? عدم اعتماد به دشمنان ?
?? ولَا تَرْکنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمْ النَّارُ وَمَا لَکم مِن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ??
و به سوی کسانی که ستم کردند، متمایل نشوید، که آتش [دوزخ ] به شما خواهد رسید! در حالی که جز خدا هیچ سرپرستی برای شما نیست؛ سپس یاری نخواهید شد.
? نکته ها و اشاره ها ?
1️⃣ مقصود از «ستمگران» در آیه ی فوق، تمام کسانی هستند که در جامعه دست به ظلم و فساد می زنند و از مردم بهره کشی ظالمانه می کنند، که مشرکان عصر پیامبر صلی الله علیه و آله یکی از مصادیق آنها بودند.البته این واژه شامل کسانی که گناه کوچک شخصی مرتکب شده اند نمی شود، مگر آن که در مورد همان گناه و ظلم کوچکش بر او تکیه و اعتماد شود.
2️⃣ میل و تکیه بر ستمگران نکردن، بدان معناست که اولًا، در ستم هایش شرکت نکنید؛ ثانیاً، در مورد آنچه مایه ی ناتوانی جامعه ی اسلامی و از دست دادن استقلال و خودکفایی است، بر آنان تکیه نکنید و ثالثاً، نسبت با آنان دوستی و از آنان اطاعت نکنید.
البته روابط تجاری یا علمی براساس حفظ منافع مسلمین و استقلال آنها اشکالی ندارد و به معنای تکیه بر آنان نیست و در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله نیز این روابط وجود داشته است.
3️⃣ فلسفه و حکمت ممنوعیت تکیه و میل به ستمگران آن است که این امر:
الف) سبب تقویت ستمگران و گسترش دامنه ی ظلم آنان می شود.
ب) کم کم فرهنگ ستمکاری را در جامعه تشویق می کند و زشتی گناه را می زداید.
ج) سبب وابستگی جامعه به ستمکاران می شود و استقلال و آزادی جامعه را از بین می برد.
د) سبب دوستی و همکاری با ستمگران می شود و کم کم انسان در زمره ی آنان قرار دهد.
? آموزه ها و پیام ها ?
1️⃣ هرگونه دوستی و وابستگی و تکیه بر ستمگران داخلی و خارجی ممنوع است.
2️⃣ میل و تکیه بر ستمگران نکنید که سبب بی یاور شدن انسان و گرفتاری او در آتش می شود.
??منبع
تفسیر قرآن مهر جلد نهم، صفحه ۳۲۰
????????????
امام هادی علیه السلام فرمودند
????????????
مَنْ اَطاعَ الخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ المَخلوقِینَ هر کس آفریدگار را اطاعت کند از نارضایی مخلوق ها باکی نخواهد داشت
?? منبع
تحف العقول، ص ۴۸۲
??شرح حدیث??
مقام «رضا» از بالاترین مقامهای معنوی است.
اگر انسان به جایی برسد که هم به مقدرّات پروردگار رضای کامل داشته باشد و هم اعمالش مورد رضای کامل الهی قرار گیرد، برنده است و به قربِ خدا می رسد.
مهم، خشنودی خداست، نه پسند مردم.
ارزش، در سعادت اخروی است، نه لذت دنیوی
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
رضای الهی در سایه ی طاعت و بندگی به دست می آید و رستگاری در همین است و بس چون آخرت، مرحله ی جزا و پاداش است و آن که پاداش می دهد، خداست نه مردم پس باید کاری کرد که مالک روز جزا و پاداش دهنده قیامت، اعمال انسان را بپسندد و بپذیرد و پاداش دهد.
از رضای مردم چه سود؟ اگر نارضایی خدا را در پی داشته باشد؟
و از ناخرسندی مردم چه باک؟ اگر خدا از انسان راضی باشد؟
بعضی برای آنکه دل مردم را بدست آورند خدا را نافرمانی می کنند. بعضی برای آن که دوست خود را از خود نرنجانند تکلیف الهی را زیر پا می گذارند و خدا و رسول را از خود می رنجانند. بعضی برای آن که محبوبیّتشان نزد مردم کم نشود، کاری می کنند که خدا از آنها ناخشنود گردد و دوستشان نداشته باشد.
