سینی چای
????????????
سینی چای
????????????
دختر بزرگ آیتالله میرزا احمد سیبویه رضوان الله تعالی علیه آن را نقل میکند: «پدر در انجام همه امور خانه همراه بودند. حتی جارو هم میکردند. وقتی سبزی میخریدند خودشان میآمدند در کنار ما کمک میکردند تا سبزیها را پاککنیم. به قدری قلب پاکی داشتند که به جرئت میتوانم بگویم آزارشان حتی به مورچه هم نمیرسید.
او در اینباره خاطره بسیار جذابی دارد: «یک روز عصر از خواب بیدار شده بودیم که دیدیم پدر با سینی چای از آشپزخانه بیرون آمدند. سینی را تعارف کردند ولی بلافاصله عذرخواهی کردند و با همان سینی به آشپرخانه برگشتند. دوباره آمدند ولی باز به همان شکل برگشتند. خواستیم اجازه دهند ما چای را تعارف کنیم اما قبول نکردند.
بار آخر که برگشتند، علت این رفت و برگشت از آشپرخانه را سؤال کردیم. پاسخ پدر این بود: «زمانی که در آشپزخانه سینی چای را برداشتم دو مورچه داخل آن بود؛ سینی را مقابل لانهشان گذاشتم و آرام فوت کردم تا از سینی بیرون بروند. الان دیدم یکی از آنها داخل سینی مانده است. دو بار دیگر هم مورچه را همانجایی که آن یکی خارج شد بردم و فوت کردم ولی بعد دیدم بیرون نرفته است و برای همین دوباره برگشتم
دختر بزرگ آیتالله ادامه میدهد اگر کف زمین هم مورچهای را میدیدند کاغذی بر میداشتند مقابلش قرار میدادند تا داخل آن برود. بعد آن را به باغچه میبردند و رهایش میکردند. گاهی در خانه حشرات موذی و پشه نمیگذاشتند استراحت کنیم ولی پدر اجازه استفاده از حشرهکش را هم نمیدادند؛ خودشان در را باز میکردند و با پارچهای تلاش میکردند حشره را به بیرون هدایت کنند و اگر هم موفق نمیشدند باز هم اجازه کشتن آن را نداشتیم.
حتی همیشه قبل از اینکه خودشان غذا بخورند غذای گربههایی که روی دیوار میآمدند را میدادند.» آیتالله میرزا احمد سیبویه بارها به فرزندان گفته بودند که انسان، به دلیل نوع رفتار با این مورچه و حشرات و حیوانات هم باز خواست میشود