دربار به روایت دربار
دربار به روایت دربار
(به بهانه دهه مبارک فجر)
شاه ، روحیه ی خود شیفتگی و عقده خود بزرگ بینی داشت ، که این امر ناشی از پایین بودن ضریب هوشی و فکری او بود که باعث تخیل افراطی و بلند پروازی در نحوه رفتار و مدیریت او شده بود .
فریدون هویدا در کتاب سقوط_شاه می نویسد « توهمات عظمت گرایانه شاه به قدری او را از حقایق دور ساخته بود که حتی سازمان_سیا ضمن گزارش محرمانه ای در سال ۱۳۵۵ ه ش شاه را به عنوان “مردی که خطرات ناشی از عقده خود بزرگ بینی او را تهدید می کند “،توصیف کرده بود.»
منبع
[سقوط شاه ؛ خاطرات فریدون هویدا. برادر امیر عباس هویدا؛ صفحه ۱۵۶]
این خود بزرگ بینی در تمام خانواده پهلوی مشهود بود . منوچهر فرمانفرماییان در کتاب “خون و نفت” صفحه ۱۵۳، داستانی را بیان می کند که خلاصه آن چنین است:
شخصی را مدتی زندانی کردند و به او جرمش را نمی گفتند
روزی از سربازی که برایش آب و نان آورده بود، درخواست کرد تا جرمش را به او بگوید
سرباز آهسته گفت: شما جرم سنگینی مرتکب شده اید و مجازات خواهید شد. وسط روز اتومبیل شما از اتومبیل ولیعهد سبقت گرفته است.شماره ی اتومبیلتان را برداشته اند
منبع
برگرفته از کتاب “ما شما را آدم کردیم” صفحه ۱۶ ؛ به نقل از کتاب نفت و خون صفحه ۱۵۳
این خود برتر بینی ها باعث شده بود که او ، برای مردم ایران کوچکترین ارزشی قایل نباشد فریده دیبا، مادرِ فرح در خاطراتش می نویسد
محمدرضا می گفت مردم ایران جزو عقب افتاده ترین ملل جهان بودند که پدرش “رضاخان” آنها را از جهل و خرافات و فقر نجات داد!
محمدرضا می گفت: مردم ایران از معدود ملل عقب_افتاده جهان بودند که حتی عادت به شستشوی دست و صورت خود نداشتند و این پدرش بود که مردم را به شستن دست و صورت و نظافت شخصی عادت داد.
محمدرضا می گفت: بیست سال حکومت رضا خان و سی و هفت سال حکومت او باعث تغییر و تحول اساسی در زندگی ایرانیان شده و یک ملت عقب مانده به درواز ه های تمدن بزرگ رسیده است.
منبع
دخترم فرح، خاطرات فریده دیبا، صفحه ۳۹۲