شما در مقابل دوربین هستید مواظب باشید
وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیرََی اللَّهُ عَمَلَکمُْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَترَُدُّونَ إِلیَ عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشهَّادَةِ فَیُنَبِّئُکمُ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
۱۰۵ توبه
معنای آیه این است: ای رسول ما! بگو هر کاری میخواهید، بکنید؛ چه خوب، چه بد؛ اما بدانید که به تحقیق خدای سبحان و نیز رسول او و مؤمنینی که شاهدان اعمالند حقیقت عمل شما را میبینند و آن وقت که به عالم غیب و شهود بازگشتید، حقیقت عمل شما را به شما نشان میدهد. به عبارت دیگر آنچه را که انسان پس از مرگ و در قیامت از حقیقت اعمال خود مشاهده میکند همان در دنیا مشهود خدا و رسول و مؤمنین شاهد اعمال است
از اهداف تربیتی این آیه وادار کردن مردم به مراقبت در کارهایشان است و نیز فراموش نکنند که برای اعمال نیک و بدشان حقایقی وجود دارد که به هیچ وجه پنهان نمیماند و برای تک تک افراد بشر مراقبهایی هست که از اعمال ایشان اطلاع یافته و حقیقت آن را میبینند.
آیت الله مجتهدی تهرانی فرمودند : تقوا یعنی اینکه اگر یک هفته مخفیانه از همه کارهای ما فیلم گرفتند و گفتند اعمال هفته گذشته ات در تلویزیون پخش شده، ناراحت نشویم…
چند نکته
«سین» در «فَسَیرََی» به معنای آینده نزدیک نیست و برای تحقیق و تاکید است زیرا در مورد دیدن حقیقت فعل آن هم از سوی خدا متعال معنا ندارد که آن را موکول به آینده کنیم.
مراد از دیدن عمل دیدن حقیقت و باطن آن است زیرا دیدن ظاهر عمل برای همه مقدور است و معنا ندارد آن را منحصر در عده خاصی دانست.
این دیدن هم مربوط به همین دنیاست زیرا دیدن در آن دنیا ضمن آنکه در پایان آیه و بعد از این مرحله مطرح است برای همگان ممکن خواهد بود
بنا بر روایات رسیده از اهل بیت علیهم السلام منظور از مؤمنینی که در این دنیا شاهد حقایق اعمالند امامان معصوم علیهم السلام است
?? منابع
1⃣ المیزان ج ۹ ص ۳۷۹
2⃣ المیزان ج ۹ ،ص ۳۷۹
3⃣ مجمعالبیان ج ۵ ،ص ۱۰۴
داغی صحرای محشر و حساب و کتاب اعمال…
? روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد.
?سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید، ولی ابوذر با آن لوازمی خرید.
?روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت ?و شعلههای آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود: «هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.»
✨ سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد.
☘️وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت.
?پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول میانجامد، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغتر است
?آشنایی با اسوه ها، سلمان فارسی، ص ۱۲۵ به نقل از پند تاریخ، ج ۱ ص ۱۹۰
سلام خداوند به حضرت خدیجه (سلام الله علیها) توسط جبرییل….
?إبن حجر عسقلاني در معتبرترين کتاب رجالي اهل سنت ، الاصابة، نقل مي کند که:
?روزي حضرت خديجه (سلام الله عليها) به دنبال نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود که از ترس مشرکان قريش در کوههاي اطراف مکه مخفي شده بود و غذايي براي او تهيه کرده بود
?در بعضي از منابع است که حضرت خديجه (سلام الله عليها) اين کوهها و سنگلاخ ها را پشت سر مي گذاشت و او را صدا مي زد.
?تا اينکه مردي را در دامنه کوه ديد و آن مرد از حضرت خديجه (سلام الله عليها) سوال کرد که نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) کجاست؟
?حضرت خديجه (سلام الله عليها) ترسيد که مبادا او جزء کساني باشد که بدنبال ترور نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) باشد.
?وقتي نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را در لابه لاي کوه هاي اطراف مکه ملاقات کرد
،? قضيه را براي نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عرضه داشت و نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
?او حضرت جبرئيل بود و آمده بود که تو را به سوي من راهنمائي کند،و به من دستور داد که بر تو سلام برسانم و بشارت داد که خداوند خانه اي از طلا و ياقوت در بهشت براي تو در نظر گرفته .
?? منابع
الإصابة في تمييز الصحابة ج ۸ ص ۱۰۲ المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى ۸۵۲ ه
تحقيق عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمد معوض، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى - ۱۴۱۵ هـ، عدد الأجزاء ۸
????????????