حدیث امام هادی علیه السلام ارزش کار کسانی را بیان می کند که بر محور فرما نبرداری از خدا عمل می کنند و آنچه برایشان مهم است، وظیفه ی بندگی و تکلیف شرعی است و کاری به پسند و ناپسند مردم و خوش آمدن این و آن ندارند
این یک معیار برای انسانهای مکتبی است.
آری اطاعت خدا هرچند مردم خوششان نیاید
?? منبع
حکمت های نقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی چاپ اول ۱۳۹۱
?☘️?☘️?☘️?☘️?☘️?☘️
خلف وعده خدا
????????????
فردی نزد امیرمؤمنان علی(ع) آمد و از عدم استجابت دعایش شکایت کرد و گفت
با این که خداوند فرموده دعا کنید من اجابت میکنم چرا ما دعا میکنیم و به اجابت نمیرسد: امام در پاسخ فرمود: فکر و قلب شما در هشت چیز خیانت کرده، از این رو دعاهایتان مستجاب نمیشود، آن هشت مورد را اصلاح کنید تا نتیجه دعاهایتان را ببینید
1⃣خدا را شناختهاید، اما حق او را ادا نکردهاید، به همین دلیل معرفت و شناخت شما سودی به حالتان ندارد.
2⃣ به فرستادة او ایمان آوردهاید، اما در عمل با سنتش به مخالفت برخاستهاید. پس ثمرة ایمان شما کجا است؟
3⃣ قرآن و کتاب او را خواندهاید، ولی به دستورهای قرآن عمل نمیکنید به زبان میگویید سمعنا و اطعنا شنیدیم و اطاعت کردیم ولی بعد به مخالفت برخاستید
4⃣ با گریه و اشک چشم میگویید از عذاب جهنم و کیفر خدا میترسید، اما کارهایی میکنید که شما را به جهنم نزدیک میسازد.
5⃣ میگویید به پاداشهای مادی و معنوی خداوند علاقه دارید، اما همواره کاری انجام میدهید که شما را از آن دور میسازد.
6⃣از نعمتهای مادی و معنوی خداوند بهرهمند میشوید، اما شکر آن را به جا نمیآورید.
7⃣ به شما دستور داده دشمن شیطان باشید، ولی در عمل طرح دوستی با او میریزید. ادعای دشمنی با شیطان دارید اما عملاً با او مخالفت نمیکنید.
8⃣ عیبهای مردم را میبینید و بازگو میکنید، ولی عیوب خود را نمیبینید با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد، در حالی که درهای اجابت دعا را بستهاید؟ تقوا پیشه کنید و با توبه و تهذیب نفس و خودسازی در تزکیة روح و پاکی قلب بکوشید. اعمال خود را اصلاح کنید و مبارزه با فساد و گناه را از طریق امر به معروف و نهی از منکر پیگیر باشید، تا خدا دعایتان را اجابت نماید
وقتی در جامعهای فساد و حرام خواری گسترش پیدا میکند و امر به معروف و نهی از منکر ترک میشود، هرچه خدا را بخوانند، اجابت نمیشود.
از جمله موانع دیگراستجابت دعا، تأخیر نمازهای واجب از اول وقت، بدبینی و سوء نیت نسبت به علمای دین و مؤمنان و دینداران، بدزبانی اعم از فحش و توهین و بی احترامی به مردم غذای حرام، ترک صدقه و انفاق در راه خدا، ندادن خمس و زکات است. كه با مراجعه به كتابهاي اخلاقي از قبيل معراج السعاده جامع السعادات راه روشن مي توان به خوبي آن ها را شناخت و در رفع آنها كوشيد
?? منبع
بحار ج ۹۳ ص ۲۷۷
?چرا برخی نمی توانند گناه را ترک کنند؟
قَالَ أَ رَءَیْتَكَ هَاذَا الَّذِى كَرَّمْتَ عَلىََّ لَئنِْ أَخَّرْتَنِ إِلىَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا(62- اسراء)
شیطان گفت: اگر تا روز قیامت به من مهلت دهی تمام فرزندان این کسی که بر من مقدم داشتی را افسار می زنم؛ مگر عده کمی.
