گره های کور زندگی از کجاست؟!
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی :
ز برخی روایات و آیات قرآن کریم اینچنین برمیآید که برخیها در همه شئون زندگی موفق می شوند؛ یعنی به هر راهی که وارد شوند، به آنها خیر میرسد و راه برایشان باز است؛ امّا بعضیها طوری هستند ـ مثل گِرههای کور ـ که به هر سَمتی که بخواهند حرکت کنند راه بسته است. افرادی که در جامعه زندگی میکنند، این دو حال را در خودشان مشاهده میکنند.
خدای سبحان فرمود: «کسی که باتقوا باشد هرگز در زندگی نمیماند و یک زندگی آبرومند تا آخر عمر دارد»؛ این جمله نورانی دو پیام را به همراه دارد: یکی اینکه مردان باتقوا هرگز گرفتار گِره کور در زندگی خود نمیشوند که نتوانند خروجی را تشخیص دهند و راه برایشان باز است؛ دوم اینکه گرچه کسب و کار دارند، ولی خداوند از آن راهی هم که آنها امید ندارند به آنها روزی میدهد.
طبق بیان قرآن، کسی که با خدا رابطه ندارد، گاهی کارش به صورت یک گِره کور درمیآید؛ به هر کاری دست میزند موفق نمیشود و در آن کار میماند و راه خروجی از مشکل پیش آمده را هم نمی یابد؛ میبینید بعضیها همین گِره را در زندگی دارند و می گویند ما دست به هر کاری میزنیم مشکل ما حل نمیشود، برای اینکه این افراد نام خدا و یاد خدا را کنار گذاشته اند و نمیدانند که از همین جا دارند آسیب میبیند.
خاطره ای از آیت الله حسن زاده آملی
… در آمل در مسجد سبزه میدان مشغول درس و بحث و اقامه نماز شدم(در تعطیلات تابستان بوده که ایشان قم را ترک میکرده).
روز دوم پس از نماز به منزل آمدم. پس از ناهار آماده استراحت شدم، ولی بچه ها با سر و صدا و بازی نگذاشتند، من که خسته بودم با بچه ها و مادرشان دعوا کردم، در حالی که نباید دعوا می کردم، بالاخره در محیط خانواده پدر باید با عطوفت رفتار کند.
پس از لحظاتی ناراحت شدم، به حدی که اشکم جاری شد. از خانه بیرون رفتم و مقداری میوه و شیرینی برای بچه ها خریدم تا شاید دلشان را به دست آورم و از ناراحتیم کاسته شود.
جناب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: دلی را نشکن که اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح نمی شد.
زمین و آسمان بر من تنگ شد و احساس کردم که نمی توانم در آمل بمانم. از آمل بیرون آمده، به قصد عزیمت به تبریز و محضر آقا سیدمحمدحسن الهی عازم تبریز شدم.
امام رضا علیه السلام فرمود : «كسی كه ایمانش برتر از دیگران است، اخلاقش نیكوتر و به خانوادهاش مهربانتر است و من نسبت به خانوادهی خود، مهربانترم»
در منزل ایشان پس از لحظاتی احوالپرسی اظهار داشتند: من نمی دانستم شما قم هستید یا آمل؟ لذا می خواستم نامه ای به اخوی (علامه طباطبائی) بنویسم تا نامه را به شما برسانند.
با تعجب عرض کردم: آقا چه اتفاقی افتاده که می خواستید مرا در جریان بگذاری؟
فرمودند: من خدمت آقای قاضی مشرف شدم و سفارش شما را به ایشان کردم. ولی حاج آقای آملی! (استاد خیلی مودب بودند و مرا حاج آقای آملی خطاب می کردند) ایشان از شما راضی نبودند.
با شنیدن این جمله تا لاله گوش سرخ شدم، عرض کردم: آقا چطور؟ چرا راضی نبودند؟
فرمودند: ایشان به من گفتند: آقای آملی چطور هوس این را دارد در حالی که با عائله اش اینطور رفتار می کند؟
بعد فرمود: حاج آقای آملی! داستان رفتار با عائله چیست؟
زبانم بند آمد و اشکم جاری شد و بالاخره به ایشان ماجرا را عرض کردم.