در روایت رمضان یکی از اسامی خداوند دانسته شده است، رمضان در مورد خداوند به چه معنا است؟
رمضان مشتق از «رَمَض» به معنای شدّت حرارت، و حرارت سنگ، بر اثر شدّت حرارت خورشید آمده است «رمضان» از «رمیض»، به معناى ابر و باران در پایان چلّهی تابستان و ابتداى فصل پاییز است که گرماى تابستان را دور میکند. به این دلیل این ماه را «رمضان» گفتهاند که بدنهاى آدمیان را از گناهان میشوید
اما در مورد اینکه رمضان به کدام معنا، اسمی از اسمهای خداوند است؟ به نظر میرسد رمضان در مورد خداوند به معنای مطهِّر و پاک کنندهی گناهان است این معنا لازم معنای لغوی است؛ یعنی لازمهی شدت حرارت خورشید یا باران پایان تابستان، پاک کردن و تطهیر است. بنابر این، معنای رمضان به عنوان اسم خداوند این است که خداوند مطهِّر و پاک کننده انسانها از آلودگیها است.
?? منابع
1⃣ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۷ ص ۱۶۰ دار صادر، بیروت، چاپ سوم ۱۴۱۴ ق
2⃣ لسان العرب، ج ۷ ص ۱۶۱ اقتباس از پاسخ ۱۵۴۴۳ معنا و حقیقت رمضان برای اطلاع بیشتر رجوع به همان پاسخ شود.
3⃣در تاج العروس چنین آمده است: رَمَضَانُ- إِن صَحَّ- مِنْ أَسماءِ اللّٰه تَعَالَى فغَیْرُ مُشْتَقٍّ مِمّا ذُکِرَ أَو رَاجِعٌ إِلَى مَعْنَى الغَافِرِ، أَی یَمْحُو الذُّنُوبَ و یَمْحَقُهَا واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی تاج العروس من جواهر القاموس محقق و مصحح شیری علی، ماده رمض دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع بیروت، چاپ اول ۱۴۱۴ ق
?مفهوم عبادت?
?عبادت یعنی بندگی خدا کردن،و گوش به فرمان او بودن،حال امر خدا هر چه که باشد.
?بنا براین عبادت و چگونگی آن را خدا تعیین میکند،نماز و روزه و…زمانی عبادت هست که برای اطاعت از امر خدا باشد و گرنه به خودی خود اعتباری ندارد،
?چنانچه گرفتن سی روز روزه ماه رمضان واجب است،اما روز سی و یکم حرام!؟
?پس ارزش آنجاست که عبادت به امر خدا و به همان روشی که او امر کرده انجام بگیرد و گرنه نه تنها انسان را به خدا نزدیک نمی کند بلکه دور می سازد. و هیچ عابدی نمی تواند بگوید،حال که من این سی روز ماه رمضان را روزه گرفتم بدنم عادت کرده دوست دارم باز هم بگیرم،اینجاست که خداوند مرز بین عبادت صادقانه و کاذبانه را تعیین می فرماید و امر می کند روزه روز سی و یکم حرام است؟! تا صف عابدان صادق از کاذب جدا شود و معلوم شود چیزی که به میل شخصی انجام بگیرد نه به دستور خدا اصلا عبادت نبوده!؟ چون روزه و سایر عبادات زمانی ارزش دارند که به امر خدا صورت بگیرد نه به میل و علاقه افراد!؟
?بنا بر این اگر کسی خدا را از راه اهل بیت که خداوند متعال تعیین کرده است عبادت نکند ولو به حسب ظاهر صائم و قائم و اهل عبادت های بسیار زیادی هم باشد،به بیان قرآن کریم چون به دستور خدا نبوده فاقد ارزش و اعتبار است.
?پس عبادت چیزی است که خدا بدان امر کرده باشد و باید به همان روشی انجام گیرد او خواسته است،وجود مقدس حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه ن می فرمایند:
?عبَدَ اللَّهَ حِبْرٌ مِنْ أَحْبَارِ بَنِي إِسْرَائِيلَ حَتَّى صَارَ مِثْلَ الْخِلَالِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيِّ زَمَانِهِ قُلْ لَهُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ جَبَرُوتِي لَوْ أَنَّكَ عَبَدْتَنِي حَتَّى تَذُوبَ كَمَا تَذُوبُ الْأَلْيَةُ فِي الْقِدْرِ مَا قَبِلْتُ مِنْكَ حَتَّى تَأْتِيَنِي مِنَ الْبَابِ الَّذِي أَمَرْتُكَ.
