حڪمت 113 :
ارزش هاى والاى اخلاقى (اخلاقى)
درود خدا بر او ، فرمود : سرمايه اى از عقل سودمندتر نيست ، و هيچ تنهايى ترسناك تر از خودبينى ، و عقلى چون دورانديشى ، و هيچ بزرگوارى چون تقوى ، و همنشينى چون اخلاقى خوش ، و ميراثى چون ادب ، و رهبرى چون توفيق الهى ، و تجارتى چون عمل صالح ، و سودى چون پاداش الهى ، و هيچ پارسايى چون پرهيز از شُبهات ، و زُهدى همچون بى اعتنايى به دنياى حرام ، و دانشى چون انديشيدن ، و عبادتى چون انجام واجبات ، و ايمانى چون حياء و صبر . و خويشاوندى چون فروتنى ، و شرافتى چون دانش ، و عزّتى چون بردبارى ، و پشتيبانى مطمئن تر از مشورت كردن نيست.
حڪمت 112 :
مشكلات شيعه بودن!! (اعتقادى ، سياسى)
درود خدا بر او ، فرمود : هر كس ما آهل بيت پيامبر (ص) را دوست بدارد ، پس بايد فقر را چونان لباس رويين بپذيرد .(يعنى آمادة انواع محروميت ها باشد).
حڪمت 111 :
عشق تحمل ناشدنى امام على [عليه السلام] (اعتقادى)
درود خدا بر او : (پس از بازگشت از جنگ صفّين ، يكى از ياران دوست داشتنى امام ، سهل بن حْنيف از دنيا رفت .)
فرمود : اگر كوهى مرا دوست بدارد ، در هم فرو مى ريزد .( يعنى مصيبت ها به سرعت به سراغ او آيد ، كه اين سرنوشت در انتظار پرهيزكاران و برگزيدگان خداست ، همانند آن در حكمت 112 آمده است ).
حکمت 110 :
شرائط تحقّق اوامر الهى (سياسى، اعتقادی)
درود خدا براو ، فرمود : فرمان خدا را بر پا ندارد ، جز آن كس كه در اجراى حق مدارا نكند . و به روش اهل باطل عمل نكند و پيرو فرمان طمع نگردد.
حکمت 110 :
شرائط تحقّق اوامر الهى (سياسى، اعتقادی)
درود خدا براو ، فرمود : فرمان خدا را بر پا ندارد ، جز آن كس كه در اجراى حق مدارا نكند . و به روش اهل باطل عمل نكند و پيرو فرمان طمع نگردد.
حکمت 109 :
ارزش والاى اهل بيت پيامبر (ص) (اعتقادى، سیاسی)
درود خدا بر او ، فرمود : ما تكيه گاه ميانه ايم ، عقب ماندگان به ما مى رسند ، و تندروان غلو كننده به سوى ما باز مى گردند.
حکمت 108 :
شگفتى هاى روح آدمى (علمی)
درود خدا بر او ، فرمود: به رگ هاى درونى انسان پاره گوشتى آويخته كه شگرف ترين اعضاى درونى اوست ، و آن قلب است ، كه چيزهايى از حكمت ، و چيزهايى متفاوت با آن ، در او وجود دارد.
پس اگر در دل اميدى پديد آيد ، طمع آن را خوار گرداند ،
و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد ،
و اگر نوميدى بر آن چيره شود ، تأسف خوردن آن را از پاى در آورد ،
اگر خشمناك شود كينه توزى آن فزونى يابد و آرام نگيرد ،
اگر به خشنودى دست يابد ، خويشتن دارى را از ياد برد،
و اگر ترس آن را فراگيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد.
و اگر به گشايشى برسد ، دچار غفلت زدگى شود ،
و اگر مالى به دست آورد ، بى نيازى آن را به سركشى كشاند ،
و اگر مصيبت ناگوارى به آن رسد ، بى صبرى رسوايش كند ،
و اگر به تهيدستى مبتلا گردد ، بلاها او را مشغول سازد ،
و اگر گرسنگى بى تابش كند ، ناتوانى آن را از پاى در آورد ،
و اگر زيادى سير شود ، سيرى آن را زيان رساند ،
پس هر گونه كُندروى براى آن زيانبار ، و هرگونه تُندروى براى آن فساد آفرين است .
حکمت 107 :
علل سقوط عالمان بى عمل (اخلاقى ، علمى)
درود خدا بر او ، فرمود : چه بسا دانشمندى كه جهلش او را از پاى در آرد و دانش او همراهش باشد اما سودى به حال او نداشته باشد.
حکمت 106 :
راه آورد شوم دين گريزى(اخلاقى ، اعتقادى)
درود خدا بر او ، فرمود : مردم براى اصلاح دنيا چيزى از دين را ترك نمى گويند ، جز آن كه خدا آنان را به چيزى زيانبارتر از آن دچار خواهد ساخت .
حکمت 105 :
احترام گذاشتن به مرزها و حدود احكام الهى (عبادى)
درود خدا بر او ، فرمود : همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده ، آن ها را تباه نكنيد و حدودى براى شما معين فرموده ، اما از آن ها تجاوز نكنيد و از چيزهايى نهى فرمود ، حرمت آن را نگاه داريد و نسبت به چيزهايى سكوت فرمود نه از روى فراموشى . پس خود را دربارة آنها به رنج و زحمت دچار نسازيد.