در محضر استاد اخلاق آیت الله فاطمی نیا:
⚫️ رحلت حضرت خديجه كبرى عليها السلام است آقايان آدم بايد حق شناس باشد.قدرشناس باشد.
✨ روز قيامت يك عده اى را در محشر به عنوان بندگان ناشكر، مشخص مى كنند
☑️ شخص مى گويد خدايا تو هر نعمتى به من داده اى من پشت سرش مى گفتم الحمدالله ! الهى شكر، من كى ناشكر بودم
❤️خدا مى فرمايد: ما براى اين به تو ناشكر مى گوئيم،چون در دنيا بندگانى داشتيم كه بعضى از نعمت ها بوسيله آنها به تو مى رسيد،ولى تو از آن ها تشكر نمى كردى عجب
?خدا داده است ولى مى گويد از دست اين بنده ام به تو رسيده اگر به اين نگوئى دستت درد نكند، از من هم تشكر نكردى! صد تا شكرا لله هم بگوئى فايده ندارد.
✳️ آدم بايد حق شناس و قدر شناس باشد. شما مى دانيد كه ما، در اثر خدمات و قدمهاى راسخ چند نفر در صدر اسلام مسلمان شديم و اسلام پيش رفت
?يكى از اين شخصيت ها وجود نازنين بانوى بزرگ حضرت خديجه كبرى سلام الله علیها است چه قدر درود و تحيت بايد برايش بفرستيم ؟
? مهجوریت و دور بودن از قرآن کریم ?
?? و قَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُواْ هذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا ??
و فرستاده خدا گفت ای پروردگار من در حقیقت قوم من از این قرآن دوری گزیده اند
? نکته ها و اشاره ها ?
1️⃣ در این آیه بیان شده که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از دست امت خود به پیشگاه خدا شکایت می کند، که مردم قرآن را که رمز حیات و نجات و عامل پیروزی و حرکت و پیش رفتِ آنهاست، ترک گفته اند. شاید این مهم ترین شکایت تاریخ بشر باشد که بزرگ ترین پیامبر الهی نزد بالاترین مقام جهان، یعنی خدای متعال، از دست بهترین امت، یعنی امت اسلام، در مورد بزرگ ترین معجزه، یعنی قرآن شکایت کرده است.
2️⃣ .مهجوریت و دوری از قرآن به صورت های مختلفی رخ می دهد:
الف) گاهی کلّ قرآن، اعم از لفظ و محتوا، از جامعه کنار گذاشته می شود و کتابی تشریفاتی می شود.
ب) گاهی به قرائت و حفظ قرآن اهمیت داده می شود، ولی در محتوای قرآن تفکر و تدبّر نمی شود.
ج) گاهی به قرائت، حفظ، تفسیر و نشر قرآن اهمیت داده می شود، ولی قوانین حیات بخش و شفابخش آن در جامعه عمل نمی شود و دردهای جامعه هم چنان باقی می ماند.
د) گاهی معانی و مطالب عالی قرآن مهجور است؛ یعنی افرادی سطحی نگر یا منحرف به سراغ قرآن می روند و از آن برداشت های نادرست می کنند، ولی به مفسّران حقیقی قرآن، یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام و رهروان آنها رجوع نمی شود و از این رو مطالب شفابخش قرآن درک و فهم نمی شود و در پرده ی ابهام باقی می ماند.
? آموزه ها و پیام ها ?
1️⃣ وظیفه ی امت اسلام آن است که قرآن را از مهجوریت به در آورند.
2⃣پیامبر اسلام از شما شکایت کرده اند پس با روی آوردن به قرآن، رضایت او را جلب کنید.
?? منبع
تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم، صفحه ۲۷۱
? قرآن، چراغ فروزان و شفای همه دردها ?
?? ویوْمَ نَبْعَثُ فِی کلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِک شَهِیداً عَلَی هؤُلَآءِ وَنَزَّلْنَا عَلَیک الْکتبَ تِبْیناً لِّکلِّ شَی ءٍ وَهُدی وَرَحْمَةً وَبُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ ??