?يكي از بزرگان بني اسرائيل آن قدر خداوند را عبادت كرد كه مثل چوب باريك شد. خداوند به پيامبر آن زمان وحي كرد كه به او بگو خداوند مي فرمايد:
? به عزت، بزرگي و عظمتم سوگند اگر آن قدر مرا عبادت كني كه مانند پيه در ديگ آب شوي، از تو قبول نخواهم كرد، مگر اين كه از دري كه دستور داده ام بسوي من بيايي.
?? منبع
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص۴۷۷ باب عقاب من اتي الله من غير باب، بسند صحیح
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم
من از پنج كار اطفال خوشم مى آيد و ابتهاج مرحوم حدّاد از این حدیث
✅ سید هاشم حدّاد رضوان الله علیه میفرمودند
چقدر من از اين كلام رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم خوشحال مى شوم و هر وقت ياد آن می كنم حالت ابتهاج و مسرّت به من دست می دهد، آنجا كه فرموده است:
إنِّى أُحِبُّ مِنَ الصِّبْيَانِ خَمْسَةَ خِصَالٍ: الاوَّلُ أَنَّهُمُ الْبَاكُونَ؛ الثَّانِى عَلَى التُّرَابِ يَجْتَمِعُونَ؛ الثَّالِثُ يَخْتَصِمُونَ مِنْ غَيْرِ حِقْدٍ؛ الرَّابِعُ لَا يَدَّخِرُونَ لِغَدٍ؛ الْخَامِسُ يُعَمِّرُونَ ثُمَّ يُخَرِّبُونَ
من پنج كار اطفال را دوست دارم
1️⃣ اوّل آنكه پيوسته گريانند
2️⃣ دوّم آنكه بر سر خاك گِرد مى آيند؛
3️⃣ سوّم آنكه بدون حقد و كينه با هم دعوا مى كنند
4️⃣ چهارم آنكه براى فردا چيزى را ذخيره نمى نمايند
5️⃣ پنجم آنكه خانه مى سازند و سپس آن را بدست خودشان خراب مى كنند.
? مراد آنست كه: اطفال چون به فطرت نزديكترند، يعنى به توحيد نزديكترند؛ أنانيّت پوچ و استكبار واهى و شخصيّت مجازى در ميانشان نيست. فلهذا چون خنده غفلت انگيز، و عمارتهاى بهجتآميز، و كينه هاى بى اساس امّا ريشه دار، و ذخيره كردن اموال و انباشتن بر اساس وَهم و پندار، و اتّكاى به دنيا و دلبستگى بدان، در ميان ايشان وجود ندارد يعنى همه بالفِطرَه اهل توحيد مى باشند و فناى آنان فطرةً در ذات خدا بيشتر است، بيشتر مورد علاقه پيامبر مى باشند.
? امّا همين كه به غرور جوانى و به كهولت و دوران كهنسالى و پيرى می رسند و غرور شهوت و غضب و أوهام و اعتباريّات دامنگيرشان می گردد و حبّ مال و جاه و اعتبار در زمان پيرى مغزشان را پر می كند، همه آن غرائز پاك و فطرت سالم و دست نخورده را از دست می دهند، و به باطل در برابر حقّ عشق مى ورزند، و عمر و حيات و سرمايه علم و قدرت و امن و امان را به مُفت بلكه به منهاى فائده و در برابر ضررهاى هنگفت مى فروشند و مبادله مى كنند. و اين موجب بُعد و دورى از رحمت خداست كه ايشان را از وادى محبّت دور می كند؛ إلّا مَنْ عَصَمَهُ اللهُ، وَ قَليلٌ ما هُمْ.
?? منبع
روح مجرد ص۵۹۷ و ۵۹۸
در محضر استاد اخلاق آیت الله فاطمی نیا:
⚫️ رحلت حضرت خديجه كبرى عليها السلام است آقايان آدم بايد حق شناس باشد.قدرشناس باشد.
✨ روز قيامت يك عده اى را در محشر به عنوان بندگان ناشكر، مشخص مى كنند
☑️ شخص مى گويد خدايا تو هر نعمتى به من داده اى من پشت سرش مى گفتم الحمدالله ! الهى شكر، من كى ناشكر بودم
❤️خدا مى فرمايد: ما براى اين به تو ناشكر مى گوئيم،چون در دنيا بندگانى داشتيم كه بعضى از نعمت ها بوسيله آنها به تو مى رسيد،ولى تو از آن ها تشكر نمى كردى عجب
?خدا داده است ولى مى گويد از دست اين بنده ام به تو رسيده اگر به اين نگوئى دستت درد نكند، از من هم تشكر نكردى! صد تا شكرا لله هم بگوئى فايده ندارد.
