?اثر یک تذکر.
بانوی جوانی می نویسد:
د?ر دوران کودکی، بسیار حساس و خجالتی بودم. از طرفی و زنم بیش از حد معمول بود و گونه هایم مرا بیش از آنچه بودم، چاق نشان می داد. هرگز به مجالس میهمانی نمی رفتم و تفریحی نداشتم. در مدرسه حتی در ورزش شرکت نمی کردم. حس می کردم با دیگران فرق دارم و موجودی نامطلوب و زاید هستم. وقتی بزرگ شدم، با مردی که چند سال از خودم بزرگ تر بود ازدواج کردم و باز به همان وضع روحی باقی ماندم. بستگان شوهرم افرادی با وقار و دارای اعتماد به نفس بودند و من هر چه کوشش می کردم مانند آنها شوم نمی توانستم. تمام این مسائل دست به دست هم داد و مرا به یأس و ناامیدی کشاند تا جایی که به فکر خودکشی افتادم. اما یک تذکر، مرا دگرگون ساخت و نجات داد. روزی مادر شوهرم درباره طرز پرورش بچه های خود صحبت می کرد و می گفت: من همیشه اصرار دارم بچه هایم آن گونه که هستند و برای آن آفریده شده اند باشند.
‼️این سخن در من به سختی اثر کرد و دانستم که هنوز خود را نشناخته ام و همه بدبختی هایم برای هیمن است که می خواهم خود را در قالبی بریزم که برای آن ساخته نشده ام.
?محمد جعفر امامی، بهترین راه غلبه بر نگرانیها و ناامیدیها، ص 182
حق الناس در آخرت
?روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است. در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
? رسول اكرم (ص) فرمودند: بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلا در نماز ، حج و … مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند . علت را جويا مي شود و می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است . در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گويند: حلاليت بگير , يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند.
«حجت الاسلام رفیعی»
? @moeze ?
? شقاوتمند واقعی ?
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
اِنَّ الشقِیَّ حقَّ الشَّقِیِّ مَن خَرَجَ عَنهُ هذا الشهرُ وَ لَم یُغفَر ذُنُوبُهُ.
شقاوتمند (بدبخت) کسی است که ماه رمضان از او بگذرد و گناهان او بخشیده نشود
?? منبع
میزان الحکمه ج۴ ص۱۸۰
خدایی که در ماه رمضان چند صد میلیون نفر را از آتش جهنم آزاد می کند؛ اگر کسی نتواند مورد رحمت واسعه خدا قرار بگیرد واقعا بدبخت است …!
امام سجاد علیه السلام به خداوند عرضه می دارد إِلَهِی إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ فَفِی ذَلِكَ سُرُورُ عَدُوِّكَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی الْجَنَّةَ فَفِی ذَلِكَ سُرُورُ نَبِیِّكَ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِیِّكَ
خدایا اگر من را جهنم ببری دشمن هایت شاد می شوند؛ شیطان شاد می شود …! ولی اگر من را بهشت ببری پیامبرت شاد می شود مسرور می شود؛ به خودت قسم من می دانم که خوشحالی پیامبر پیش تو بهتر است از خوشحالی دشمن هایت
?پایداری در برابر دردسرهای دفاع از مظلوم
✅حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در
کوچه های کوفه قدم میزد کنیزی را دید که گریه میکند.
فرمود: چرا گریه میکنی؟
?کنیز گفت:
ارباب من پولی داد تا گوشت خریداری کنم، حال که گوشت را خریده به منزل بردم ارباب میگوید:
گوشت مرغوب نیست پس بده،
و قصّاب نیز قبول نمیکند،
نه قصّاب میپذیرد، ونه صاحب من، مرا به منزل راه میدهد.
?امام علی علیه السلام همراه آن زن به قصّابی آمد، واز قصّاب خواست که گوشت را عوض کند، یا پول آن را بدهد.
