#دستور_العمل_اخلاقي
استاد فاطمي نيا:
اين همه در اينترنت و كتاب ميگردي كه ببيني آيت الله قاضي چه گفت ؟! آيت الله بهجت چه دستورالعملي براي سلوك داد؟!
فلان عارف چگونه به مقامات رسيد؟!
اين همه دنبال استاد هستي و اين در و آن در ميزني ، چه شد آخر؟! به كجا رسيدي؟!
قدم اول ، ترك معصيت است ! نميگويم معصوم شويد، اما به اندازه ي خودتان تلاش كنيد.
اي جوان عزيز كه به دنبال سير وسلوك ميباشي ، تو هنوز با پدر و مادرت تند هستي ، به ديگران پرخاش ميكني ، آن وقت انتظار داري سالك الي الله هم بشوي؟!
اگر ملاحسينقلي همداني (ره) هم از قبر بيرون آيد و استاد سير وسلوكت شود ، اگر عاق والدين باشي ، به جايي نميرسي!
آیا مال و فرزند فتنه هستند؟
?نَّما أَمْوالُکمْ وَ أَوْلادُکمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ
همانا اموال و اولاد شما وسیله آزمایشند و خداوند است که پاداش بزرگ نزد او است(و به کسانی پاداش می دهد که در این امتحان پیروز شوند).
?نکته ها ?
?«فتنه» هم به معنای رنج ها و مشکلات و مصیبت ها و اموری است که انسان گرفتار آنها می شود و سبب آزمایش است و هم به معنای توطئه و افساد دشمنان است
?جالب آن که همین مال و فرزند که سبب آزمایشند، زینت دنیا نیز هستند.«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا» حضرت علی علیه السلام می فرماید: از گرفتار شدن به فتنه به خدا پناه نبرید که آن حتمی است، بلکه از انحراف و گمراه شدن به وسیله ی فتنه ها به خدا پناه ببرید.
?اگر باور کنیم که دارایی و ثروت، ابزار آزمایش و فتنه است، از کمی مال رنج نخواهیم برد. زیرا امتحانش آسان تر خواهد بود. مال، سبب آزمایش است، زیرا باید از راه حلال بدست آید، باید به مصرف حلال برسد، باید حقوق واجب آن پرداخت شود، باید شکر آن ادا شود. فرزند، سبب آزمایش است، زیرا والدین باید در انتخاب همسر، در پرداخت مهریه حلال به همسر، در تغذیه سالم فرزند، در محبت و نظارت بر تعلیم و تربیت، در ازدواج، در اشتغال، در گرایش های گوناگون او کمال دقت را داشته باشند که عبور از تمام این مراحل امتحانی سخت است، البته اگر والدین وظیفه خود را به خوبی انجام دهند و از عهده آزمایش برآیند، در تمام کارهای خوب فرزند شریک خواهند بود. اگر دشمنی همسر و فرزند در آیه قبل، مربوط به بعضی از آنهاست، اما وسیله فتنه و آزمایش شدن مربوط به همه آنهاست.
?پیامها ?
1⃣دلبستگی و وابستگی به مال و فرزند، زمینه لغزش و انحراف است. لذا خداوند هشدار می دهد.
2⃣گذشتن از دلبستگی به مال و فرزند برای انجام وظایف الهی، کاری بزرگ است، لذا خداوند پاداش بزرگ مقرر کرده است.
3⃣هر چه آزمایش کننده بزرگ تر باشد، جایزه اش برجسته تر است، خدای عظیم پاداش عظیم می دهد.
4⃣توجه به پاداش بزرگ الهی، سبب نجات از وابستگی به اموال و اولاد است.