و (یاد کن) روزی را که از هر امّتی، گواهی از خودشان بر آنان بر می انگیزیم؛ و تو را (نیز) بر آنان شاهد آوردیم. و کتاب (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز (از کلیات دین) و رهنمود و رحمت و مژده ای برای مسلمانان است.
? نکته ها و اشاره ها ?
1️⃣ قرآن بیان کننده ی همه چیز است و همین مطلب مورد تأکید احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز قرار گرفته است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام حکایت شده که
خدا در قرآن هر چیزی را بیان کرده است. به خدا سوگند چیزی که مورد نیاز مردم بوده است کم نگذارده، تا کسی نگوید: «اگر فلان مطلب درست بود در قرآن فرود می آمد.» آگاه باشید که همه ی نیازمندی های بشر را خدا در آن فرو فرستاده است.
2️⃣ وجود همه چیز در قرآن بدان معنا نیست که قرآن دایرة المعارف علوم و فنون است، بلکه مقصود آن است که کلیات مطالب مربوط به هدایت بشر در قرآن آمده است؛ چراکه قرآن کتاب هدایت و تربیت است، پس :
اولًا، بدیهی است که همه ی جزئیات علوم و فرمول های شیمی و فیزیک و مانند آن در ظواهر آیات قرآن وجود ندارد.
و ثانیاً، در مورد عقاید و احکام دینی نیز کلیات مطالب در قرآن آمده است؛ مثلًا تعداد رکعات نماز در ظواهر آیات نیامده؛ ولی اصول اساسی که مورد نیاز بشر در امور دینی و تربیتی است در قرآن آمده است
? آموزه ها و پیام ها ?
1️⃣ قرآن بیانگر کلیات و نیازهای هدایتی بشر است.
2️⃣ قرآن بیانگر، هدایتگر، رحمتگر و بشارتگر مسلمانان است.
3️⃣ برنامه های (کلی زندگی) خویش را از قرآن بگیرید.
4️⃣ اگر می خواهید از هدایتگری و رحمتگری و بشارتگری قرآن استفاده کنید، مسلمان شوید.
?? منبع
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، صفحه ۳۱۰
????????????
قال على (علیه السلام)
????????????
مِلاکُ الدّینِ مُخالَفَةُ الْهَوى معیار دیندارى مخالفت با هواى نفس است
? شرح حدیث?
هر چیزى ملاکى دارد که با آن سنجیده مى شود. ملاک دیندارى و بى دینى چیست؟ آیا ملاک دیندارى فقط نماز خواندن است؟ آیا حجاب به تنهایى مى تواند معیار قرار گیرد؟ همان گونه که بعضى مردم نماز یا حجاب را مرز دینداران و بى دینان معرّفى مى کنند. آیا کنترل زبان و حفظ آن مى تواند به تنهایى ترازوى سنجش دیندارى باشد؟
حضرت امیرمؤمنان (علیه السلام) در این روایت کوتاه و عمیق، معیار و ملاک جامع و کاملى را براى مسأله مورد بحث بیان فرموده است. هر چند امور مذکور نیز ملاک هستند; ولى ملاک کامل و فراگیر چیز دیگرى است، حتّى گاه مى شود که همان عبادت و حجاب و حفظ زبان بر اثر خواهش دل است. داستان معروف زیر شاهد خوبى بر این بحث است:
شخصى سالیان درازى در صف اوّل نماز جماعت شرکت مى کرد. روزى دیر به مسجد رسید و در صف آخر قرار گرفت، احساس بدى به او دست داد. با خود گفت: حالا مردم چه مى گویند! فلانى هر روز در صف اوّل بود، چرا امروز در صف آخر قرار گرفته است!؟ پس از این افکار و تخیّلات، ناگهان تکانى خورد که اى واى بر من! سالیان دراز نمازهایم را خراب کردم، باید همه را قضا کنم؟ چون آلوده به انگیزه غیر خدایى بود
به همین جهت در روایتى مى خوانیم که: «مجذوب فراوانى نماز و روزه و سایر عبادات دیگران مشوید! چون گاهى این ها را از سرِ عادت انجام مى دهند، بلکه افراد را به راستگویى و أداى امانت امتحان کنید بنابراین آن کس که تابع عقل و فرمان خداست دیندار، و آن که تابع هواى نفس است بى دین است.
