شکر بر نعمت از موضوعاتی است که در منابع روایی ما دارای جایگاه خاصی است.[1] انسان مؤمن و موحد به جهت معرفت و شناخت صحیحی که نسبت به خدا و آفریدگارش دارد، هرچه از سوی پروردگارش به او برسد، شکرگزار است؛ زیرا چنین انسانی، همواره وظیفه الاهی خود را انجام میدهد و در برابر حوادث -چه خوب باشد یا ناگوار- تسلیم است و آنها را در مسیر کمال و سیر الى الله به حساب میآورد.
امام حسین (ع) در عصر تاسوعا، در جمع اصحاب خود، حمد و ستایش الاهی را در حال خوبی و ناراحتی به جا میآورد: “احمده على السرّاء والضرّاء"؛[2] خدا را در حالی که در وضع مناسب و خوب یا در وضع ناراحتی هستم، حمد و ستایش میکنم. یاران حضرت، حمد و ستایش الاهی را به جا میآوردند، به جهت آن که توفیق یاری حضرت و شهادت همراه امامشان را پیدا کردند: “الحمد للّه الذی أکرمنا بنصرک وشرّفنا بالقتل معک"؛[3] حمد و سپاس خدایی را که نصرت و یاریت را به ما کرامت فرمود، و ما را به شهادت در کنارت مشرف نمود.
نهضت خونین کربلا اگرچه از یک زاویه، مصیبتی دردناک بود، اما از نگاه دیگر نعمتی بزرگ برای اسلام و مسلمانان بود؛ چراکه به برکت خون سید الشهدا (ع) و یارانش، اسلام از مسیر انحراف نجات یافت. اسلامی که می رفت تا به دست بنی امیه و آل ابوسفیان به ویژه یزید، به انحراف کشیده شود و هر آنچه را که یزید و یزیدیان می خواستند به نام دین به خورد مردم و تحویل جامعه دهند. شهادت امام حسین (ع) از این انحراف بزرگ جلوگیری کرد و این جای شکر دارد.
بنابر این، از نگاه ما مصیبت، نعمتی است که از سوی خدا به انسان رسیده، و قیام کربلا از این جهت برای مسلمانان به ویژه شیعیان نعمت و لطف بزرگ الاهی است که در مسیر زندگی و دفاع از حق و مبارزه با دشمن، بهترین الگو است؛ از این نگاه جای شکر بر این نعمت وجود دارد.
[1] ر. ک: کلینی، کافی، ج 2، ص 94، باب الشکر، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
[2] . مقرم، عبد الرزاق، مقتل الحسین(ع)، ص 212، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، بیروت، 1426.
[3] . همان، ص 215.
مباهله در لغت به معناي نفرين متقابل است.مباهله در عين سادگي حربهي قاطعي براي اثبات حقانيت دين است.
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمُْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْكَذِبِين سوره آل عمران آيه 61 ( و هرکه با وجود اين علم سوي تو آمده با تو مجادله کند بگو بيائيد پسران و زنان و نفوس خويش بخوانيم و تضرع کنيم آنگاه لعنت خدا را به دروغگويان کنيم) از امام کاظم (ع) روايت شده که هيچکس ادعا نکرده که پيغمبر در مباهله با نصاري غير از علي ابن ابيطالب و فاطمه و حسن و حسين کس ديگري را زير کساء وارد نموده باشد ، پس تاويل ” ابنا ئنا حسن و حسين و تاويل نسائنا فاطمه و تاويل انفسنا علي بن ابيطالب (ع) است. تفسير صافي صفحه 92
گروهي از مسيحيان نجران حضرت عيسي (ع) را خدا و يا پسر خدا ميدانستند، تا اينکه شنيدند قرآن کريم ميفرمايد:
به طور حتم، کافرند آن کساني که ميگويند خدا همان مسيح، پسر مريم است…
مسيحيان با شنيدن اين آيات گويي آسمان را بر فرقشان کوبيدند.
