داستان جبرئيل كجاست؟
داستان جبرئيل كجاست؟
روزى امیرالمومنین علیه السلام بر منبر كوفه خطبه مى خواندند…
و در ضمن خطبه فرمودند : اى مردم از من بپرسيد، قبل از اينكه مرا از دست بدهيد. از راه هاى آسمان ها بپرسيد كه من به آنها داناتر از راه هاى زمين هستم.
پس مردى از بين آن جماعت برخاست و گفت : يا اميرالمؤمنين، جبرئيل الآن كجاست؟
حضرت فرمودند : مرا بگذار تا بنگرم.
سپس نگاهى به بالا و بر زمين و به راست و چپ نموده
و فرمودند : تو جبرئيل هستى.
پس جبرئيل از بين آن قوم پرواز كرد و با بالش سقف مسجد را شكافت و مردم تكبير گفتند…
و عرضه داشتند : يا اميرالمؤمنين، از كجا دانستى او جبرئيل است؟
فرمودند : من به آسمان نظر انداختم و نظرم به آن چه بر بالاى عرش و حجب بود رسيد. وقتى به زمين نگاه كردم، بينايى من در تمام طبقات زمين تا ثرى (قعر آن) نفوذ كرد و هنگامى كه به راست و چپ نگاه كردم، آنچه را خداوند آفريده است را ديدم، ولى جبرئيل را در بين مخلوقات نديدم، به همين علت دانستم كه اين سؤال كننده همان جبرئيل است.
منبع
المناقب ص ۱۹۰