پیامبر ص:
خداوند،مراسفارش فرمودبه:
۱-اخلاص در نهان و آشكار
۲-بخشش و ارتباط با كسی كه به من ظلم نموده، و قطع رابطه کرده است؛
۳-سكوتِ همراه با تفكّر و درس عبرت
كنزالفوائد،۲،ص۱۱
امام صادق عليه السلام :
در سه زمان دعا از خداوندپوشيده نمى ماند [حتما مستجاب مى شود] :
۱- بعد از اداى فريضه ،
۲-هنگام بارش باران،
۳-و هنگام پديدارشدن نشانه اى از اعجاز خدا در زمين (مثل خورشيد گرفتگى ) .
بحار الأنوار : 85/321/8 .
آیا آرزوی مرگ گناه است؟
طلب مرگ به خودی خود گناه نیست، اما باید دقت کرد علت طلب مرگ چه میتواند باشد؟
اگر کسی مرگ را بشناسد و طلب مرگ کند نشان از این است که آمادگی لازم برای مردن را کسب کرده و برای دیدار خدا و آزادی از زندان دنیا بیقراری میکند.
اما اگر کسی مرگ را نشناسد و برای راحتی از مشکلات و سختیهای دنیا، آرزوی مرگ کند این شخص نمیداند که اگر آمادگی لازم را کسب نکرده باشد، بعد از مرگ در چه دردسر عظیمی میافتد.
حضرت علی (ع) میفرمایند:
وَلاَ تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلاَّ بِشَرْط وَثِیق
هرگز آرزوى مرگ مكن مگر آنگاه كه صددرصد به رضایت الهى مطمئن باشی.
:نهج البلاغه ، نامه ۶۹
کسانی که برای رهایی از گرفتاریهای دنیا میخواهند به آغوش مرگ پناه ببرند، اینها اصلا نمیدانند مرگ چیست؟ قبر کجاست؟ عالم برزخ چه عالمیست؟
که اگر فقط یک روایت و یا یک آیه را درست بفهمند، هیچگاه آرزوی مرگ را نخواهند کرد…
در هر مرحلـه ای از گنـــــاه هستی سریع توقف کن
مبـادا فکر کنی
آب از سرت گذشتـه
مبـادا از رحمت خدا نا امید بشی
شیـطان میخواد بهت القا کنه که
آب از سرت گذشتـه و توبه فایده نداره!
مبـادا فریب شیـطان رو بخوری.. خدا بسیـار توبه پذیر ومهـربونـه.
:آیت الله قرائتی
پیامبر اکرم (ص) ؛
در قرآن سوره ایست که قاریاش را شفاعت و شنوندهاش را بیامرزد
و آن《سوره یس》است✨
بحارالانوار ۲۹۱/۹۲
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم
اگر نشانِ توبه در توبهكننده آشكار نشود،توبه نكرده است:
شاكيان را راضى سازد،
قضاى نمازها را به جاى آورد،
با مردم فروتنى كند،
خود را از خواهشهاى نفسانى بدور دارد
و با روزه گرفتن گردن خود را نزار كند.
امام على عليه السلام:
توبه بر چهار پایه استوار است:
1⃣ پشيمانى با دل
2⃣ و آمرزش خواهى با زبان
3⃣ و ترك گناه در عمل
4⃣ و مصمّم شدن بر تكرار نكردن آن.
?:میزان الحکمه/ص۱۲۹/ح۲۳۱۳
?:همان/ج۲/ص۱۳۰/ح۲۳۱۵
پیامبر اکرم(ص):
بهترین مردان امت من کسانی هستند، که نسبت به خانواده خود خشن نباشند،و اهانت نکنند و دلسوز باشند و به آنان ظلم نکنند
:مکارم الاخلاق ص ۲۱۶
مرحوم حاج محمّد اسماعیل دولابی دربارهٔ کدورت و اندوه و مواردی نظیر آن می فرمودند :
1⃣ همین که گردی بر دلتان پیدا می شود
یک سبحان الله بگویید ، آن گرد کنار می رود.