✳️ آدم بايد حق شناس و قدر شناس باشد. شما مى دانيد كه ما، در اثر خدمات و قدمهاى راسخ چند نفر در صدر اسلام مسلمان شديم و اسلام پيش رفت
?يكى از اين شخصيت ها وجود نازنين بانوى بزرگ حضرت خديجه كبرى سلام الله علیها است چه قدر درود و تحيت بايد برايش بفرستيم ؟
? مهجوریت و دور بودن از قرآن کریم ?
?? و قَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُواْ هذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا ??
و فرستاده خدا گفت ای پروردگار من در حقیقت قوم من از این قرآن دوری گزیده اند
? نکته ها و اشاره ها ?
1️⃣ در این آیه بیان شده که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از دست امت خود به پیشگاه خدا شکایت می کند، که مردم قرآن را که رمز حیات و نجات و عامل پیروزی و حرکت و پیش رفتِ آنهاست، ترک گفته اند. شاید این مهم ترین شکایت تاریخ بشر باشد که بزرگ ترین پیامبر الهی نزد بالاترین مقام جهان، یعنی خدای متعال، از دست بهترین امت، یعنی امت اسلام، در مورد بزرگ ترین معجزه، یعنی قرآن شکایت کرده است.
2️⃣ .مهجوریت و دوری از قرآن به صورت های مختلفی رخ می دهد:
الف) گاهی کلّ قرآن، اعم از لفظ و محتوا، از جامعه کنار گذاشته می شود و کتابی تشریفاتی می شود.
ب) گاهی به قرائت و حفظ قرآن اهمیت داده می شود، ولی در محتوای قرآن تفکر و تدبّر نمی شود.
ج) گاهی به قرائت، حفظ، تفسیر و نشر قرآن اهمیت داده می شود، ولی قوانین حیات بخش و شفابخش آن در جامعه عمل نمی شود و دردهای جامعه هم چنان باقی می ماند.
د) گاهی معانی و مطالب عالی قرآن مهجور است؛ یعنی افرادی سطحی نگر یا منحرف به سراغ قرآن می روند و از آن برداشت های نادرست می کنند، ولی به مفسّران حقیقی قرآن، یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام و رهروان آنها رجوع نمی شود و از این رو مطالب شفابخش قرآن درک و فهم نمی شود و در پرده ی ابهام باقی می ماند.
? آموزه ها و پیام ها ?
1️⃣ وظیفه ی امت اسلام آن است که قرآن را از مهجوریت به در آورند.
2⃣پیامبر اسلام از شما شکایت کرده اند پس با روی آوردن به قرآن، رضایت او را جلب کنید.
?? منبع
تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم، صفحه ۲۷۱
? قرآن، چراغ فروزان و شفای همه دردها ?
?? ویوْمَ نَبْعَثُ فِی کلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِک شَهِیداً عَلَی هؤُلَآءِ وَنَزَّلْنَا عَلَیک الْکتبَ تِبْیناً لِّکلِّ شَی ءٍ وَهُدی وَرَحْمَةً وَبُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ ??
و (یاد کن) روزی را که از هر امّتی، گواهی از خودشان بر آنان بر می انگیزیم؛ و تو را (نیز) بر آنان شاهد آوردیم. و کتاب (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز (از کلیات دین) و رهنمود و رحمت و مژده ای برای مسلمانان است.
? نکته ها و اشاره ها ?
1️⃣ قرآن بیان کننده ی همه چیز است و همین مطلب مورد تأکید احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز قرار گرفته است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام حکایت شده که
خدا در قرآن هر چیزی را بیان کرده است. به خدا سوگند چیزی که مورد نیاز مردم بوده است کم نگذارده، تا کسی نگوید: «اگر فلان مطلب درست بود در قرآن فرود می آمد.» آگاه باشید که همه ی نیازمندی های بشر را خدا در آن فرو فرستاده است.
2️⃣ وجود همه چیز در قرآن بدان معنا نیست که قرآن دایرة المعارف علوم و فنون است، بلکه مقصود آن است که کلیات مطالب مربوط به هدایت بشر در قرآن آمده است؛ چراکه قرآن کتاب هدایت و تربیت است، پس :
اولًا، بدیهی است که همه ی جزئیات علوم و فرمول های شیمی و فیزیک و مانند آن در ظواهر آیات قرآن وجود ندارد.
