????????????
خلوص نیت در عبادات
????????????
قال رسول الله صلى الله علیه و آله
فاساءلوا الله ربکم بنیات صادقة و قلوب طاهرة ان یوفقکم لصیامه و تلاوة کتابه فان الشقى من حرم غفران الله فى هذاالشهر العظیم
از خداى متعال مى خواهیم که نیت خالص ، و صادق و دل پاک به ما حرمت کند. مى دانیم که روح عبادت خلوص نیت است ، ان الدین عند الله الدین الخالص ، آگاه باشید، که خدا دین خالص و عارى از غل و غش و ریا مى پسندد.
امیرالمؤ منین علیه السلام در دعاى کمیل مى فرماید:
و هب لى الجد فى خشیتک و الدوام فى الاتصال بخدمتک حتى اسرح الیک فى میادین السابقین و اسرع الیک فى المبادرین و اشتاق الى قربک فى المشتاقین و ادنو منک دنواالمخلصین و اخافک مخافة الموقنین و اجتمع فى جوارک مع المؤ منین
خدایا! آنچنان جدیت و کوشش در راه خوف و خشیت خود به من عطا کن ، تا در اثر آن ، تقرب و نزدیکى مخلصین را به تو به دست آورم و همانند افراد به یقین رسیده از ذات احدیت تو ترسان باشم
آیات قرآن ، و روایات معصومین ، درباره خلوص نیست ، معرکه کرده است . پر واضح است ، هر قدر خلوص در عبادت بیشتر باشد، ثواب و پاداش بیشتر است و هر قدر غرض و مرض و ریا در کار عبادت باشد، ثواب و نتیجه و بازدهى ، عبادت کمتر خواهد بود.
قل ان صلاتى و نسکى و محیاى و مماتى لله رب العالمین بگو اى رسول ما! حقا که نماز من ، عبادت من (یا قربانى در حج من ) زندگى من و مردن من - تمام - فقط و فقط براى خداى تعالى است و بس . خواست من خواست او است . اگر او بخواهد زنده باشم ، من نیز همان را مى خواهم و اگر او بخواهم بمیرد، من نیز همان را مى پسندم ، هر چه آن خسرو کند شیرین بود.
در مجمع البیان چنین آمده است
قال مجاهد: جاء رجل الى النبى صلى الله علیه و آله فقال انى اتصدق و اصل الرحم و لااصنع ذلک الا لله فیذکر ذلک منى واحمد علیه فیسرنى ذلک و اعجب به فسکت رسول الله صلى الله علیه و آله و لم یقل شیئا فنزل قوله تعالى (قل انما انا بشر مثلکم یوحى الى انما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعبادة ربه احدا.
مردى خدمت حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله رسید و عرض کرد: من چه بسیار صدقه به فقیر مى دهم و صله رحم به جا مى آورم و این کارها را جز براى خدا به هدف دیگرى انجام نمى دهم ؛ لیکن بعدها که گفت و گو مى شود و از من تعریف مى کنند، خوشحال مى شوم و افتخار مى کنم در این هنگام رسول خدا صلى الله علیه و آله ساکت شد و چیزى نگفت پس آیه نازل شد: بگو اى رسول گرامى اسلام ! من هم مثل شما یکى از افراد بشر هستم ؛ تنها امتیاز من این است که بر من وحى نازل وحى مى شود. آگاه باشید؟ پروردگار شما یکى است پس هر کس آرزوى لقاى پروردگارش را دارد، باید عمل صالح انجام دهد و هیچ احدى را در عبارت براى خدا شریک قرار ندهد.
سپس از ابن عباس روایتى نقل میکند مبنى بر این که منظور آیه شریفه شرک در عبادت است نه شرک در عقیده توحید؛ چون فرمود: (و لا یشرک بعبادة ربه احدا) و نفرمود و لا یشرک بربه احدا
ظاهرا در پاسخ آن مرد، همین آیه شریفه را فرمود؛ یعنى اصل عمل انسان خشنود شدن از تمجید دیگران ، باطل نمى شود، ولى سعى کنید هیچ احدى را شریک در عبادت براى خدا قرار ندهید.
درباره این موضوع ، در بحارالانوار، از عدة الداعى چنین نقل شده که
حضرت عیسى علیه السلام به حواریین مى فرمود:
هر کدام از شما روزه که گرفتید، موهاى سر و صورت را روغن مالى کنید، تا شاداب شوید. و لب هاى خود را را با روغن زیتون بمالید، تا معلوم نباشد که روزه هستید. وقتى صدقه مى دهید با دست راست ، مواظب باشید، که حتى دست چپ شما خبردار نشود و وقتى نماز مى خوانید پرده اطاق را بیندازید. (تا کسى شما را نبیند) زیرا خداوند خود تعریف و ثنا را تقسیم مى کند؛ مانند تقسیم رزق
و از مجالس شیخ طوسى (ره ) از فضیل بن یسار از ابى جعفر علیه السلام چنین نقل شده است
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : قال الله عزوجل ، الصوم لى و انا جزى به ؛
روزه براى من است و من خود پاداش آن را خواهم داد (البته این ترجمه در صورتى است که اجزى را به صیغه معلوم بخوانیم ولى بعضى اجزبى به صیغه مجهول خوانده اند؛ یعنى من خودم پاداش روزه هستم اگر این معنى درست باشد معرکه مى کند؛ یعنى چون روزه به خاطر من و براى من است من خود پاداش روزه دار هستم . ملاقات خدا و تقرب به ذات او، خود پاداش و ثواب روزه است
مداومت بر وضوگرفتن و جذب رزق و روزی
✳️شخصی به حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) از فقر و بی پولی شکایت کرد و عرض نمود یا رسول الله بی چیزم فقیرم
?حضرت فرمودند بر وضو مداومت کن تا روزیت زیاد شود
?این یک قرارداد نیست، یک معادله حقیقی است
⚡️ یعنی عالم به گونه ای است که وقتی شما دائما با وضو هستید، اجزای عالم به سمت افزایش روزی تو سوق داده می شوند
?? منبع
برگرفته از سخنرانیهای دکتر سیدحسن عاملی
? یاری در کارها را از خدا بخواهید ?