در تفسیر آیه شریفه نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَکْفُرُ بِبَعْض این سؤال مطرح شده است: چرا خداوند بنى اسرائیل را به خاطر این کار سرزنش مى کند، در حالى که (نُؤْمِنُ بِبَعْض) که کار خوبى است هر چند براى وَ نَکْفُرُ بِبَعْض مستحق سرزنش هستند؟
برخى از مفسرین گفته اند: «آن ایمان ببعض نیز بى ارزش بوده است، چون به چیزهایى ایمان مى آوردند که با هواى نفس آن ها سازگار بود. بنابراین در واقع ایمان به هواى نفس بود، نه ایمان به خدا
خلاصه این که روایت فوق ملاک و معیار سنجش دینداران از بى دینان را مخالفت با هواى نفس مى شمارد و با این ترازوى دقیق مى توانیم میزان دیندارى خویش را به خوبى بسنجیم.
?? منابع
1⃣ میزان الحکمة، باب ۴۰۴۱ حدیث ۲۱۱۳۵جلد دهم، صفحه ۳۸۲
2⃣میزان الحکمة، باب ۳۰۰ حدیث ۱۴۹۰ جلد اوّل، صفحه ۳۴۴
3⃣ سوره نساء، آیه ۱۵۰
4⃣تفسیر نمونه، جلد ۴ صفحه ۱۸۹
الإمامُ عليٌّ عليه السلام
????????????
الصِّيامُ اجتِنابُ المَحارِمِ كمايَمتَنِعُ الرجُلُ مِن الطَّعامِ والشَّرابِ امام على عليه السلام روزه، دورى كردن از حرامهاست همچنان كه آدمى از خوردن و آشاميدن خوددارى مى كند
?بحار الأنوار ۲۱/۲۹۴/۹۶
حضرت فاطمه عليها السّلام فرمودند:
ما يَصَنَعُ صّائِمُ بِصِيامِهِ إذا لَمْ يَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ ؛
روزه داري كه زبان و گوش و چشم و ديگر اعضاء و جوارح خود را كنترل ننمايد هيچ سودي از روزه خود نمي برد
?? منبع
مستدرك الوسائل، ج ۷ ص ۳۳۶ ح ۲
امام باقر عليه السّلام فرمودند:
يا جابِرُ ! مَنْ دَخَلَ عَلَيهِ شَهرُ رَمضانَ وَ صامَ نَهارَهُ وَ قامَ وَرْداً مِنْ لَيْلِهِ، وَ حَفِظَ لِسانَهُ وَ فَرجَهُ وَ غَضَّ بَصَرَهُ وَ كَفَّ اذانَهُ، خَرَجَ مِن الذُّنُوبِ كَيَومٍ وَلَدَتهُ اُمُّهُ. قالَ قُلْتُ: ما احَسنَ هَذا مِنْ حَديث، جُعِلتُ فِداكَ. قالَ: ما اشَدَّ هَذا مِنْ شَرْطٍ؛
هر كس ماه رمضان بر او وارد شود و روزهايش را روزه بدارد و پاسى از شب را به نيايش برخيزد و زبانش را نگهدارد و چشم خود از حرام بربندد و آزار به كسى نرساند، مثل روز تولد از مادر از گناه پاكيزه مى شود. گفتم: چه حديث خوبى! فرمودند:چه شرايط دشوارى
?? منبع
اصول كافى، ج ۲ ص ۸۷
امام علی (علیه السلام) فرمودند:
اَعجَزُ النّاسِ مَن عَجَزَ عَن إکتسابِ الإخوانِ وَ اَعجَزُ مِنهُ مَن ضَیَّعَ مَن ظَفِرَ بِهِ مِنهُمِ؛
عاجزترین مردم کسی است که از انتخاب دوست و یافتن برادر ناتوان باشد، و ناتوان تر از او کسی است که دوستان خود را نتواند نگه دارد
?? منبع
نهج البلاغه، حکمت ۱۱
??شرح حدیث??
بعضی روحیه ی جمعی و جذبی دارند، هم جذب دیگران می شوند و الفت و انس می گیرند، هم دیگران جذب آنان می شوند و دوستشان می گردند.
