????????????
روزه داری ماه رمضان یکی از ده خصلت اهل بهشت
حدثنى محمد بن الحسن رضى الله عنه قال حدثنى محمد بن الحسن الصفارعن العباس بن معروف عن سعدان بن مسلم و اسمه عبدالرحمن بن مسلم عن الفضيل بن يسار عن ابى جعفر عليه السلام قال :عشر من لقى الله بهن دخل الجنه شهاده آن لا اله الا الله و أن محمدا رسول الله و الاقرار بما جاء به من عندالله عزوجل و اقام الصلاه و ايتا الزكاه و صوم شهر رمضان و حج البيت و الولايه لاولياء الله والبراء عن اعداء الله و اجتناب كل مسكر
امام باقر عليه السلام فرمودند: ده چيز است كه اگر كسى خداوند را با آنها ملاقات كند، وارد بهشت مى شود: گواهى به اين كه خدايى جز خداى يگانه نيست و حضرت محمد صلى الله عليه و آله رسول خداست ، اقرار به آنچه از جانب خداى عزوجل آورده است ، برپايى نماز، پرداخت زكات ، روزه ماه مبارك رمضان ، حج خانه خدا، دوستى دوستان خدا، بيزارى از دشمنان خدا و دورى از تمام مست كننده ها.
?? منبع
ترجمه ثواب الاعمال ص۶۳
سرنوشت انسان به دست و اختیار خودش رقم میخورد
أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیرِّا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلیَ قَوْمٍ حَتیَ یُغَیرِّواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
۵۳ - انفال
نعمتی را که خداوند به جامعه و ملتی عطا میکند کم یا نابود نمیکند مگر آنکه خود قدرش ندانند و آن را از دست بدهند.
به تعبیر دیگر فیض خدا بیکران و همگانی است ولی به تناسب شایستگیها و لیاقتها به مردم میرسد در ابتدا خدا نعمتهای مادی و معنوی خویش را به تمام ملتها عطا میکند چنانچه آنها نعمتهای الهی را وسیلهای برای تکامل خویش ساختند و از آن در مسیر حق مدد گرفتند و شکر آن را که همان استفاده صحیح است بجا آوردند نعمتش را پایدار بلکه افزون میسازد؛ اما هنگامی که این مواهب وسیلهای برای طغیان و سرکشی و ظلم و تبعیض و ناسپاسی و غرور و آلودگی گردد در این هنگام نعمتها را میگیرد و یا آن را تبدیل به بلا و مصیبت میکند؛ بنابراین دگرگونی نعمتها همواره از ناحیه ماست و گرنه مواهب الهی از بین رفتنی نیستند
?? منبع
نمونه ج ۷ ص207
امتیاز و برتری خدیجه سلام الله علیها بر دیگران
عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام قَالَ:
ذَكَرَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله خَدِيجَةَ يَوْماً وَ هُوَ عِنْدَ نِسَائِهِ فَبَكَى. فَقَالَتْ عَائِشَةُ مَا يُبْكِيكَ عَلَى عَجُوزٍ حَمْرَاءَ مِنْ عَجَائِزِ بَنِي أَسَدٍ.
فَقَالَ صَدَّقَتْنِي إِذْ كَذَّبْتُمْ وَ آمَنَتْ بِي إِذْ كَفَرْتُمْ وَ وَلَدَتْ لِي إِذْ عَقَمْتُمْ.
قَالَتْ عَائِشَةُ فَمَا زِلْتُ أَتَقَرَّبُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِذِكْرِهَا.
از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده که فرمود:
یک روز که رسول خدا – صلی الله علیه و آله – نزد همسران خویش بود، خدیجه – سلام الله علیها – را یاد کرد و گریست.
عایشه گفت: چه چیز تو را بر پیرزنی سرخگون از پیرزنان بنی اسد می گریاند؟
پس رسول خدا (ص) فرمود: او [خدیجه] مرا تصدیق کرد هنگامی که شما تکذیب کردید، به من ایمان آورد آن هنگام که شما کفر ورزیدید، و برای من [فرزندانی] به دنیا آورد هنگامی که شما عقیم و نازا بودید.
عایشه گفت: [از آن] پس همواره با یاد خدیجه به سوی رسول خدا (ص) تقرب می جویم.
?? منبع
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ۱۶ ص ۸
? خداوند در معراج به حضرت خدیجه سلام می رساند.
? امام باقر عليه السلام از ابوسعيد خدري نقل مي كند: رسول خدا فرمود:
? درشب معراج وقتي كه باز مي گشتم به جبرئيل گفتم: آيا خواسته اي از من داري؟
گفت:
درخواست من اين است كه سلام خدا و مرا به خديجه برساني، رسول خدا وقتي كه پيام جبرئيل را به خديجه ابلاغ فرمود،
?در پاسخ گفت: خداي بزرگ مصدر سلامتي است و همه سلامتيها از او است و تمام سلامتيها به او باز مي گردد، و بر جبرئيل درود و سلام.
?بحار الأنوار، ج ۱۶ ص ۷ باب ۵
? گفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)
۱. ای خدیجه، تو بهترین مادر ایمان آورندگان، برترین آنان و سالار زنان گیتی هستی.
۲. از سوی خداوند مأمور شده ام که خدیجه را مژده بدهم به خانه ای بلورین که در آن رنج و ناآرامی نیست.
۳. هرگاه نام مبارک حضرت خدیجه (سلام الله علیها) را می آوردند، پیامبر می فرمود از خدیجه سخن گفتید، کجا مانند او پیدا می شود؟
۴. هیچ ثروتی در راه تحقق هدف هایم مانند ثروت خدیجه سودبخش نبود.
۵. به خدا سوگند، هرگز همسری بهتر از خدیجه به من ارزانی نشد.
روزگاری که مردم به من کفر ورزیدند، او ایمان آورد و هنگامی که مردم مرا دروغگو می شمردند، به رسالتم شهادت داد و آنگاه که مردم مرا در محاصره قرار دادند، ثروت هنگفت خود را در راه هدف های من خرج کرد و خدا فرزندان مرا از نسل او قرار داد، نه دیگر زنان.
??منابع
۱. السیلاوی، الانوار الساطعة من الغرّاء الطاهره، صفحه ۲۲۶
۲. کشف الغمه، جلد ۲، صفحه ۷۱
۳. بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۳۰
۴. تنقیح المقال، جلد ۳، صفحه ۷۷
۵. سیره ابن هشام، جلد ۱، صفحه ۸۰