فرمود: آقا! چرا؟ اینها امانت خدا در دست ما هستند.
به قم بازگشتم و کل ماجرا را نیز خدمت آقای علامه طباطبائی عزیز عرض کردم و ایشان هم تعجب کرد و پس از سکوت زیادی فرمود: «آقای قاضی بزرگمردی بود.»
سبک_زندگی
امام_رضا عليه السلام :
هفت چيز است كه بدون هفت چيز ديگر مسخره آميز است:
كسى كه به زبان خود استغفار كند اما در دلش [از گناه ]پشيمان نباشد خودش را مسخره كرده است،
كسى كه از خدا بهشت بخواهد امّا در برابر سختيها شكيبا نباشد خود را به سخره گرفته است،
كسى كه خواهان موفقيت باشد امّا نكوشد خودش را به باد تمسخر گرفته است،
كسى كه جوياى دورانديشى باشد امّا احتياط نورزد خودش را ريشخند كرده است،
كسى كه از آتش دوزخ به خدا پناه برد امّا خواهشهاى دنيايى را رها نكند خود را به باد تمسخر گرفته است
و كسى كه خدا را ياد كند ولى براى ديدار او نشتابد خود را ريشخند كرده است.
بحار الأنوار : 78/356/11
آیت الله میلانی :
? روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟
?پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم.
? وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟
? هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.
? و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را میشنوم. همهی اینها از یک دعای مادره
داشتم در گروه های مختلف طلبگی میچرخیدم و مطالبشون را میخوندم.دیدم روی مطلب فرزند آوری توجه زیادی کردند و روی این کلام رهبری که فرمودند:
(بگویید مبلغين روي افزايش جمعيت تبلیغ كنند)
تاکید کرده و مطلب گذاشته اند.
کمی دقت کردم.چه کسی وکجا میخواهد کلام رهبری را اجرائی کند؟!
اصلا این مطالب را طلبه ها برای چه کسی تبلیغ میکنند؟!
وقتی با کمال تعجب دیدم ،اکثر طلبه ها واکثرشون تک فرزند و دو فرزند هستند!!!!
لابد خطاب رهبری استثنای خود مبلغین بوده!!!
همین الان به خودمان فکر کنیم…….
اوه چقدر توجیه کردیم که ما نمی توانیم فرزند دیگری داشته باشیم به جهت تربیتی و اقتصادی و فرهنگی و….
لابد بینش ما بهتر است که این امورات را ملاحظه کردیم و حضرت ایشان خیر….!!!!
کی وکجا می خواهیم ثابت کنیم ما مطیع ولایت هستیم؟!
تو همه فرمایشات و اوامر ایشان چون و چرا می آوریم….!!!
مثلا استفاده و حمایت از کالای ایرانی
کالای ایرانی کیفیت ندارد ….کالای ایرانی گران است…کالای ایرانی….
ای بابا این ها را رهبر سنجیده ایشان ما رابسیج کرده.
یعنی رهبری یک نیروی مطیع و گوش بفرمان پا به رکاب بدون چون وچرا میخواهد.اما کو وکجاست؟!
ما را که نگفته کلام رهبر استثنا طلبه ها را دارد و ما فقط باید مبلغ باشیم نه عامل!!!!!
#قلم خودم
اکثرِ ما آدمها کم ظرفیّت هستیم.
تا خدا یه خورده نعمت و خوشی بهمون میده، غرور ما رو میگیره و مستِ نعمت میشیم؛
از اون طرف، تا یه کم بلا و مصیبت میبینیم، و یه خورده تلخی و غم میبینیم، غصّه تمام وجودمون رو میگیره و به بنبست میرسیم.
قرآنِ کریم در این باره میفرماید:
مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا (حدید/۲۲)
هیچ بلا و مصیبتِ ناخواستهای در زمین و در وجودِ شما روی نمیدهد، مگر اینکه همهی آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم، در لوح محفوظ ثبت شده است.
..لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَیٰ مَا فَاتَکُمْ وَ لَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ (حدید/۲۳)
این بخاطر آن است که، برای آنچه از دست دادهاید تأسف نخورید،
و به آنچه به شما داده است، دلبسته و شادمان نباشید.
در واقع همهی این حوادثِ تلخ و شیرینِ روزگار، برای اینه که ما به کمال برسیم.
خدا میخواد ما این نعمتها امانت_الهی بدونیم. نه از دادنش زیادی خوشحال بشیم،و نه از گرفتنش زیادی ناراحت.
اگر کسی حوادث عالم رو اینطوری ببینه، و بر اساسِ علم و حکمتِ خدا بدونه، دیگه به آرامش میرسه. دیگه:
حرص نمیخوره
عصبانی نمیشه
دشمنی نمیکنه
حسد نمیورزه
و…
لذا امیرالمومنین فرمودند: تمامِ زهد در دو کلمهی قرآن است.
سپس همین آیه را تلاوت کردند:
لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَیٰ مَا فَاتَکُمْ وَ لَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ.
بر آنچه از دست دادید، تأسف نخورید، و بر آنچه به شما داده میشود، دلخوش نباشید.
و بعد حضرت فرمودند:
کسی که اینگونه باشد، زاهدی جامع الاطراف است.
امام رضا(علیه السلام) می فرمایند:
وظایف منتظران واقعی مهدی موعود (عج) ۷چیز است:
صبور بودن
گشادهرویی
همسایهداری
خوشرفتاری
ترویج کارهای نیک
خودداری از آزار و اذیت دیگران
خیرخواهی و مهربانی با مومنان
تحفالعقول’ص۴۱۵
??بخـاطـر کـشـور، بـخـاطـر اســلام…
حجت الاسلام مرتضی آقا تهراني در جلسه مبلغين گفت:
✅با حضرت آقا ديدار داشتم از حضرت آقا پرسيدم، من در جلسات روي چه موضوعی تأكيد كنم؟ سياست؟ اقتصاد؟ سبك زندگي؟
ایشان فرمودند:
✅ بگویید مبلغين روي افزايش جمعيت تبلیغ كنند.
✅ بگویید اگر من را هم قبول ندارند،
به خاطر كشورشون اين كار رو بكنند، به خاطر اسلام!
رهبر انقلاب:
پیر شدن کشور، کم شدن نسل جوان در چندین سال بعد، از همان چیزهائی است که اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتی هم اثرش ظاهر شد، آن روز دیگر قابل علاج نیست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است.
۱۳۹۲/۰۲/۱۱
?ازدواج و فرزندآوری، مایه افتخار رسول گرامی اسلام است.
انسانی که چهل سال نماز میخواند، نباید در پله اول باشد!
«علت این که ما رشد نمیکنیم و به جایی نمیرسیم این است که وقتی به نماز میرویم، دوباره به دنیا بر میگردیم.
یکی از بزرگان اخلاق در مسجد گوهرشاد ساعت دو نصف شب برای معتکفین صحبت می کرد و هرچه از او دستور اخلاقی میخواستند فقط می گفت: گناه نکنید! بعد هم میفرمود: فکر کنید و ببینید که چرا چهل سال نماز شما مشکل شما را حل نمیکند؟! چون بر میگردید و گناه میکنید.
گناه یعنی ورود به دنیا و خروج از نماز. شما با انجام گناه به محیط حرام بر میگردید و برای همین است که آنچه از نماز به دست آوردید از شما گرفته میشود و الا انسانی که چهل سال نماز بخواند نباید در پله اول باشد! بلکه باید حداقل چهل درجه بالا رفته باشد.»
استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۹۲/۴/۲۸
حقوق شهردار
یکی از کارمندان شهرداری ارومیه می گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم.
از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟ گفتم :کار
گفت : فردا بیا سرکار
باورم نمی شد فردا رفتم مشغول شدم .
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود.
چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشست شده بود من جای اون مشغول شدم.
شش ماه بعد رئیس شهرداری استعفاء کرد و رفت جبهه.
بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت :توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق شهردار کسر و پرداخت می شد. یعنی از حقوق شهید باکری
این درخواست خود شهید بود.
شهید_باکری