حڪمت 373
مراحل امر به معروف و نهى از منڪر (اخلاقى،اجتماعى،سياسى)
درود خدا بر او، فرمود ابن جرير طبرى در تاريخ خود از عبد الرحمن بن ابى ليلى فقيه نقل ڪرد، ڪه براى مبارزه با حجّاج به ڪمک ابن اشعث برخاست،براى تشويق مردم گفت: من از على عليه السّلام «ڪه خداوند درجاتش را در ميان صالحان بالا برد، و ثواب شهيدان و صدّيقان به او عطا فرمايد» در حالى ڪه با شاميان رو برو شديم شنيدم ڪه فرمود اى مؤمنان» هر ڪس تجاوزى را بنگرد، و شاهد دعوت به منڪرى باشد، و در دل آن را انڪار ڪند خود را از آلودگى سالم داشته است، و هر ڪس با زبان آن را انڪار ڪند پاداش آن داده خواهد شد، و از اوّلى برتر است، و آن ڪس ڪه با شمشير به انڪار بر خيزد تا ڪلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او راه رستگارى را يافته و نور يقين در دلش تابيده.
حڪمت 372
عوامل استحڪام دين و دنيا (علمى،اخلاقى،اقتصادى)
درود خدا بر او، فرمود به جابر بن عبد اللَّه انصارى فرمود اى جابر استوارى دين و دنيا به چهار چيز است:عالمى ڪه به علم خود عمل ڪند، و جاهلى ڪه از آموختن سرباز نزند، و بخشنده اى ڪه در بخشش بخل نورزد، و فقيرى ڪه آخرت خود را به دنيا نفروشد. پس هر گاه عالم علم خود را تباه ڪند، نادان به آموختن روى نياورد، هر گاه بى نياز در بخشش بخل ورزد، تهيدست آخرت خويش را به دنيا فروشد. اى جابر ڪسى ڪه نعمتهاى فراوان خدا به او روى ڪرد، نيازهاى فراوان مردم نيز به او روى آورد، پس اگر صاحب نعمتى حقوق واجب الهى را بپردازد، خداوند نعمتها را بر او جاودانه سازد، و آن ڪس ڪه حقوق واجب الهى در نعمتها را نپردازد، خداوند، آن را به زوال و نابودى ڪشاند.
حڪمت 371
ارزشهاى والاى اخلاقى
(اخلاقى،معنوى،اجتماعى)
درود خدا بر او،فرمود هيچ شرافتى برتر از اسلام،و هيچ عزّتى گرامى تر از تقوا،و هيچ سنگرى نيڪوتر از پارسايى، و هيچ شفاعت ڪننده اى ڪار سازتر از توبه، و هيچ گنجى بى نياز ڪننده تر از قناعت، و هيچ مالى در فقر زدايى، از بين برنده تر از رضايت دادن به روزى نيست. و ڪسى ڪه به اندازه ڪفايت زندگى از دنيا بردارد به آسايش دست يابد، و آسوده خاطر گردد، در حالى ڪه دنيا پرستى ڪليد دشوارى، و مرڪب رنج و گرفتارى است، و حرص ورزى و خود بزرگ بينى و حسادت، عامل بى پروايى در گناهان است، و بدى، جامع تمام عيبها است.
حڪمت 370
هدفدارى انسان و ضرورت تقوا (اخلاقى، اجتماعى )
و درود خدا بر او، فرمود نقل ڪردند ڪه امام عليه السّلام ڪمتر بر منبرى مىنشست ڪه پيش از سخن اين عبارت را نگويد اى مردم از خدا بترسيد، هيچ ڪس بيهوده آفريده نشد تا به بازى پردازد، و او را به حال خود وانگذاشته اند تا خود را سرگرم ڪارهاى بىارزش نمايد، و دنيايى ڪه در ديدهها زيباست، جايگزين آخرتى نشود ڪه آن را زشت مىانگارند، و مغرورى ڪه در دنيا به بالاترين مقام رسيده،
چون ڪسى نيست ڪه در آخرت به ڪمترين نصيبى رسيده است.
