخوانم؛ اينهايى كه شوراننده انسان به راههاى غلط و نارواست. اينها انسان را از مسير انسانى به در می برد.