این یک هنر است که انسان بتواند با اخلاق و رفتار خویش کسانی را جذب خود کند و برای خود دوستانی پیدا کند.
کسی که این روحیه و توان و جاذبه را نداشته باشد، ناتوان است.
از سوی دیگر نگه داشتن دوستان و استمرار رفاقتها و تداوم روابط دوستانه نیازمند هنرمندی خاصّی است. گاهی حرفی نسنجیده یا رفتاری خودخواهانه یا انتقادی تند و تحقیرآمیز و یا حتّی شوخی ای بی جا و نامناسب رابطه ی دوستی را به هم می زند.
چه باید کرد که دوستانی شایسته پیدا نمود؟
چه باید کرد که دوستانمان را از دست ندهیم؟
بی شک اخلاق و رفتار ما در پیدایش ارتباط دوستانه یا تداوم دوستها مؤثر است.
بکوشیم «واو عاطفه» باشیم نه «خط فاصله».
?? منبع
حکمت های علوی و ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام علی (علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستانه قدس رضوی، چاپ سوم ۱۳۹۱
دلایل روزه داری امتحان بندگی
✨امام علی بن ابیطالب علیهالسلام
?ﻓﺮﺽ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺼِّﻴَﺎﻡُ ﺍﺑْﺘِﻠَﺎﺀً ﻟِﺈِﺧْﻠَﺎﺹِ ﺍﻟْﺨَﻠْﻖ
?ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﺭﺍ ﻭﺍﺟﺐ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺍﺧﻼﺹ ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺯﻣﺎﻳﺪ.
?? منبع
ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺻﺒﺤﯽ ﺻﺎﻟﺢ ﺹ ۵۱۲
?یک سال گفتیم «ایاک نعبد»فقط بنده تو هستیم و تو را می پرستیم،حالا در ماه مبارک رمضان خدواند می خواهد ما را بیازماید تا راست و دروغ حرف ما را به خودمان نشان بدهد،که آیا فقط در حرف مؤمنیم و ایمان داریم یا نه در عمل هم ای چنین هستیم؟
?پس یکی از دلایل وجوب روزه در ماه رمضان آزمون و امتحان بندگان است
????????????
سه نفر در غار
????????????
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود سه نفر از بني اسرائيل با يكديگر هم سفر شدند و به مقصدي روان شدند . در بين راه باري ظاهر شد و باريدن آغاز نمود ، خود را پناهنده به غاري نمودند .
ناگهان سنگي درب غار را گرفت و روز را بر آنان چون شب ، ظلماني ساخت راهي جز آنكه به سوي خدا روند نداشتند يكي از آنان گفت خوب است كردار خالص و پاك خود را وسيله قرار دهيم ، باشد كه نجات يابيم ، و هر سه نفر اين طرح را قبول كردند
يكي از آنان گفت پروردگارا تو خود مي داني كه من دختر عمويي داشتم كه در كمال زيبائي بود ، شيفته و شيداي او بودم تا آنكه در موضعي تنها او را يافتم ، به او در آويختم و خواستم كام دل برگيرم كه آن دختر عمو سخن آغاز كرد و گفت اي پسر عمو از خدا بترس و پرده عفت مرا مدر . من به اين سخن پاي بر هواي نفس گذاردم و از آن كار دست كشيدم خدايا اگر اين كار از روي اخلاص نموده ام و جز رضاي تو منظوري نداشتم اين جمع را از غم و هلاكت نجات ده ناگاه ديدند آن سنگ مقداري دور شد و فضاي غار كمي روشن گرديد
دومي گفت خدايا تو مي داني كه من پدر و مادري سالخورده داشتم ، كه از پيري قامتشان خميده بود ، و در همه حال به خدمت آنان مشغول بودم شبي نزدشان آمدم كه خوراك نزد آنان بگذارم و برگردم ، ديدم آنان در خوابند ، آن شب تا صبح خوراك بر دست گرفته نزد آنان بودم و آنان را از خواب بيدار نكردم كه آزرده شوند