و ثانیاً، در مورد عقاید و احکام دینی نیز کلیات مطالب در قرآن آمده است؛ مثلًا تعداد رکعات نماز در ظواهر آیات نیامده؛ ولی اصول اساسی که مورد نیاز بشر در امور دینی و تربیتی است در قرآن آمده است
? آموزه ها و پیام ها ?
1️⃣ قرآن بیانگر کلیات و نیازهای هدایتی بشر است.
2️⃣ قرآن بیانگر، هدایتگر، رحمتگر و بشارتگر مسلمانان است.
3️⃣ برنامه های (کلی زندگی) خویش را از قرآن بگیرید.
4️⃣ اگر می خواهید از هدایتگری و رحمتگری و بشارتگری قرآن استفاده کنید، مسلمان شوید.
?? منبع
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، صفحه ۳۱۰
????????????
قال على (علیه السلام)
????????????
مِلاکُ الدّینِ مُخالَفَةُ الْهَوى معیار دیندارى مخالفت با هواى نفس است
? شرح حدیث?
هر چیزى ملاکى دارد که با آن سنجیده مى شود. ملاک دیندارى و بى دینى چیست؟ آیا ملاک دیندارى فقط نماز خواندن است؟ آیا حجاب به تنهایى مى تواند معیار قرار گیرد؟ همان گونه که بعضى مردم نماز یا حجاب را مرز دینداران و بى دینان معرّفى مى کنند. آیا کنترل زبان و حفظ آن مى تواند به تنهایى ترازوى سنجش دیندارى باشد؟
حضرت امیرمؤمنان (علیه السلام) در این روایت کوتاه و عمیق، معیار و ملاک جامع و کاملى را براى مسأله مورد بحث بیان فرموده است. هر چند امور مذکور نیز ملاک هستند; ولى ملاک کامل و فراگیر چیز دیگرى است، حتّى گاه مى شود که همان عبادت و حجاب و حفظ زبان بر اثر خواهش دل است. داستان معروف زیر شاهد خوبى بر این بحث است:
شخصى سالیان درازى در صف اوّل نماز جماعت شرکت مى کرد. روزى دیر به مسجد رسید و در صف آخر قرار گرفت، احساس بدى به او دست داد. با خود گفت: حالا مردم چه مى گویند! فلانى هر روز در صف اوّل بود، چرا امروز در صف آخر قرار گرفته است!؟ پس از این افکار و تخیّلات، ناگهان تکانى خورد که اى واى بر من! سالیان دراز نمازهایم را خراب کردم، باید همه را قضا کنم؟ چون آلوده به انگیزه غیر خدایى بود
به همین جهت در روایتى مى خوانیم که: «مجذوب فراوانى نماز و روزه و سایر عبادات دیگران مشوید! چون گاهى این ها را از سرِ عادت انجام مى دهند، بلکه افراد را به راستگویى و أداى امانت امتحان کنید بنابراین آن کس که تابع عقل و فرمان خداست دیندار، و آن که تابع هواى نفس است بى دین است.
در تفسیر آیه شریفه نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَکْفُرُ بِبَعْض این سؤال مطرح شده است: چرا خداوند بنى اسرائیل را به خاطر این کار سرزنش مى کند، در حالى که (نُؤْمِنُ بِبَعْض) که کار خوبى است هر چند براى وَ نَکْفُرُ بِبَعْض مستحق سرزنش هستند؟
برخى از مفسرین گفته اند: «آن ایمان ببعض نیز بى ارزش بوده است، چون به چیزهایى ایمان مى آوردند که با هواى نفس آن ها سازگار بود. بنابراین در واقع ایمان به هواى نفس بود، نه ایمان به خدا
خلاصه این که روایت فوق ملاک و معیار سنجش دینداران از بى دینان را مخالفت با هواى نفس مى شمارد و با این ترازوى دقیق مى توانیم میزان دیندارى خویش را به خوبى بسنجیم.
?? منابع
1⃣ میزان الحکمة، باب ۴۰۴۱ حدیث ۲۱۱۳۵جلد دهم، صفحه ۳۸۲
2⃣میزان الحکمة، باب ۳۰۰ حدیث ۱۴۹۰ جلد اوّل، صفحه ۳۴۴
3⃣ سوره نساء، آیه ۱۵۰
4⃣تفسیر نمونه، جلد ۴ صفحه ۱۸۹