اصل كلمه «احتناک» از «حنك» است. وقتى گفته مىشود:«حنك الدابة بحبلها» معنایش این است كه ریسمانى به گردن حیوان بست و او را كشید. خود «احتناك» هم به معناى افسار كردن است
شیطان ابتدا وسوسه کرده و به گناه دعوت می کند. پس از آنکه فرد اولین قدم را برداشت و خود را به آن آلود، وسوسه های بعدی سریعتر و راحتتر در او اثر می کند. هر چه انجام گناه ساده تر و سریعتر شود نشان از آن دارد که شیطان بهتر و بیشتر بر او تسلط یافته و به تعبیری بهتر سوار شده و افسار نفس را به دست گرفته است. از این به بعد او می برد هر جا که خاطرخواه اوست و این افسار به دهان یا گردن هم می رود هر جا که او می کشد. چنین کسی به عیان مشاهده می کند که تلاشهای سطحی او برای ترک گناه سودی ندارد و با کوچکترین حرکتی که شیطان به افسار می دهد او با سرعت به سمت گناه رفته و آن را مرتکب می شود.
چاره رهایی از این اسارت، توبه ای حقیقی و تلاش جدی در سایه توکل به خدا و توسل به اولیای اوست.
?? منبع
1⃣ المیزان ج ۱۳ ص ۱۴۵
▫️دخترانِ با تقوا تربیت کنید▫️
✸ در لئالی الاخبار روایت شده که امام صادق علیه السلام فرمود: « زن هایی که بخواهند از هر درٍ بهشت وارد شوند، شرطش این است که پنج نمازشان را خوب بخوانند، روزه ماه رمضان را بگیرند، اطاعت شوهر کنند، و حق امیرالمومنین علیه السلام را بشناسند، ولایت امیرالمومنین علیه السلام را قبول داشته باشند. هر زنی که این چهار خصلت را داشته باشد، از هر دری از درهای بهشت که بخواهد برود، راهش می دهند.
✸ ملا نصرالدین گفت: «هرکس یک دختر داشته باشد ، یک در بهشت به رویش باز است.» یکی از پای منبر گفت : آقا بهشت چند در دارد؟ گفت: هشت تا. آن شخص گفت : من نه تا دختر دارم، آن یکی از کجا باز مےشود؟
✸ حالا من هم گریزی می زنم. حاشیه می زنم و می گویم: هر کس یک دختر باتقوا تربیت کند، یک در بهشت به رویش باز می شود. بعضی از این دخترهایی که من توی کوچه می بینم، هر کدامشان یک در از جهنم به روی پدر و مادرشان باز می کنند.
✸ بعضی دخترها ساعت شش صبح کُت و دامن تنگ پوشیده و سوار ماشین می شوند، راننده هم آنها را به جاده هراز می برد، همانجا هم سرشان را می بُرد. بی،غیرت اند آن پدر و مادرهایی که دخترشان با وضع بد به دانشگاه می روند، پناه می بریم به خدا.
✸ پس ملانصرالدین گفت: یک در بهشت به رویش باز می شود، اما این برای زمانی بود که دخترهای باتقوا و پوشیده و باحجاب و چادر بودند، اما بعضی از این دخترهایی که من مےبینم، هر دختر یک در جهنم به روی پدر باز می شود.
?? منبع
ڪتاب بدیع الحکمة حکمت ۴۱ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)
چه کسانی برادران شیطانند؟
وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا( ۲۶ )إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ كاَنُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَ كاَنَ الشَّیْطَنُ لِرَبِّهِ كَفُورًا( ۲۷ - اسراء)
هیچگونه اسراف و ریخت و پاشی مكن. بىتردید اسراف كنندگان و ولخرجان، برادران شیاطیناند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است.