?منابع
تفسیر نور، ج ۱۰ ص ۸۸
تفسیر نمونه، ج ۲۴ ص ۲۰۲
رُوِيَ عَن عَلي عليهالسلام قال
اَلْخُطْوَةُ عِنْدَ الْخَالِقِ بِالرَّغْبَةِ فِيمَا لَدَيْهِ، اَلْخُطْوَةُ عِنْدَ الْمَخْلوُقِ بِالرَّغْبَةِ عَمَّا فِي يَدَيْهِ
كه حضرت فرمودند :
اگر انسان بخواهد نسبت به خالقش قرب پيدا كند و يك قدم به او نزديكتر شود؛ گام به سوي خالق كنايه از قرب است، باید به گنجينههاي الهيهاي كه در نزد خدا است روي آورد. حضرت فرمودهاند: باید به آنچه نزد خدا است روي آورد، نه خود خدا، اشتباه نكنيد! هر روي آوردني، انسان را يك گام به خدا نزديكتر ميكند؛ «اَلْخُطْوَةُ عِنْدَ الْخَالِقِ بِالرَّغْبَةِ فِيمَا لَدَيْهِ». در مقابل، اگر كسي بخواهد قرب به مخلوق پيدا كند، یعنی مخلوق به او روي آورد، باید از آنچه در دو دست مخلوق است رويگردان باشد؛ «اَلْخُطْوَةُ عِنْدَ الْمَخْلوُقِ بِالرَّغْبَةِ عَمَّا فِي يَدَيْهِ».
مخلوق چه در دست دارد؟ امور مادّي. هر مرتبه «روي انداختن» به آنچه در دست مخلوق است، مثل: پول و مال و مسائل دنيايي، موجب دوري او از تو ميشود، امّا اگر بگويی: «نميخواهم»، اين موجب نزديكي تو ميگردد. اگر به خدا بگويي: «آنچه را در نزد تو است ميخواهم»، و به مخلوق نيز بگويي: «نميخواهم»، به او نزديك خواهي شد؛ کاملاً برعكس است.
ميدانيد مشكل ما چيست؟ ما خالق را با مخلوق اشتباه گرفتهايم. چرا؟ چون خودمان را برداشتيم گذاشتيم جاي خدا. ما اینگونه هستیم که اگر كسي هر روز بيايد مزاحم شود و بخواهد از ما پول بگیرد، از او فرار ميكنیم، چه رسد به اینکه به او روي بیاوریم. ما خدا را مثل خودمان فرض كردهايم كه هر چه به او روي بياوريم و بخواهيم آنچه نزد او است را بگیريم، از ما فرار ميكند. اشتباه ما اين است! حال اينكه هر چه به خدا بگويي: «به من بده»! او نزديكتر ميشود، خوشش ميآيد. اينها كلمات عليعليه السلام است.
در روايت دیگری منقول است که: گاهی بنده از خدا حاجتی را که جايش هم هست به او بدهد، تقاضا ميكند. خدا روي ميكند به ملائكه و ميفرماید: به او ندهيد! میگویند: چرا؟ خدا میفرماید: من از صداي اين بنده خوشم ميآيد، بگذارید باز هم بگويد؛ ما خدايمان را نشناختيم! یک وقت گله نكنيد که چقدر به خدا بگويم! خدا از صدایت خوشش ميآيد، چه رسد به اینکه مصلحت نبيند که حاجتت را بدهد. بدان! هر بار كه حاجتت را به او میگويي يك گام به تو نزديكتر ميشود و تو به او قرب پيدا ميكني
?? منبع
غررالحكم ص ۱۸۲ روايت ۳۴۲۶ و ص ۱۹۳ روايت
امانت در حفظ اسرار
? پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد
? اذا حَدَّثَ الرَّجُلُ بِحَديثٍ، ثُمَّ الْتَفَتَ فَهِىَ امانَةٌ «1»
? هنگامى كه كسى سخنى بگويد، سپس به اطراف خود بنگرد، آن سخن امانت و سِر است (و بايد در حفظ آن كوشيد).
? شرح كوتاه
امانت انواع گوناگونى در اسلام دارد و از آن جمله امانت در حفظ اسرار مردم است، اين موضوع بقدرى از نظر اسلام مهم تلقى شده كه افشاى اسرار مردم از گناه كبيره معرفى گرديده، تازه براى اثبات «سر» بودن لزومى ندارد گوينده خواهش و تمنا و تأكيد كند كه اين از اسرار است و نزد خودت باشد؛ بلكه به كمترين چيزى براى تفهيم اين حقيقت قناعت شده است، همين اندازه كه نگاه به اطراف كند و مراقب عدم وجود شخصى ديگرى باشد كافى است كه سخنان او به عنوان اسرار برادر مسلمان و امانت نگاهدارى شود.