⚡️قصّاب عصبانی شد، و چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را نمیشناخت، مُشتی بر سینه امام کوبید و گفت:
از مغازه خارج شو، این معامله به شما ربطی ندارد.
?امام علی علیه السلام مُشت آن قصّاب را تحمّل کرد و بیرون آمد و کنیز را به خانه اربابش برد.
✨آنها حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را شناختند و احترام گذاشتند، و آن کنیز را با محبّت پذیرفتند.
⛔️امّا همسایگان قصّاب اطراف او جمع شده، گفتند:
ای نادان!میدانی مُشت برسینه چه کسی نواختی؟
آن شخص حضرت علی علیه السلام بود…
♻️مرد قصّاب امام علی علیه السلام را بسیار دوست میداشت، امّا نمیشناخت، از شدت جسارت و گناه خودبا ساطور قصّابی آن دستش را که بر سینه امام کوبیده بود را قطع کرد..
?که وقتی ماجرا به گوش حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید، ضمن دلداری،دست او را نیز شفا داد.
?? منبع
بحارالانوار، ج ۴۱ ص ۴۸ حدیث ۱
مرحوم حاج ملا سلطانعلی، روضه خوان تبریزی که از جمله عبّاد و زهّاد بوده می گوید: در عالم رویا مشرف به محضر امام زمان (عج) شدم، عرض کردم، مولای من ! آنچه در زیارت ناحیه ی مقدسه ذکر شده که می فرماید:
فلا ندبنّک صباحاً و مساءً و لا بکینّ علیک بدل الدموع دماً .
صحیح است؟ فرمودند: بلی
عرض کردم: آن مصیبتی که به جای اشک، خون گریه می کنید کدام است؟ آن مصیبت علی اکبر (علیه السّلام) است؟
فرمودند: نه، اگر علی اکبر (علیه السّلام) زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می کرد.
گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس (علیه السّلام) است؟
فرمودند: نه، بلکه اگر حضرت عباس (علیه السّلام) هم در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می کرد.
گفتم: البته مصیبت سیدالشهدا است؟
فرمودند: نه، حضرت سیدالشهدا هم اگر در حیات بود، در این مصیبت خون گریه می کرد.
پرسیدم: پس این کدام مصیبت است؟
فرمودند: آن مصیبت اسیری زینب (سلام الله علیها) است.
شیفتگان حضرت مهدی، ج 2 ص 144
منبع:كتاب گلواژه های روضه
بسمه تعالی
?آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
?معرفة الله ، اعظم العبادات است ، و همه ى تكاليف مقدمه ى معرفت خدا هستند، ولى معرفت خدا واجب و مطلوب نفسى است .
? اگر كسى اهليت داشته باشد، يعنى طالب معرفت باشد و در طلب ، جديّت و خلوص داشته باشد، در و ديوار به اذن الله معلمش خواهند بود؛
?و گرنه سخن پيغمبر - صلى الله عليه و آله و سلم - هم در او اثر نخواهد كرد، چنان كه در ابوجهل اثر نكرد!
پیامبر اعظم(ص)
?به دیدار مریضی رفتند كه از شدت بیماری آرزوی مرگ می كرد، رسول خدا در جواب او فرمود:
?( آرزوی مرگ نداشته باش، زیرا اگر تو آدم خوب و نیکو کاری باشی با طولانی تر شدن عمرت بر کارهای نیک شما افزوده می شود و اگر آدم بدی باشی با تأخیر افتادن مرگت، چه بسا دچار عتاب شوی(یعنی یا توبه كنی و یا كفاره گناهانت را پس بدهی )
?(وسائل الشیعه، ، ج2، ص449 )
بسمه تعالی
?آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
?استاد ما(محقق بزرگ ، (مرحوم حاج شيخ محمد حسين اصفهانى)شب ها درس خارج اصول مى فرمود . شبى شخصى كه به منبر رفته بود مقدارى - البته تا حد مزاحمت با درس - طول داد . شاگردان به صدا در آمدند كه چرا طول مى دهد. استاد فرمود: معلوم نيست كار ما بهتر از كار او باشد!
