سلاممان بوی نیاز ندهد
یڪی از دوستان میـگفت:
ما یک گاریچی در محلمان
بود، که نـفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.
یک روز مرا دید و گفت: سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟
گفتـم: بله!
گفت: فهمیـدم. چون سلام هایت تغییر کرده اسـت!
من تعجب کردم، گفتـم: یعنی چـه!؟
گفت: قبل از اینـکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی. همه اهل محل همینطور بودند. هرکس خانه اش گازکشی میشود، دیگر سلام علیک او تغییر میکند…
از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت میداد. عوض اینکه بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد.
سی سال او را با اخلاق خـوب تحويل گرفتم. خـیال میڪردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خـانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فـکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم.
یادمان باشد، سلام مان بوی نیاز ندهد!