نجرانيان در پي پاسخ به آيات قرآن بودند که نامهاي از رسول اکرم (ص) به دستشان رسيد و در آن نوشته شده بود …
تنها بندهي خدا باشيد و تنها فرمان خدا را اطاعت کنيد، اين حرف من است و اگر دعوت مرا نپذيرفتيد بايد جزيه (ماليات) بدهيد…
نجرانيان از پذيرفتن سخن حق پيامبر صل الله عليه و آله وسلم لجوجانه سرباز زدند؛ در اين حال آيه نازل شد که : (قل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم … آل عمران/61)؛ اي پيامبر با آنان مباهله کن… به آنان پيشنهاد مباهله شد، گفتند به ما مهلت دهيد، مهلت داده شد …
رسول اکرم(ص) قبل از اينکه قصد مباهله کند، عبا بر دوش مبارک گرفت و حضرت اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه و حسن وحسين عليهم السلام را در داخل در زير عبا نمود و فرمود: پروردگارا! هر پيغمبري را اهل بيتي بوده است که مخصوصترين خلق بر آن پيغمبر بودهاند، خداوندا اينان اهل بيت منند، آنها را تطهيرشان کن.
سپس جبرئيل امين نازل شد و آيه تطهير (انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس …) ؛ را در شأن اهل بيت (ع) آورد (سوره احزاب، آيهي33) آنگاه رسول اکرم آن چهار بزرگوار را براي مباهله با خود بيرون برد.
بزرگ نجرانيان گفت: از رفتار و کردار بزرگ آنان (پيامبر اکرم(ص) ) پيداست که او برحق است. من همراه او چهرههايي ميبينم که اگر براي دعا دست بر آسمان بردارند کوهها را از جا ميکنند و اين بيابان بر ما آتش ميشود و يک مسيحي بر روي زمين باقي نميماند؛ صلاح ما نيست که با او مباهله کنيم و بايد شرط جزيه را بپذيريم و به سلامت به شهر و ديار خود برگرديم که چنين هم شد.
اعمال روز مباهله
غسل، روزه، دو رکعت نماز مانند روز عيد فطر، خواندن دعاي مباهله، خواندن دعا بعد از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار، صدقه دادن، زيارت اميرمؤمنان عليه السلام و مناسبتر از همه خواندن زيارت جامعه کبيره.
اهمیت حفظ قرآن
خدا می داند حفظ قرآن، چقدر در استفاده از این معدن و منبع رحمت الهی مدخلیّت دارد. آیا از این بالاتر می شود تعبیر کرد که: « مَنْ خَتَمَ [ قَرَأ، یا: حَفِظَ] الْقُرْآنَ ، فَکَأنَّمَا اُدْرِجَتِ النَّبُوَّةُ بَیْنَ جَنْبَیْهِ [ بَیْنَ کِْتفَیْهِ] وَ لَکِنَّه [إلاّ أنَّه] لاَ یُوحیَ إلَیْهِ ؛هرکس قرآن را ختم کند[ یا بخواند یا حفظ کند] ، گویی که نبوت در وجود او گنجانده شده است ، با این تفاوت که به او وحی نمی شود ».
یعنی قرآن ، غایت کمالِ غیر انبیاءعلیهم السلام را به او می رساند . ما آن گونه که باید و شاید از قرآن استفاده نمی کنیم . …شخصی می گفت: در عرض دو یا سه ماه، دو ختم یا سه بار به صورت عادی، قرآن را ختم نمودم و دیدم که حافظ کل قرآن هستم. حتی به قصد حفظ هم نخوانده بودم.
سادگی حفظ قرآن و ضرورت تکرار برای حافظان
قاعدتاً حفظ قرآن خیلی آسان است و تکرار هم لازم ندارد: «سَهَّلَ اللهُ حِفْظَهُ لاُُمَّتِهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم؛ خداوند، حفظ آن را بر امت رسول صلی الله علیه و آله و سلم آسان نموده است»، ولی ابقاء و نگهداری از آن تکرار لازم دارد؛ زیرا که فرمود:« تَعاهَدُوا هَذَا الْقُرآنَ ، فَاِنَّهُ وَحْشِیٌّ ؛قرآن را تکرار کنید ، که زود از خاطر می رود».
البته اگر حافظ قرآن در هر شبانه روز، کمتر از یک جزء بخواند ، فراموش می کند ؛ و خواندن بیش از یک جزء در شبانه روز هم، خستگی آور است .
منبع : در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت، محمد حسین رخشاد
اگر غدیر نبود ،دین خدا کامل و نعمت های الهی تمام نمی گشت و اسلام الگوی بی عیب شناخته وآیه ی اکمال دین نازل نمی شد؛آنجا دیگر چگونه من وشمای مسلمان می توانستیم کامل بودن دین مان را به جهانیان اعلام کنیم.