2⃣ هرجا هم فیضی و نعمتی به شما رسید
الحمدلله بگویید ، چون شکرش را به جا آورده ای ، گرد نمی گیرد.
3⃣ هر وقت خطایی انجام دادید
استغفرالله چاره است.
با این ۳ ذکر با خدا صحبت کنید.
صحبت کردن با خدا ، ذات غم و حُزن را می برد.
حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند
مال و اموال تو اگر براي تو و به نفع تو نباشد، بايد آن را انفاق كني؛ چون آن اموال را بعد از مرگ خودت نميتواني انفاق كني و براي ديگران ميشود؛ در نتيجه در رابطه با آن مال و آن كسي كه آن مال را براي او گذاشته اي از تو حساب ميكشند و مطالبه ميكنند. بدان كه تو به خاطر اموالت نميماني و اموال تو هم براي تو نميماند، پس قبل از آن كه مال تو، تو را بخورد تو آن را بخور.
اگر مال انسان به نفع انسان نباشد، بايد آن را از خودش جدا كند؛ يعني انفاق كند. اگر نفع و سود، جنبه مالي داشته باشد، بهرهگيري از امور مادي لازم است مانند خوراك، پوشاك، مسكن و… كه تمام اين ها ابزاري است براي رسيدن انسان به خداوند. اما اگر نمي تواني بهره و سود واقعي ببري يعني بعد از مرگ تو و در مسير برزخ و قيامت برايت كارسازي ندارد، انفاق كن. آن هم در راه خداوند، زيرا ذخيره مي شود براي تو و اگراين كاررا نكردي، ذخيره مي شود براي بعد از تو و ديگر از اختيارت خارج مي شود. وارثان و ديگران از آن بهره مي برند ولي تو دربارهي آن مسئول هستي و مورد سؤال قرار ميگيري كه مال را از كجا آوردي؟ نه چه مقدار آورده اي؟ در چه راهي خرج كردي؟ و براي چه كساني گذاشتي؟
ممكن است به خاطر آن مال تو را عذاب كنند و لي ورثه تو را به خاطر خرج درست و انفاق همان مال به بهشت ببرند و تو پشيمان ترين افراد خواهي بود. اگر انسان مي داند ورثه او نااهل بوده و ممكن است مالي را كه براي او به ارث گذاشته است در راه غيرالهي و ناثواب خرج كند بداند كه حساب آن مال را از او خواهند كشيد.
حالا چه بايد كرد؟ مال را فداي خودت بكن، قبل از آن كه تو فداي آن شوي. آن امور مادي كه در دنيا بهرهاي از آن ندارم بايد فداي من شود نه من فداي او بشوم. منظور اين نيست كه انسان مال نداشته باشد، بلكه نحوه بهره گيري مهم است كه مال را فداي ايمان، اعتقاد و… خود بكن.
منبع
بحار الانوار جلد ۷۵ صفحه ۱۲۸
شرح ولادت حضرت امام حسین علیه السلام
مشهور نزد علمای شیعه این است که ولادت حضرت امام حسین علیه السلام در مدینه روز سوم شعبان سال چهارم هجری بوده است.
در توقیع حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به قاسم بن علاء همدانی وکیل حضرت امام حسن عسکری علیه السلام آمده که؛ مولای ما حضرت حسین علیه السلام روز پنج شنبه سوم شعبان متولد شدند پس آن روز را روزه دار و این دعا را بخوان:
«اللهم انی اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم…»
ولی بعضی چون شیخ طوسی رحمة الله (با استناد به روایتی از امام صادق علیه السلام) و شیخ مفید رحمه الله ، ولادت آن حضرت را در شب پنجم شعبان و ابن نما رحمه الله روز پنجم نقل کرده اند.