«تبذیر» در اصل از ریشه «بذر» و به معنى پاشیدن دانه مىآید، منتهی این كلمه مخصوص مواردى است كه انسان اموال خود را به صورت غیر منطقى، مصرف مىكند که معادل آن در فارسى «ریختوپاش» است. به تعبیر دیگر تبذیر آن است كه مال در غیر موردش مصرف شود هر چند كم باشد، و اگر در موردش صرف شود تبذیر نیست هر چند زیاد باشد
در آیه بعد مبذرین را برادران شیاطین خواند که این برای آن است که آنها نیز نعمتهایی را که خدا داد، كفران مىكنند و در غیر محلش، صرف مىنمایند.
تعبیر به «اخوان برادران» یا برای آن است كه اعمالشان همردیف و هماهنگ اعمال شیاطین است؛ همچون برادرانى كه یكسان عمل مىكنند و یا به دلیل آن است كه در دوزخ همنشین شیطان اند
?? منابع
1⃣ نمونه ج ۱۲ ص ۸۶
?زیانکارترین انسانها چه کسانیاند؟
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً(۱۰۳ )الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُُمْ فیِ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحَْسَبُونَ أَنهَّمْ یحُْسِنُونَ صُنْعًا( ۱۰۴ - کهف)
بگو: [میخواهید] شما را از زیانکارترین مردم با خبر کنم؟ آنها کسانیاند که تمام سعی و تلاششان در زندگی دنیا به هدر رفته با این حال خیال میکنند کار خوبی انجام میدهند.
این آیه از کسانی خبر میدهد که در عمل از هر زیانکاری زیان کارترند و آنها کسانی هستند که در زندگی دنیا هم از عمل خود بهره نگرفتند؛ چون «ضلال سعی» همان خسران و بینتیجگی عمل است و چون اینها علاوه بر غفلت از ضرر، آن را سود هم تلقی میکنند از این رو به زیانکار ترین افراد لقب گرفتهاند.
خسران و خسارت در کسب و کارهایی صورت میگیرد که به منظور سود انجام میشود و وقتی خسران تحقق مییابد که کاسب به غرضی که از تلاش خود داشته، نرسد؛ بلکه مقداری از سرمایه هم نابود شود و یا حداقل منفعتی عاید او نگردد در نتیجه سعیش بینتیجه شود. و این همان است که آیه شریفه آن را «ضلال سعی» خوانده است
اگر کسی ضرر کرد و فهمید ضرر کرده است به فکر چاره افتاده و سعی میکند که جبران کند؛ اما بیچاره کسی که ضرر میکند و گمان میکند که دارد سود میبرد. چنین کسی چون امیدی به بازگشت و جبرانش نیست پس در حقیقت زیانکار تر از او هم کسی پیدا نمیشود.
آنگاه در دو آیه بعد ریشه این وارونه انگاری آنها را چنین بیان میکند که: آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان کافر شدند و دیدار [قیامت و محاسبه اعمال] را به وسیله او منکر شدند و آیات من و پیامبرانم را به باد استهزاء و تمسخر گرفتند.
?? منابع
1⃣المیزان ج ۱۳ ص ۳۹۹
?عاقبت تمسخر كنندگان در قيامت!
?جهنميها ميگويند: خدايا ما غلط كرديم. ما را به دنيا برگردان. برميگرديم كار خوب ميكنيم. خداوند می فرماید: «اخْسَُواْ» يعني چخ!
?بعد ميگويد: ميداني چرا به تو گفتم چخ! چون تو مؤمنين را مسخره كردي. فكلت را بيرون گذاشتي و آرايش كردي، آنوقت يك دختر چادري را مسخره كردي.
? همه نشستيد تخمه شكستيد، آن آقايي را كه رفت نماز بخواند لبخند زدید، ماشينت شيك بود، يك ماشين قراضه در جاده ديدي، ويراژ دادي كه او را بترساني و حال او را بگيري. مسخرهاش كردي.
?اصلاً گاهي وقتها ما سراغ مسخره ميرويم. ميگوييم اگر چرت و پرتي داري براي من اس ام اس كن. هيچكس نميگويد: آقا اگر يك حرف نوي علمي ديدي به من بگو. تا يك طنز بشنود، به همه رفيقهايش اين طنز را ميگويد. ما چه شديم؟ عامل دلقك بازي شديم؟
?هرچه طرف ارزشيتر باشد مسخرهاش خطرناكتر است.