اگر غدیر نبود ،قرآن بدون معلم باقی می ماند
اگر غدیر نبود نتیجه کفر جاهلی در انتظار بشریت بود
اگر غدیر نبود؛سبقت جویان حقیقی ولایت شناخته نمی شدند
اگر غدیر نبود…………………………………………
غدیریون عید تان مبارک
گزارشی از فعالیتهای پژوهشی در تابستان 94
1- برگزاری کارگاه طرح نامه نویسی با تعداد 16 نفر از طلاب پایه چهارم در محضر استاد کمالی نهاد در سالن بانو امین مدرسه فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) برگزار گردید.
2- برگزاری سیر مطالعاتی مهدویت ؛ مطالعه کتاب نگین آفرینش با حضور اعضای کانون نورالزهرا .
3- برگزاری سیر مطالعاتی نهج البلاغه با حضور 20 نفر از طلاب در محضراستاد میرمهدی : مطالعه خطبه متقین در قالب گروه های مطالعاتی به انجام فعالیت پرداختند . لازم به ذکر است تشکیل جلسات آینده به مهرماه موکول گردید.
چرا «عرفه»؟
ـ آنگاه که جبرئيل (ع) مناسك حج را به حضرت ابراهيم (ع) ميآموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت : «عرفت؟» يعني «ياد گرفتي؟» و او پاسخ داد آري. لذا به اين نام خوانده شد.
ـ وجه ديگر اينكه مردم از اين جايگاه و در اين سرزمين به گناه خود اعتراف ميكنند.
ـ بعضي ديگر هم آن را جهت تحمل صبر و رنجي ميدانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد ؛ چرا كه يكي از معاني «عرف» صبر و شكيبايي و تحمل است. (1)
حضرت آدم (ع) در عرفات
مطابق روايتي از امام صادق(ع)، وقتي جد اعلاي ما حضرت آدم (ع) از باغ بهشتي به زمين فرود آمد، چهل روز هر بامداد بر فراز كوه صفا با چشم گريان در حال سجده بود. جبرئيل (ع)، فرود آمد و پرسيد:
ـ چرا مي گريي، اي آدم؟
ـ چرا نگريم در حاليكه از جوار خداوند به اين دنيا فرود آمده ام؟
ـ به درگاه خدا توبه كن و بسوي او بازگرد.
ـ چگونه ؟
جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به مني برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبحگاهان عازم صحراي عرفات شد. جبرئيل هنگام خروج از مكه، احرام بستن و لبيك گفتن را به او آموخت و چون عصر روز عرفه فرا رسيد، آدم را به غسل فرا خواند و پس از نماز عصر، او را به وقوف در عرفات دعوت کرد و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد، اين كلمات عبارت بودند از:
سبحانك اللهم و بحمدك
لا اله الا انت
علمت و ظلمت نفسي
واعترفت بذنبي
اغفر لي انك انت الغفور الرحيم
آدم (ع) تا غروب آفتاب همچنان دعا ميکرد و با تضرع اشك ميريخت. وقتي كه آفتاب غروب كرد همراه جبرئيل روانه مشعر شد و شب را آنجا گذراند. صبحگاهان در مشعر بپاخاست و به دعا پرداخت… تا اينكه سرانجام بخشيده شد …
حضرت ابراهيم (ع) در عرفات
جبرئيل(ع) در صحراي عرفات، مناسك حج را به حضرت ابراهيم (ع) آموخت و حضرت ابراهيم (ع) در برابر او مي فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).
پيامبر خاتم (ص) در عرفات
دامنه كوه عرفات در زمان صدر اسلام، كلاس صحرايي پيامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته برخي مفسرين آخرين سوره قرآن در صحراي عرفات بر پيغمبر (ص) نازل شد و پيغمبر آنرا به مردم و شاگردانش تعليم فرمود.
رسول گرامي اسلام (ص) در چنين روزي سخنان تاريخي خود را در اجتماع عظيم و با شكوه حجاج بيان داشت:
… اي مردم سخنان مرا بشنويد! شايد ديگر شما را در اين مکان ملاقات نكنم. شما به زودي بسوي خدا باز مي گرديد. در آن جهان به اعمال نيك و بد شما رسيدگي مي شود. به شما توصيه مي كنم هركس امانتي نزد اوست به صاحبش برگرداند.