? (1) نهج الفصاحه، صفحه ۳۸
عقیده شیعیان به رجعت و بازگشت گروهی از مردگان به دنیا با آیات قرآن ناسازگار است؟
خداوند جل جلاله عقیده رجعت مردگان به دنیا را باطل اعلام کرده و میفرماید: [المؤمنون: 99-100].
«و زمانی که مرگ یکی از آنان فرا میرسد، میگوید : پروردگارا ! مرا (به دنیا) باز گردانید».( خداوند درخواست او را رد می کند)»
و میفرماید:
[يس: 31].«مگر نمیدانند که در روزگاران پیش از ایشان چه ملّتهای فراوانی را (به گناهانشان گرفتهایم و) نابودشان نمودهایم، که هرگز به سویشان باز نمیگردند (و دیگر به دنیا گام نمیگذارند؟!)»
?پاسخ?
رجعت از عقائد معروف شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است که بعد از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و در آستانه رستاخیز گروهی از مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور به این جهان باز می گردند، گروه اول مدارجی از کمال را طی می کنند، و گروه دوم کیفرهای شدیدی می بینند.
?خداوند در آیه 83 نمل اصل مساله رجعت را ثابت کرده و می فرماید:
« به خاطر بیاور روزی را که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند محشور می کنیم و آنها را نگه می داریم تا به یکدیگر ملحق شوند»
این آیه اشاره به رجعت و بازگشت گروهی از بدکاران و نیکوکاران به همین دنیا در آستانه رستاخیز می باشد زیرا اگر اشاره به رستاخیز و قیامت باشد تعبیر به « من کل امه فوجا»« از هر جمعیتی گروهی بر انگیخته می شوند» صحیح نیست زیرا در قیامت همه محشور می شوند چنان که قرآن در آیه 47 کهف می گوید:
« ما آنها را محشور می کنیم و احدی را ترک نخواهم گفت»
?در تفسیر نمونه چنین آمده است؛
1⃣ بدون تردید احیای گروهی از مردگان در این دنیا از محالات نیست همانگونه که احیای جمیع انسانها در قیامت کاملا ممکن است و تعجب از چنین امری همچون تعجب گروهی از مشرکان جاهلیت از مساله معاد است و سخریه در برابر آن همانند سخریه آنها در مورد معاد می باشد، چرا که عقل چنین چیزی را محال نمی بیند، و قدرت خدا آنچنان وسیع و گسترده است که همه این امور در برابر آن سهل و آسان است.
2⃣ در قرآن مجید، وقوع رجعت اجمالا در پنج مورد از امتهای پیشین آمده است.
?الف - در مورد پیامبری که از کنار یک آبادی عبور کرد در حالی که دیوارهای آن فرو ریخته بود و اجساد و استخوانهای اهل آن در هر سو پراکنده شده بود، و از خود پرسید چگونه خداوند اینها را پس از مرگ زنده می کند، اما خدا او را یکصد سال میراند و سپس زنده کرد و به او گفت چقدر درنگ کردی؟ عرض کرد یکروز یا قسمتی از آن فرمود نه بلکه یکصد سال بر تو گذشت.
? آیه 259 سوره بقره
این پیامبر، عزیر باشد یا پیامبر دیگری تفاوت نمی کند، مهم صراحت قرآن در زندگی پس از مرگ است در همین دنیا «فاماته الله ماة عام ثم بعثه»
?ب - قرآن در آیه 243 همین سوره بقره سخن از جمعیت دیگری به میان می آورد که از ترس مرگ و طبق گفته مفسران به بهانه بیماری طاعون از شرکت در میدان جهاد خودداری کردند و از خانه های خود بیرون رفتند خداوند فرمان مرگ به آنها داد و سپس آنها را زنده کرد.«فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم»
گر چه بعضی از مفسران که نتوانسته اند وقوع چنین حادثه غیر عادی را تحمل کنند آن را تنها بیان یک مثال شمرده اند، ولی روشن است که این گونه تاویلات در برابر ظهور بلکه صراحت آیه در وقوع این مساله، قابل قبول نیست.