يك كسي سيد را مسخره كند. جرمش بيش از اين است كه غير سيد باشد.
كسي پيرمرد را مسخره كند،جرمش بيش از اين است كه جواني را مسخره كند.
?گاهی مثلاً ميخواهد مادر میخواهد بگويد: مدخل شهر، ميگويد: مخمل شهر! همه نوهها ميگويند: مادر ميخواهي برويم مخمل شهر!
او ميگويد: كبابي دم مخمل شهر است.
يعني همينطور يك كلمهاي را از يك پيرزني، پيرمردي درميآورند و هي در سرش ميزنند. خيلي بد است…
?مجرم را هم نميشود مسخره كرد. اين هم خيلي مهم است. بابا يك كسي زناكار است. ميگويد: اگر زناي او ثابت شد شلاقش بزن، اما حق نداري بگويي: خاك بر سرت! نكبت، بدبخت! مجرم را شلاق ميتواني بزني، اما نميتواني مسخرهاش كني. تحقير!
?پيغمبر اسلام و جمعي در يك محلي، گفت و گوهايي داشتند، يك نابينا وارد شد. يكي از افراد جلسه تا ديد نابينا وارد شد، قيافهاش را عبوس كرد…
✨ آيه نازل شد «عَبَسَ» عبوس كرد، «وَ تَوَلَّى» كتفش را برگرداند. (عبس/ ۲ )
چون يك نابينا وارد جلسه شد، چشمدارها به او عبوس كردند؟ يعني مسخره حرام است، تحقير حرام است ولو طرف نفهمد.
?انقدر تمسخر در اسلام مهم است که سوره قرآن برای این واکنش نازل شد!
ولی ما آن را انقدر دست کم میگیریم.
??منبع
از بیانات حجت الاسلام قرائتی
در تاریخ اسلام شب و روز هفدهم رمضان المبارک واقعه جنگ بدر است که اِحیاء آن مورد سفارش است
????????????
امشب شب هفدهم ماه رمضان است مى دانيد چه شبى است؟ شبى است كه پيغمبر با اميرالمؤمنين و تمام اصحاب در معركه بدر حاضر شدند و فردا جنگ بدر شروع شد كه در اين جنگ، غلبه با مسلمان ها بود،
? و اميرالمؤمنين فرمود:
من از همان شب بدر تا آخر عمر، به بركت و يُمن آن فتوحاتى كه خداوند در روز بدر كرد، شب هاى هفدهم را احياء مى داشتم.
? خيلى شب مهمّى است! مىدانيد كه در جنگ بدر به اميرالمؤمنين عليه السّلام ذكرِ «هو» داده شد، اين روايت ظاهراً در مورد سوره قدر مى باشد كه شيخ طبرسى هم در مجمع البيان، ذيل سوره اخلاص نقل مى كند؛ اميرالمؤمنين مى فرمايد:
من در شب بدر حضرت خضر را در خواب ديدم و گفتم كه: عَلِّمنى دُعاءً، به من يك دعايى ياد بده كه من آن دعا را بخوانم و بر أعداء غلبه پيدا كنم. حضرت خضر به من فرمود بگو يا هو يا مَن لا هو إلّا هو، يا هو، يا مَن لا هو إلّا هو و من در آن روز بدر، شمشير دست گرفتم و با «يا هو، يا مَن لا هو إلّا هو» مى كُشتم. اين خواب را كه براى پيغمبر تعريف كردم، حضرت فرمودند: «عُلِّمتَ الإسمَ الأعظَم». «اسم اعظم را یاد گرفته ای»
? و بعضى ها كه مىگويند يا هو يا لا هو إلّا هو اينها ذكرهاى درويشى است و در شرع وارد نشده است اينها غلط مى كنند مى گويند ها چون روايت، روايت صحيحى است هم از طريق شيعه و هم از طريق سنى، و مدركش هم در همين مجمع البيان هست و جاهاى ديگر هم نقل مى كنند.
?? منبع
شرح فقراتى از دعاى افتتاح ص ۱۴۵ - ۱۴۶