کربلا را تجسم کن
براي اشك بر سالار شهيدان ، علاوه بر حضور قلب در مجلس روضه، نياز به تجسم احوال امام و كاروان كربلا هست. ايشان با اينكه از جايگاه رفيعي برخوردار بودند اما بدترين جسارت ها و اهانت ها به حضرات و مخدرات شد آن هم در مقابل چشم زن و بچه … .
تصور كن جلوي چشمان شما به همسرتان يا برادرتان يا بچه تان سيلي يا كتكي يا ناسزايي بگويند؛ چه ميكنيد؟
حالا بهتر در چشمانت اشك جاري مي شود وقتي روضه خوان ميگويد زينب كبري تا سر بريده برادر و بدن غرق بخون و چاك چاك او را در قتله گاه ديد، با صداي محزون فرياد زد وامحمدا اين حسين توست كه در خون غلتيده و باد بر بدنش خاك مي پاشد؛ اين حسين توست كه عبا و عمامه اش ربوده اند و اموالش به غارت برده اند … . پدرم به فداي آن مسافري كه سفرش بازگشت ندارد؛ پدرم فداي آن مجروحي كه زخمهايش دوا ندارد… .
همين كه با تجسم و تصور حال و جايگاه حضرات اشك در چشم جاري شود براي آمرزش گناهان و دريافت بهشت كافيست.
حال اگر اشك بر گونه جاري شد و ضجه زدم براي غربت امام و اسارت خواهر … چه قدر و منزلتي دارد صاحب اين چنين اشكي… . تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
نظر ارسالی از مدیریت استان لرستان