?ج - در آیه 55 و 56 سوره بقره درباره بنی اسرائیل می خوانیم که گروهی از آنها بعد از تقاضای مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباری شدند و مردند، سپس خداوند آنها را به زندگی بازگرداند تا شکر نعمت او را بجا آورند «ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون»
?د - در آیه 110 سوره مائده ضمن بر شمردن معجزات عیسی می خوانیم:« و اذ تخرج الموتی باذنی»« تو مردگان را به فرمان من زنده می کردی»
این تعبیر نشان می دهد که مسیح از این معجزه خود (احیای موتی) استفاده کرد بلکه تعبیر به فعل مضارع «تخرج» دلیل بر تکرار آن است و این خود یکنوع رجعت برای بعضی محسوب می شود.
?ه: بالاخره در سوره بقره در آیه 73 در مورد کشته ای که در بنی اسرائیل برای پیدا کردن قاتلش نزاع و جدال برخاسته بود، قرآن می گوید: دستور داده شد گاوی را با ویژگیهائی سر ببرند و بخشی از آن را بر بدن مرده زنند تا به حیات بازگردد و قاتل خود را معرفی کند و نزاع خاتمه یابد «فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحیی الله الموتی و یریکم آیاته لعلکم تعقلون»
علاوه بر این پنج مورد موارد دیگری در قرآن مجید دیده می شود همچون داستان اصحاب کهف که آن نیز چیزی شبیه به رجعت بود، و داستان مرغهای چهار گانه ابراهیم که بعد از ذبح بار دیگر به زندگی بازگشتند تا امکان معاد را در مورد انسانها برای او مجسم سازند که در مساله رجعت نیز قابل توجه است.
?تفسیر نمونه ج ۱۵ ص ۵۵۵
چرا در نمازها بايد از همه جاى قرآن قرائت شود؟ و اکتفا به سوره های خاص ننمود؟
حضرت امام رضا عليه السّلام فرمود:
أُمِرَ النَّاسُ بِالْقِرَآءَةِ فِى الصَّلَوةِ لِئَلا يَكُونَ الْقُرْءَانُ مَهْجُورًا مُضَيَّعًا؛ وَ لِيَكُونَ مَحْفُوظًا مَدْرُوسًا. فَلا يَضْمَحِلُّ وَ لَا يُجْهَلُ.
وَ إِنَّمَا بُدِىَ بِالْحَمْدِ دُونَ سَآئِرِ السُّوَرِ، لِانَّهُ لَيْسَ شَىْءٌ مِنَ الْقُرْءَانِ وَ الْكَلامِ جُمِعَ فِيهِ مِنْ جَوَامِعِ الْخَيْرِ وَ الْحِكْمَةِ مَا جُمِعَ فِى سُورَةِ الْحَمْدِ….
«علّت آنكه مردم مأمور شده اند در نمازهاى خود قرآن بخوانند اينست كه: قرآن متروك و مهجور و ضايع نشود، بلكه پيوسته مردم آنرا حفظ كنند، و به درس و تدريس و تعليم و تعلّم آن مشغول باشند. و در اين فرض، ديگر نه قرآن مضمحلّ مىشود و از بين مى رود، و نه ناديده گرفته شده و مجهول مى ماند.
و علّت آنكه در قرآن به سوره حمد ابتدا شده است، نه سائر سوره ها آنستكه: نه در قرآن و نه در كلامى ديگر، مانند آنچه در سوره حمد از جوامع خير و مطالب حكمت آميز گرد آمده است، در آنها گرد نيامده است….»
منبع
نور ملكوت قرآن، ج ۳ ص ۳۲۶ و ۳۲۷
مردگان روز قیامت چگونه از قبرها مبعوث میشوند؟
از حضرت صادق علیه السلام روایت است که چون پروردگار اراده کند که عالم آفرینش را مبعوث فرماید، بر زمین چهل روز باران می بارد قطعات بدن بهم می پیوندند و روی آنها گوشت روئیده میشود.
?سپس آن حضرت فرمود: جبرائیل نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد و دست او را گرفت و به بقیع آورد؛ تا اینکه کنار قبری رسیدند و جبرائیل صاحب آن قبر را صدا زد و گفت: به اذن خدا برخیز!
✨ مردی که موهای سر و صورتش سفید بود از میان قبر برخاست و خاک را با دست خود از چهره خود پاک میکرد، و می گفت: الْحَمْدُ لِلهِ وَ اللَهُ أَکْبَرُ. جبرائیل به او گفت: به اذن خدا دو مرتبه در قبر باز گرد!
