جواب های دندان شکن
حضرت علی (علیه السلام) به کفار
کفار: خدا کیست و در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟
امام فرمود:خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هرچيزى كه وجود داشته .
كفار گفتند:
چه طور ميشود؟ !
هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده!!
امام على (علیه السلام) فرمود :
قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟
گفتند ٢
امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟
گفتند ١
امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟
گفتند هيچ
امام فرمود چطورميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد ؟؟
كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته؟!!
امام فرمود همه جا حضور دارد
وبر همه چيز مشرف است .
گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى؟!
امام فرمود :
اگر شما در مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟
كفار گفتند همه جا و از همه طرف!
امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد؟؟
كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟
چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟
امام فرمود: خداوند خودش خالق خورشيد و نور است ايا شما قدرت طوفان و باد را نديده ايد؟ باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است،در حالى كه قدرتمند است؟
خداوند خود خالق باد است.
گفتند :خدايت را برايمان توصيف كن.از چه درست شده ؟
آیا مثل آهن سخت است ؟
يا مثل آب روان ؟
ويا از گاز است و مثل دود و بخار است !؟
امام فرمود :
ايا تا به حال كنار مريضى در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد ؟
گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم .
امام فرمود : آيا بعداز مردنش هم بااو حرف زديد ؟
گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟!
امام فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم وحركت نبود؟؟
گفتند :روح،روح از بدنش خارج شد.
امام فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد.
حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟
همه سكوت كردند .
امام على (علیه السلام) فرمود: شماکه قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد؛ چطور قادر به فهم و درك ذات أقدس احديت و خداى خالق روح هستيد؟!!
ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻧﻈﺮﯼ
امام على عليه السلام فرمودند
اگر همّت والاى اصلاح مردم را در سر دارى، از خودت آغاز كن، زيرا پرداختن تو به اصلاح ديگران، در حالى كه خود فاسد باشى بزرگترين عيب است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم
اربابی یکی را کشت و زندانی شد. و حکم بر مرگ و قصاص او قاضی صادر کرد.
شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، نقیبی (حفره، تونل) به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد.
اسبی به او مهیا کرده و اسب خود سوار شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن وصیتت در زندان آماده میکردند. ارباب گفت: سپاسگزارم بدان جبران میکنم. نزدیک طلوع شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانوادهات و فرزندانت وداع میکردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم.
اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من میروم خود را تسلیم کنم. من اگر اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد. ارباب برگشت و خود را یک بار تسلیم مرگ کرد .
قرآن کریم:
هرگز نیکیهای خود را با منت باطل نکنید.
امام صادق (ع)فرمودند
کسی که زمان خوابیدن صد مرتبه استغفار کند گناهانش همچون
برگ درختان فرو میریزد وصبح که بلند شودگناهی برایش نماند.
مکارم الاخلاق
حضرت محمد(ص)فرمودند
سه چیز بنده رابه خواسته های دنیوی واخروی می رساند.
صبربربلا
رضابه قضا
دعادرآسایش
نهج الفصاحه
امام صادق (ع) فرمودند
شیطان گفت: اگر در سه چیز بر فرزند آدم چیره شوم
دیگر برایم مهم نیست چه کاری انجام دهد، چرا که از او پذیرفته نخواهد شد…
اول عملش را زیاد بشمارد
دوم گناهانش را از یاد ببرد
سوم خودپسند شود.
وسائل الشیعه
امام صادق (ع)فرمودند
اگر کسی گرفتار و اندوهگین است《ذکر یونسیه》را بسیار بخواند
(لا الهَ الا أنتْ سُبْحانَکَ انّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین)
خصال
ولایت علمی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها?