اي مردم بدانيد ربا در آئين اسلام ، حرام است. از پيروي شيطان بپرهيزيد. به شما سفارش مي كنم كه به زنان نيكي كنيد زيرا آنها امانتهاي الهي در دست شما هستند و با قوانين الهي بر شما حلال شده اند.
… من در ميان شما دو چيز به يادگار مي گذارم كه اگر به آن دو چنگ زنيد گمراه نمي شويد، يكي كتاب خدا و ديگري سنت و (عترت) من است.
هر مسلماني با مسلمان ديگر برادر است و همه مسلمانان جهان با يكديگر برادرند و چيزي از اموال مسلمانان بر مسلماني حلال نيست مگر اينكه آنرا به رضايت به دست آورده باشد…( منبع: دعاي عرفه عبدالكريم بي آزار شيرازي)
هفته دفاع مقدس گرامي باد
هفته دفاع مقدس همچون نگینی تا همیشه زمان، بر تارک تاریخ حماسه و ایثار و پایداری آزادگان جهان میدرخشد، تاریخ ۸ ساله دفاع مقدس که پر از عشق و ایثار و مقاومت است و دعای شبانه پرچمدار وادی عشق و یاور بسیجیان و رزمندگان حضرت امام (ره)، خروش سپاهیان، بسیجیان، ارتشیان و پشتیبانی خالصانه پیر و جوان، مرد و زن را در دل خود دارد، همواره در سینه تاریخ خواهد ماند.
ذکر فداکاری و مجاهدت رزمندگان دوران دفاع مقدس موجب زنده نگه داشتن و پویایی اسلام و انقلاب اسلامی و بیانگر آمادگی و حفظ قدرت دفاعی ملت قهرمان ایران است.
حدیث هشت سال دفاع مقدس، مقاومت و مظلومیت ملتى که قلههاى سربلند ایثار و حماسه و شرف را در راه دفاع از کیان مکتب، انقلاب و میهن اسلامى خویش در نوردیده است، حکایت ماندگار دلاورى شهیدان و شاهدانى است که با خون و جانشان سطر سطر تاریخ این مرز و بوم اسلامى را نگاشتهاند.
نهضت بزرگ علمى امام باقر (ع)
پس از رسول خدا، ظاهرا قرآن، به عنوان منبع اصلى شناخت مسايل عقيدتى وعبادى و سياسى، در جامعه اسلامى باقى ماند، اما از آن جا كه اين منبع ژرف نياز به مفسرانى آشنا با پيام وحى داشت و دستهاى سياست، اين مفسران واقعى (اهل بيت عليهم السلام) را در جامعه منزوى ساخته بود، با گذشت زمان، نيازهاى اعتقادى و پرسشهاى عبادى و مسايل مستحدث يكى پس از ديگرى رخ نمود و كسانى كه در جامعه به عنوان عالم و محدث شناخته مىشدند، ناگزير بايد جوابى را براى هر پرسش و مسأله تدارك مىديدند!
عدم احاطه كامل آنان بر مجموعه معارف قرآنى از يك سو، و عدم آشنايى آنان با فرهنگ ويژه وحى از سوى ديگر، سبب گرديد تا با قياس و توجيه گرى و استحسان و تكيه بر آراى شخصى و گاه احاديث بىريشه و اقوال بىاساس، عقيدهاى را ابراز كرده و يا فتوايى دهند.
بنابر اين، يكى از راههاى اساسى مبارزه با اين مشكل، بازگرداندن مردم به قرآن و هشدار دادن آنان نسبت به آراى ساختگى و غير مستند به وحى بود.
امام باقر (ع) در اين راستا مىفرمود:
هر گاه من حديث و سخنى براى شما گفتم، ريشه و مستند قرآنى آن را از من جويا شويد.سپس آن حضرت در برخى سخنانش فرمود: پيامبر (ص) از قيل و قال (بگو مگو و مشاجره) و هدر دادن و تباه ساختن اموال و پرس و جوى زياد، نهى كرده است.