✳️سپس به کنار قبری دیگر آمدند و جبرائیل صاحبش را ندا درداد: به اذن خدا برخیز! از میان قبر مردی با چهره و سیمای سیاه برخاست و می گفت: یَا حَسْرَتَاهُ! یَا ثُبُورَاهُ! و سپس جبرائیل به او گفت: باز گرد به مکانی که بودی به اذن خدا.
و پس از آن گفت: ای محمد! این قِسم مردگان در روز قیامت محشور میشوند. مؤمنان میگویند: الْحَمْدُ لِلهِ وَ اللَهُ أَکْبَرُ. و دسته دیگر میگویند: یَا حَسْرَتَاهُ، یَا ثُبُورَاهُ.
تفسیر قمی طبع سنگی ص581 و از طبع حروفی نجف ج2
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند:
أقبح الخلق التّكبّر
بدترين اخلاق تكبر است
داستانك
خداوند روزي به حضرت موسي فرمود: برو بدترين بنده مرا بياور!
موسي رفت يكي از گناهكارهاي درجه يك را پيدا كرد و وقتي ميخواست با خود ببرد،گفت نكند يك موقع اين آدم توبه كرده باشد ومن فكر كنم كه اين بنده ي گناهكار مي باشد،پس رهايش كرد!
رفت دزدي را گرفت تا ببرد،نزد خود گفت نكند نكند اين بنده خاص خدا باشد و توبه كرده باشد و خدا او را بخشيده باشد پس ولش كرد!
هر كسي را مي گرفت با چنين فرضيات و داوريهائي آزادش مي نمود!
بالاخره سگي را گرفت و گفت بدتر از اين كه ديگر نداريم
رفت ميانه ي راه رهايش كرد و گفت شايد در عالم سگي بودنش كاري كرده باشد!
بالاخره موسي دست خالي پيش خدا رفت!!!
خدا گفت:اي موسي دست خالي آمدي؟
موسي گفت: هرچه گشتم بدتر از خودم پيدا نكردم
خدا گفت:اي موسي هر آئينه اگر غير از اين كرده بودي از پيغمبري عزل ميشدي!!!
منبع
حدیث دل سپردن،مرتضي آقا تهرانی صفحه ۱۷
فقط یک لحظه تصوُر کنید که چهارشنبه_سوری مراسمی مذهبی بود که هر سال به طور میانگین بیش از 10کشته، بیش از 500 نفر زخمی و قطع عضو، صدها میلیون تومان خسارات و اینمقدار رُعب و وحشت و راه بندان ایجاد میکرد.
حتما تا حالا شاهد انواع و اقسام تحلیلهای مذهبستیز به دلیل این مراسم بودیم. که آتش بازی هم شد شادی؟! چرا فکر آبرو و تصویر جهانی از ایرون و ایرونی، توی رسانه های جهانی نیستین! چرا پولشو به فقرا نمیدید؟! حتما کمپین میزدند که هر کی توی راه بندون چهارشنبه سوری گیر کرده و از سر و صدای ترقه ها، چرتش پریده، سلفی بگیره بفرسته! شاید حتی آقای دبیرکلِ سازمان ملل هم میانهی چُرتزدنهایش از این وضعیت ابراز نگرانی کرده بود و این آئین نابخردانه را منشا خشونت! و ضد حقوق_بشر هم معرفی میکرد..
اما واکنشها نسبت به این مراسمِ سنتی چیست؟ میگویند سنتی صحیح است! که باید به روش صحیح اجرا شود و اجرای آن به روش کنونی هیج ربطی به بنیانگذاران آن ندارد. این نوع تحلیل، حتماً روش صحیحی است اما چرا پای باقی انحرافات و اشتباهات که میرسد، شمشیر را از رو بسته و بابت یک مسالهی جزئی تمام یک کلیت زیر سوال میرود؟?
✅ پاسخ ساده است. ناز و اداهای روشنفکری میگوید به هر چه رنگ دینی دارد، (که اتفاقا همیشه عقلانی و مفید هم هست) با شدت هر چه تمام حمله کن و هر چه که رنگ غیردینی دارد، حتی اگر خرافی و مضر، از آن دفاع و آن را ترویج کن…
حال، این روشنفکری است یا جاهلیت