?خوب است كه انسان اسم خود را در هر كار خير بنويسد و خود را شريك گرداند، زيرا فرداى قيامت معلوم نيست كدام قبول و كدام رد مى شود . لذا شايسته است انسان به اين اكتفا نكند كه عالم يا مبلغ يا فلان كاره است . شايد همه رد شود ؛ زيرا اعمال خير شروط و موانع بسيار دارد كه شايد هنگام عمل رعايت نشوند. بنابراين ، انسان بايد در كار خير و نحوه ى انجام آن فكر كند و فكرش موجب ابتكارى باشد كه براى رسيدن به هدف مفيد باشد.
در وصیت مفضّلبنعمر آمدهاست
?از امام صادق (علیهالسلام) شنیدم که میفرمودند:
?«هیچگاه دو مرد با حالت قهر از هم جدا نمیشوند، مگر اینکه یکی از آندو سزاوار برائت و لعنت (خداوند) باشد و چهبسا هردو آنها سزاوار برائت و لعنت باشند.»
?معتّب (یکی از اصحاب حضرت) به ایشان عرض کرد:
?خداوند مرا فدایتان گرداند، (از میان آندو) ظالم، سزاوار برائت و لعنت است، اما مظلوم دیگر چرا؟!
?حضرت فرمودند:
?«زیرا او برادرش را به برقراری رابطه دعوت نمیکند و از سخن (بد) او چشمپوشی نمیکند.
?از پدرم (امام باقر علیهالسلام) شنیدم که میفرمودند:
?«هرگاه دو نفر با هم درگیر شدند و یکیشان بر دیگری غلبه یافت، کسی که به او ظلم شده، باید نزد رفیق (ظالم)اش برود و به او بگوید: “ای برادر، من (به تو) ظلم کردهام.” تا قهر و جدایی میانشان برطرف شود؛ زیرا خداوند بهراستی داور عادلی است که حق مظلوم را از ظالم میستاند
?? منبع
الکافي، ج۲، ص۳۴۴
پایداری در برابر دردسرهای دفاع از مظلوم
✅حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در
کوچه های کوفه قدم میزد کنیزی را دید که گریه میکند.
فرمود: چرا گریه میکنی؟
?کنیز گفت:
ارباب من پولی داد تا گوشت خریداری کنم، حال که گوشت را خریده به منزل بردم ارباب میگوید:
گوشت مرغوب نیست پس بده،
و قصّاب نیز قبول نمیکند،
نه قصّاب میپذیرد، ونه صاحب من، مرا به منزل راه میدهد.
?امام علی علیه السلام همراه آن زن به قصّابی آمد، واز قصّاب خواست که گوشت را عوض کند، یا پول آن را بدهد.
⚡️قصّاب عصبانی شد، و چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را نمیشناخت، مُشتی بر سینه امام کوبید و گفت:
از مغازه خارج شو، این معامله به شما ربطی ندارد.
?امام علی علیه السلام مُشت آن قصّاب را تحمّل کرد و بیرون آمد و کنیز را به خانه اربابش برد.
✨آنها حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را شناختند و احترام گذاشتند، و آن کنیز را با محبّت پذیرفتند.
⛔️امّا همسایگان قصّاب اطراف او جمع شده، گفتند:
ای نادان!میدانی مُشت برسینه چه کسی نواختی؟
آن شخص حضرت علی علیه السلام بود…
♻️مرد قصّاب امام علی علیه السلام را بسیار دوست میداشت، امّا نمیشناخت، از شدت جسارت و گناه خودبا ساطور قصّابی آن دستش را که بر سینه امام کوبیده بود را قطع کرد..
?که وقتی ماجرا به گوش حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید، ضمن دلداری،دست او را نیز شفا داد.
?? منبع
بحارالانوار، ج ۴۱ ص ۴۸ حدیث ۱