به سند معتبر از حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی بن الحسین علیهم السلام روایت شده که چون حضرت حسین علیه السلام متولد شد حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم به اسماء بنت عمیس فرمود: «فرزندم را بیاور» من آن بزرگوار را در جامه ای سفید پیچیده خدمت ان حضرت بردم، آن جناب در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت، و او را در دامن خود نهاد و گریست.
اسماء عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، گریه شما از چیست؟ فرمود: برای این فرزندم می گریم. عرض کرد: این کودک که الان به دنیا آمده فرمود: بعد از من گروهی از ستمکاران او را خواهند کشت. خداوند شفاعت مرا به آنها نرساند.
آنگاه فرمود: دخترم فاطمه را از این جریان باخبر نکن چون تازه این فرزند برایش متولد شده است.
سپس به حضرت علی علیه السلام فرمود: او را چه نام می گذاری؟ گفت در نامگذاری بر شما سبقت نمی گیرم؛ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: من هم بر پروردگارم سبقت نگیرم، جبرئیل نازل شد و فرمود:
ای محمد! خدای بزرگ تو را سلام می رساند و می فرماید:
«عَلیٌّ مِنْکَ کَهارونَ مِنْ موسی؛ علی مسبت به تو به منزله هارون نسبت به موسی است»
او را به اسم پسر هارون نام گذار که شبیر است.
پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم فرمود: زبان من عربی است، جبرئیل عرض کرد نام او را «حسین» بگذار.
چون روز هفتم شد دو گوسفند سیاه و سفید برای او عقیقه کردند و یک رانش را به قابله دادند و سرش را تراشیده به وزن موی سرش نقره تصدق نمودند و خلوق (که چیز خوشبویی است) بر سرش مالیدند و فرمودند: ای اسماء
«الدَّمُ فِعْلُ الجاهلیّةِ؛ خون (بر سر نوزاد مالیدن) از آداب دوران جاهلیت است».
حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: چون حضرت حسین علیه السلام به دنیا امد خداوند به جبرییل دستور داد که با هزار ملک فرود آید تا از جانب خداوند و خودش به حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم تهنیت بگوید.
چون جبرئیل نازل می شد در جزیره ای به ملکی از حاملان عرش عبور نمود که نامش فُطرُس بود که خداوند به او دستوری داده که در اجرای آن سستی ورزیده پس بالش را در هم شکسته و در ان جزیره انداخته بود و فطرس هفتصد سال در آنجا به عبادت خداوند مشغول بود تا روزی که امام حسین علیه السلام متولد شد.
چون دید که جبرئیل با ملائکه فرود می آیند از جبرئیل پرسید به کجا می روید؟ فرمود: خداوند نعمتی به حضرت محمد عطا فرموده مرا برای تهنیت و مبارک باد فرستاده است. فطرس گفت: مرا نیز با خود ببر شاید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم برایم دعا کنند. جبرئیل او را به همراه خود برد.
چون خدمت پیامبر صلوات الله علیه رسید و از جانب خداوند و خود تهنیت گفت شرح حال فطرس را به عرض رسانید حضرت فرمود: به او بگو خود را به این مولود بمالد و به جایگاه خود برگردد.
فطرس خود را به حضرت حسین علیه السلام مالید و بالا رفت و در آن حال می گفت ای رسول خدا به زودی امت تو این مولود را شهید می کنند. چون ان بزرگوار بر من حق دارد هر کس او را زیارت کند من زیارت او را به حضرتش می رسانم و هیچ مسلمانی به او سلام ندهد یا بر او صلوات نفرستد مگر آنکه به حضرتش می رسانم.
به روایت مناقب؛ چون فطرس به آسمان بالا رفت می گفت: کیست مثل من و حال آنکه من آزاد شده حسین –فرزند علی و فاطمه که علیهما السلام- هستم.
منبع
سحاب رحمت، تألیف عباس اسماعیلی یزدی