پروردگارا اگر اين كار محض رضاي تو انجام دادم در بسته به روي ما بگشا و ما را رهائي ده ؛ در اين هنگام مقداري ديگر سنگ به كنار رفت سومي عرض كرد اي داناي هر نهان و آشكارا ، تو خود مي داني كه من كارگري داشتم ؛ چون مدتش تمام شد مزد وي را دادم ، و او راضي نشد و و بيش از آن اندازه طلب مزد مي كرد و از نزدم برفت من آن وجه را گوسفندي خريداري كرم و جداگانه محافظت مي نمودم كه در اندك زمان بسيار شد . بعد از مدتي آن مرد آمد و مزد خود را طلب نمود . من اشاره به گوسفندان كردم . آن گمان كرد كه او را مسخره مي كنم ؛ بعد همه گوسفندان را گرفت و رفت
پروردگارا اگر اين كار را براي رضاي تو انجام داده ام و از روي اخلاص بوده ، ما را از اين گرفتاري نجات بده . در اين وقت تمام سنگ به كناري رفت و هر سه با دلي مملو از شادي از غار خارج شدند و به سفر خويش ادامه دادند
?? منابع
1⃣در نسخه محاسن دارد كه مزدش نيم درهم بود وقتي برگشت هجده هزار برابر به او داد
2⃣ نمونه معارف ۵۳/۱
فرج بعدالشدة ص ۲۳
محاسن برقي ۳۳۵/۲
? وقتی آژیر شیطان را شنیدید به پناهگاه خدا بروید
وَ إِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ( ۲۰۰ - اعراف)
زمانی که آژیر خطر به صدا در میآمد گویندهای با صدای دلهرهآورش چنین میگفت: توجه! توجه! علامتی که هم اکنون میشنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز است بعد میگفت محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید. بلافاصله بعد از پیام او صدای آژیر گوش خراشی در همه جا طنین انداز میشد و مردمی را میدیدی که با دستپاچگی و سرعت خاصی برای حفظ جان خود به سوی محل امنی در حال دویدناند.
قطعاً خیلی مضحک و خنده دار خواهد بود که کسی در این وضعیت قرار بگیرد و به جای فرار به سوی پناهگاه در معرض خطر بایستد و زیر لب مدام تکرار کند «من به پناهگاه میروم». این داستان بسیار شبیه جریانی است که قرآن کریم نقل میکند.
قرآن میفرماید وقتی وسوسه شیطان را حس کردید به خدا پناه ببرید(۱) که او هم به خواسته شما ترتیب اثر میدهد و هم اینکه میداند شما را چگونه نجات دهد.
پناه بردن به خدا باید با تمام وجود باشد درست به مانند همان مضطر زیر بمباران؛ والا اگر بایستد و مدام بگوید اعوذ بالله اعوذ بالله کاری از پیش نخواهد برد.
?? منبع
نمونه ج ۷ ص ۶۳
?دستور آقا امام زمان عج به آیت الله بهجت برای قبول مرجعیت
✨حجت الاسلام علی بهجت پسر آیت الله بهجت نقل می کنند
✅یک بار آقایی آمد که اهل علم و آدم فاضلی بود. گفت: چند دقیقه با آقا کار دارم.
پیش ایشان رفت و گفت: آقا، عرفا و اساتید بزرگ شما مرجعیت را قبول نکردند.
? چندین سال در این زمینه فکر کردم، آخرش برایم این طور مکشوف شد که شما به امر حضرت حجت (عج) رساله دادید.
?آیت الله بهجت فرمودند آقا دست بردارید، به کار خودتان بپردازید.
?دوباره گفت: آقا کاری ندارم، فقط می خواستم بدانم این کشف درست است؟
?آقا فرمودند: عرض کردم لا اقول لا و لا اقول نعم نه میگویم نه و نه میگویم بله
شما به کار خودتان برسید.
❄️آن آقا که داشت می رفت بیرون گفت: دست شما درد نکند. جوابم را گرفتم.
✨گفتم: نه، آقا که چیزی نفرمود
☘️گفت: عزیزم، لا اقول لا و لا اقول نعم یعنی نعم و لا اقول.
(نمیگویم نه و نمیگویم بله )یعنی بله ولی نمیگویم
?? منبع
در محضر آیت الله بهجت ره