حڪمت 369
خبر از مسخ ارزشها (اجتماعى، تاريخى سياسى)
و درود خدا بر او، فرمود روزگارى بر مردم خواهد آمد ڪه از قرآن جز نشانى، و از اسلام جز نامى، باقى نخواهد ماند. مسجدهاى آنان در آن روزگار آبادان، امّا از هدايت ويران است. مسجد نشينان و سازندگان بناهاى شڪوهمند مساجد، بدترين مردم زمين مىباشند، ڪه ڪانون هر فتنه، و جايگاه هر گونه خطاڪارىاند، هر ڪس از فتنه بر ڪنار است او را به فتنه باز گردانند، و هر ڪس ڪه از فتنه عقب مانده او را به فتنه ها ڪشانند، ڪه خداى بزرگ فرمايد «به خودم سوگند، بر آنان فتنهاى بگمارم ڪه انسان شڪيبا در آن سرگردان ماند» و چنين ڪرده است، و ما از خدا مىخواهيم ڪه از لغزش غفلتها در گذرد.
حڪمت 368
فلسفه ڪيفر و پاداش (عبادى، معنوى)
درود خدا بر او، فرمود همانا خداوند پاداش را بر اطاعت، و ڪيفر را بر نافرمانى قرار داد، تا بندگان را از عذابش برهاند، و به سوى بهشت ڪشاند.
حڪمت 367
روش برخورد با دنيا (اخلاقى، معنوى)
درود خدا بر او، فرمود اى مردم، ڪالاى دنياى حرام چون برگهاى خشڪيده وبا خيز است، پس از چراگاه آن دورى ڪنيد، ڪه دل ڪندن از آن لذّت بخشتر از اطمينان داشتن به آن است، و به قدر ضرورت از دنيا برداشتن بهتر از جمع آورى سرمايه فراوان است. آن ڪس ڪه از دنيا زياد برداشت به فقر محڪوم است، و آن ڪس ڪه خود را از آن بىنياز انگاشت در آسايش است، و آن ڪس ڪه زيور دنيا ديدگانش را خيره سازد دچار ڪور دلى گردد، و آن ڪس ڪه به دنياى حرام عشق ورزيد، درونش پر از اندوه شد، و غم و اندوهها در خانه دلش رقصان گشت، ڪه از سويى سرگرمش سازند، و از سويى ديگر رهايش نمايند، تا آنجا ڪه گلويش را گرفته در گوشهاى بميرد، رگهاى حيات او قطع شده، و نابود ساختن او بر خدا آسان، و به گور انداختن او به دست دوستان است. امّا مؤمن با چشم عبرت به دنيا مىنگرد، و از دنيا به اندازه ضرورت برمىدارد، و سخن دنيا را از روى دشمنى مىشنود، چرا ڪه تا گويند سرمايه دار شد، گويند تهيدست گرديد، و تا در زندگى شاد مىشوند، با فرا رسيدن مرگ غمگين مىگردند، و اين اندوه چيزى نيست ڪه روز پريشانى و نوميدى هنوز نيامده است.
حڪمت 366
هماهنگى علم و عمل (عملى، اخلاقى)
و درود خدا بر او، فرمود علم و عمل پيوندى نزديک دارند.
و ڪسى ڪه دانست بايد به آن عمل ڪند، چرا ڪه علم، عمل را فراخواند، اگر پاسخش داد مىماند و گر نه ڪوچ مىڪند.
???
حڪمت 365
ارزشهاى اخلاقى (اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او، فرمود انديشه، آيينهاى شفّاف و عبرت از حوادث، بيم دهنده اى خير انديش است، و تو را در ادب ڪردن نفس همان بس ڪه از آنچه انجام دادنش را براى ديگران نمىپسندى بپرهيزى.