به آن حضرت گفته شد: اين مطالب در كجاى قرآن آمده است؟
امام باقر (ع) فرمود: در قرآن آمده است
لا خير فى كثير من نجواهم الا من امر بصدقة أو معروف أو اصلاح بين الناس
(اين آيه دلالت مىكند كه بيشتر سخنان نجوايى و به درازا كشيده فاقد ارزش است، مگر سخنى كه در آن امر به انفاق يا كار نيك و يا اصلاح ميان مردم باشد) .
و لا تؤتوا السفهاء اموالكم التى جعل الله لكم قياما
(از اين آيه استفاده مىشود كه اموال را نبايد در معرض نابودى و تباهى قرارداد).
لا تسئلوا عن اشياء ان تبد لكم تسؤكم
(و اين آيه مىنماياند كه هر سؤالى شايسته و مفيد و مثبت نيست، و چه بسا پرسشهايى كه به ناراحتى و نگرانى خود انسان بينجامد) . (4)
امام باقر (ع) با اين شيوه، در صدد بود تا روحيه قرآن گرايى را در ميان اهل دانش و جامعه اسلامى تقويت نمايد، و از اين طريق انحراف بينشهاى سطحى و عالم نمايان خود محور را به مردم يادآور شود، چه، در برخى مباحثهها، با صراحتى فزونتر به اين نكته پرداخته است :
حسن بصرى نزد امام باقر (ع) آمد و گفت: آمدهام تا مطالبى درباره قرآن از شما بپرسم .
امام فرمود: آيا تو فقيه اهل بصره نيستى؟
پاسخ داد: اين چنين گفته مىشود.
امام فرمود: آيا در بصره شخصى هست كه تو مسايل و احكام را از او دريافت كنى؟
پاسخ داد: خير.
امام فرمود: بنابر اين، همه مردم بصره، مسايل دينشان را از تو مىگيرند؟
گفت: آرى.
امام باقر (ع) فرمود: سبحان الله! مسؤوليت بزرگى را به گردن گرفتهاى.از جانب تو سخنى برايم نقل كردهاند كه نمىدانم واقعا تو آن را گفتهاى يا بر تو دروغ بستهاند.
حسن بصرى گفت: آن سخن چيست؟
امام فرمود: مردم گمان كردهاند كه تو معتقدى خداوند امور بندگان را به خود آنان تفويض كرده است!
حسن بصرى سكوت اختيار كرده و هيچ نمىگفت!
امام باقر (ع) براى اين كه وى را به ريشه اشتباهش متوجه سازد و بنماياند كهعامل اصلى كج فهمى او، ناتوانى در فهم معارف قرآن است، برايش نمونهاى روشن آورد و گفت:
اگر خداوند در قرآنش به كسى ايمنى داده باشد، آيا براستى پس از اين ايمنى تضمين شده از سوى خدا، بر او ترسى هست؟
حسن بصرى گفت: خير، ترسى بر او نخواهد بود.
امام باقر (ع) فرمود: اكنون آيهاى را برايت مىخوانم و سخنى با تو دارم، من گمان نمىكنم كه آن آيه را به گونه صحيح تفسير كرده باشى، و اگر غلط تفسير كردهاى، هم خودت را هلاك كردهاى و هم پيروانت را.
آن آيه اين است:
و جعلنا بينهم و بين القرى التى باركنا فيها قرى ظاهرة و قدرنا فيها السير سيروا فيها ليالى و اياما آمنين
شنيدهام كه گفتهاى مراد از سرزمين مبارك و امن، سرزمين مكه است؟ آيا كسانى كه براى حج به مكه سفر مىكنند مورد هجوم راهزنان قرار نمىگيرند و در مسير آن هيچ ترسى ندارند و اموالشان را از دست نمىدهند؟
حسن بصرى گفت: چرا.
امام فرمود: پس چگونه ايمن هستند و امنيت دارند؟ ! اين آيه مثالى است كه خداوند درباره ما اهل بيت رسالت، بيان داشته است.ما سرزمين مباركيم و سرزمينهاى آشكار (قرى ظاهرة) نمايندگان و فقهاى پيرو ما هستند كه ميان ما و شيعيانمان قرار دارند و مطالب ما را به آنان مىرساندند.
قدرنا فيها السير
مثالى است از حركت و كاوش علمى.
سيروا فيها ليالى و اياما
مثالى است از تهييج مردم براى كسب هماره دانش در زمينه حلال و حرام و واجبات و احكام از اهل بيت (ع) .