در كتاب شريف نهج الحياة در مقام توصيف ارتباطات دو حجت خدا يعني حضرت علي «عليه السلام» و حضرت زهرا «عليها السلام» رواياتي از جناب عمّار با اين مضمون نقل شده است. عمار ياسر نقل ميكند
روزي حضرت زهرا عليها السلام» خطاب به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود اُدْنُ لِأُحَدِّثَكَ بِما كانَ وَ بِما هُوَ كائِنٌ وَ بِما لَمْ يَكُنْ اِلي يَوْمِ الْقِيامَةِ حينَ تَقُومُ السَّاعَةُ علي جان! نزديك بيا تا اطلاع دهم شما را از آنچه از گذشته اتّفاق افتاد و آنچه در حال به وقوع پيوستن است و آنچه در آينده رخ خواهد داد تا روز قيامت هنگامه برپايي رستا خيز عمومي
باز در مورد صحيفه فاطميه در روايتي آمده است: وَ اَمَّا مُصْحَفُ فاطِمَةَ «عليها السلام» فَفيهِ ما يَكُونَ مِنْ حادِثٍ وَ اَسْماءِ مَنْ يَمْلِكُ اِلي اَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ [مصحف فاطمه «عليها السلام» كتابي است كه تمام حوادث و اخبار غيبي و جرياناتي را كه پادشاهان تا روز قيامت انجام ميدهند آمده است
فرهنگ فاطمیه ، الفبای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
نور ملحفۀ صدیقۀ کبری علیها سلام
نقل است علىّ عليه السّلام از يک يهودى مقدارى جو قرض كرد و در مقابل آن، ملحفۀ حضرت فاطمه سلام الله علیها را كه از پشم بود، گرو گذاشت.
يهودى آن را برد و در خانهاش گذاشت. هنگام شب، زنِ يهود براى كارى به آن اطاقى كه ملحفه در آن بود رفت. ناگهان نورى را در حال درخشش ديد كه اطاق را روشن كرده بود. به سوى شوهرش برگشت و به او گفت: «در آن اطاق، روشنايى بزرگى را ديدم». شوهرش که فراموش كرده بود ملحفۀ فاطمه سلام اللَّه عليها را در آنجا گذاشته است تعجب كرد
سريع برخاسته، وارد آن اطاق شد. ديد شعاعِ نورِ ملحفه پخش شده و مانندِ نور ماهى است كه از نزديک طلوع كرده باشد. از اين مسأله در شگفت شد. به جايى كه ملحفه را گذاشته بود، دقت كرد و فهميد كه اين نور، از همان ملحفه است
يهودى رفت و قوم و خويشانش را فراخواند و همسرش نيز قوم و خويشان خود را حاضر ساخت و بيش از هشتاد نفر از يهوديان جمع شده و با دیدن ماجرا همگی مسلمان شدند.
منبع
خرائج راوندی ج ۲ ص ۵۳۷
یهوديان عروسى داشتند و خدمت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رسيده، گفتند ما بر گردنِ شما حقِ همسايگى داريم و میخواهيم دخترت فاطمه را به خانۀ ما بفرستى تا عروسى ما بيشتر زينت پيدا كند» و بسيار اصرار کردند.
پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود او همسرِ علىّ بن ابیطالب علیهما السلام و در اختيار او است امّا آنان مجدّداً از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله خواستند كه از علىّ علیه السلام بخواهد تا به فاطمه سلام اللَّه عليهارذ اجازۀ شركت در مجلس آنان را بدهد.
يهوديان تمام زينتِ دريايى و خشكى را جمع كرده بودند و خيال میكردند فاطمه سلام اللَّه عليها، در لباس كهنه بر آنها وارد خواهد شد و از اين راه میخواستند آن مخدّره را خوار كنند
ناگاه، جبرئيل يک دست لباسِ بهشتى، با تمام زيور آلات كه مانند آن را هيچ بينندهاى نديده بود، آورد. فاطمه سلام اللَّه عليها آنها را پوشيد و آن زيورها را در بر كرد. مردم از زيورها، رنگ و عطر لباسِ حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها تعجب كردند. وقتى كه بر زنانِ يهود وارد شد، همۀ آنان به سجده افتاده، در مقابل آن حضرت، زمين را بوسيدند و بدين خاطر، عدّۀ زيادى از يهوديان، مسلمان شدند.
منبع
خرائج ج ۲ ص ۵۳۸