?? و قُل رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنْک سُلْطناً نِّصِیراً ??
و بگو: «پروردگارا، مرا (در هر کار،) با ورودی صادقانه وارد کن، و با خروجی صادقانه خارج ساز؛ و از نزدت برای من تسلّطی یاری بخش، قرار ده.»
? نکته ها و اشاره ها ?
1⃣ لازم است پایه ی اصلی هر کاری بر صداقت، راستی و درستی باشد و این خط تا پایان کار حفظ شود تا پیروزی به بار آورد و گرنه اگر ورود به کار بر اساس دروغ و نیرنگ باشد و یا راستی تا پایان ادامه نیابد، در نهایت سبب شکست می شود.
2⃣در این آیه اشاره شده که پیامبر صلی الله علیه و آله و هر انسان دیگری نیازمند امداد الهی در کارهاست و امداد الهی شامل دلایل و منطق نیرومند، دوستان جانباز، اراده ی قوی، فکر روشن و سلطه ی الهی است. آری؛ این تکیه بر خدا و قطع وابستگی از غیر خداست که نیرویی معنوی به انسان می بخشد و او را در کارها پیروز می کند.
? آموزه ها و پیام ها ?
1⃣ لازم است خط اصلی مسلمانان از آغاز تا فرجام کارها بر اساس صداقت و درستی باشد.
2⃣ راستی، پایداری صادقانه، تسلّط و یاری در کارها را از خدا بخواهید که این ها عوامل پیروزی است
?? منبع
تفسیر قرآن مهر، جلد سوم، صفحه ۳۸۹
روز چهارشنبه به نام
حضرت موسى بن جعفر
حضرت رضا
حضرت جواد
حضرت هادى
عليهم السلام
????????????
?السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا نُورَ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِينَ وَ جَاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاكُمُ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِينَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا إِبْرَاهِيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى يَا مَوْلايَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِي يَوْمِكُمْ هَذَا وَ هُوَ يَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.?
?سلام بر شما اى دوستان خدا، سلام بر شما اى حجتّهاى خدا، سلام بر شما اى نور خدا در تاريكيهاى زمين، سلام بر شما، درودهاى خدا بر شما و بر خاندان پاكيزه و پاكتان، پدر و مادرم فدايتان، به راستى خدا را خالصانه پرستيديد و در راه خدا آنچنانكه شايسته بود جهاد نموديد تا مرگ شما را دربر گرفت، لعنت خدا بر دشمنانتان از تمام پريان و آدميان، من به سوى خدا و به سوى شما از دشمنانتان بيزارى میجويم، اى سرور من يا ابا ابراهيم موسى بن جعفر، اى سرور من يا ابا الحسن علی بن موسى، اى سرور من يا ابا جعفر محمّد بن على، اى سرور من يا ابا الحسن على بن محمّد، من دلبسته شما هستم، ايمان دارم به نهان و آشكار شما، در اين روز شما كه روز چهارشنبه است از شما درخواست پذيرايى دارم، و به بارگاه شما پناه میجويم، پس مرا پذيرا باشيد و پناهم دهيد، به حقّ خاندان پاکت
????????????
فرق حسودی کردن با غبطه خوردن چیست؟
????????????
✅غبطه این است که انسان وقتی میبیند دیگری چیزی دارد، میگوید
خدایا او دارد؛ به من هم بده.
?امّا حسد آن است که میگوید: «خدایا از او بگیر!» حسود نمیتواند ببیند که او دارد؛ این خطرناک است…
?غبطه بر خلاف حسادت چیز خوبی است.
? یکی خانه ندارد و دیگری دارد. پس میگوید: «خدایا! به من هم بده.» یکی زن ندارد و او دارد. میگوید: «خدایا! به من هم بده.» این اشکالی ندارد
?? منبع
از بیانات عالم ربانی،آیت الله خوشوقت ره
مطالب منبر, [۲۴.۰۵.۱۷ ۰۴:۳۷]
[ Sticker ]
چگونه «تقدیر» را «تغییر» دهیم؟
?عنْ مُيَسِّرِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ لِي يَا مُيَسِّرُ ادْعُ وَ لَا تَقُلْ إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ إِنَّ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْزِلَةً لَا تُنَالُ إِلَّا بِمَسْأَلَةٍ وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً سَدَّ فَاهُ وَ لَمْ يَسْأَلْ لَمْ يُعْطَ شَيْئاً فَسَلْ تُعْطَ يَا مُيَسِّرُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ بَابٍ يُقْرَعُ إِلَّا يُوشِكُ أَنْ يُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ
?میسر بن عبدالعزیز می گوید امام صادق علیه السلام به من فرمودند:
? دعا کن و گمان مکن «تقدیر» تو قابل «تغییر» نیست،
?زیرا نزد خداوند متعال جایگاهی است که جز با دعا به آن دست نتوان یافت و
?اگر بنده ای دهان فرو بندد و از خدا نخواهد، چیزی به او داده نمی شود.
? ای میسر هیچ دری نیست که کوبیده شود مگر آنکه به روی کوبنده آن باز شود.
?? منبع
کافی ج ۲ ص ۴۶۶