هر گاه مردم از اين طريق معارف دين را دريافت كنند، ايمن از شك و گمراهىاند…
اى حسن بصرى! اگر به تو بگويم جاهل اهل بصرهاى! سخنى به گزاف نگفتهام، از اعتقاد به تفويض، اجتناب كن، زيرا خداوند به دليل ضعف و سستى، تمام كارخلق را به ايشان وا ننهاده و از سوى ديگر ايشان را بناروا بر گناهان مجبور نساخته است.
نظير چنين مباحثهاى از امام باقر (ع) با قتادة بن دعامة نيز نقل شده است:
قتادة بن دعامة از محدثان و مفسران مشهور اهل سنت است و از فقهاى بصره به شمار مىآيد .
امام به او فرمود: آيا تو فقيه اهل بصرهاى؟
قتاده گفت: چنين گمان مىكنند.
امام باقر (ع) فرمود: آيا قرآن را بر اساس شناخت و علم تفسير مىكنى يا از روى ناآگاهى؟
قتادة گفت: بر اساس علم و مبانى علمى، قرآن را تفسير مىكنم.
امام فرمود: اگر براستى بر اساس علم تفسير مىكنى، از تو سؤال مىكنم كه مراد از آيه قدرنا فيها السير سيروا فيها ليالى و اياما آمنين چيست؟
قتادة نظريهاى همانند سخنان حسن بصرى ابراز داشت، و امام همان پاسخ را به او ياد آور شد.
كتاب: زندگى سياسى امام باقر (ع)
باز گشايي مدرسه علميه فاطمه الزهرا (سلام الله عليها)
روز دوشنبه مدرسه علميه فاطمه الزهرا (سلام الله عليها) با حضور حجت الاسلام حاج آقاي زارع (زيدعزه) آغاز به كار كرد.
ايشان ضمن تسليت شهادت امام جواد (ع)؛فرمودندحوزه علميه به عنوان حريم اهل بيت عصمت و طهارت محسوب مي شود وطلاب در حريم اهل بيت ورود پيدا كرده اند،لذا بايد در حوزه ها آداب ورود به حريم اهل بيت رعايت شود. قدر اين مكان را بداني د.ايشان ادامه دادندطلاب ان شا الله جاي در پاي حضرت زهرا(س)ميگذارند و آن هدايت گري كه آن ها طي كرده اند شما نيز به نيابت انجام دهيد.همان مسير و همان هدايتگري را داشته باشيد و همه اعمال و رفتار ما مورد توجه اهل بيت است.
ايشان بيان فرمودندانسان بايدمتعادل باشد؛حوزه ذات انسان را تغيير نمي دهد بلكه ايجاد انقلاب دروني وجنب وجوش وتحول ميكند.ايشان اضافه نمودندكه نقش بانوان به جهت نقش تربيتي و نگهداري فرزندان بيشتر از آقايان است و اگر تقدس ومعنويت باشد در تربيت كودكان موثر است.
كار طلاب به جهت مسئوليت تبليغ بعد از پايان علم و تحصيل تازه شروع مي شودو طلبه هرچقدر علم و دانشش بيشتر متواضع تر و خاشع تر ميشود. ايشان در پايان راجع به زندگاني حضرت امام جواد (ع) سخناني را بيان داشتند وبه مديحه سرايي پرداختند.
در انتهاي مراسم خواهران طلبه به روضه خواني شهادت امام جواد (عليه السلام )پر ادختند.
ديداردفتر امور اساتيد مقام معظم رهبري با كادر واساتيد مدرسه علميه فاطمه الزهرا (سلام الله عليها)
شنبه 94/6/28
در ابتداي جلسه حجت الاسلام محبوب ضمن عرض سلام و تبريك آغاز سال تحصيلي جديد طلاب ، با بيان روايتي از امام علي (ع) بر ضرورت اهميت دادن به نماز اول وقت توسط طلاب و اساتيد اشاره نمودند و آن را از اهم واجبات بر شمردند.
در ادامه جلسه حجت الاسلام حجازي فرمودند كه دفتر امور مقام معظم رهبري رابط بين حوزه هاي علميه و مقام معظم رهبري (مدظله العالي) است و آماده انتقال پيشنهادات وانتقادات مربوط به سمع و نظر ايشان مي باشد.در انتهاي جلسه خواهران خواستار ديدار مقام معظم رهبري شدند.