خشش و ایثار فاطمی
حضرت فاطمه زهراء(س) توجه ویژهای به پرداخت صدقه به فقرا داشتند و هیچ مستمند و نیازمندی را از در خانه اش دست خالی باز نمیگشت
1⃣نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) در عروسی فاطمه زهرا س یک دست پیراهن نو به دخترش هدیه داده بود تا در شب عروسی بپوشد.
هنگامی که موکب عروس رهسپار خانه حضرت علی(ع) بود زن سائلی پیش آمد، و در برابر عروس اظهار احتیاج نمود.
حضرت فاطمه(س) که در آن وقت دو پیراهن داشت.
یکی کهنه و دیگری نو، به مصداق آیه
《لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ》
هرگز به نیکی دست نمییابید و از نیکان نمیشوید، مگر اینکه از آنچه دوست میدارید، انفاق کنید.(آل عمران ۹۲)
عمل کرد و پیراهن نو را به فقیر بخشید.
حضرت فاطمه(س) مظهر تقوا و ایثار، همراهان را به دور خود جمع کرد، و بی درنگ «لباس عروسی» را از تن در آورد و به آن زن فقیر بخشید.
فردای آن شب هنگامی که پیامبر(ص) پیراهن کهنه را در تن او دید.
حضرت(ص) پرسید
«فاطمه(س) جان! چرا پیراهن نو را نپوشیده ای؟
حضرت زهرا(س) عرض کرد
آن را به فقیر دادم
پیامبر(ص) تحت تأثیر محبتها و خلوص دخترش زهرا(س) قرار گرفت و قطره ای اشک از چشمانش سرازیر شد، فاطمه(س) را به نشانه ی محبت به سینه اش چسبانید.(۱)
2⃣ قطب الدین رواندی می نویسد
روزی سلمان فارسی به خانه فاطمه(س) آمد.
آن حضرت(س) را دید که در کنار آسیاب نشسته و به آرد کردن جو برای خانواده مشغول است.
دست بانوی دو سرا، مجروح شده و پینه بسته و خونش بر چوب آسیا لخته بسته است.
در همان حال فرزند کوچکش امام حسین(ع) در گوشه ای از خانه از گرسنگی در اضطراب و گریه است.
سلمان گفت ای دختر رسول خدا(س) دست های شما از آسیاب کردن مجروح شده است.
فضّه خادمه تان حاضر است چرا این کار را به او نمی سپارید؟
حضرت(س) فرمود
اَوْصَـانى حَبيبِى رَسـُولُ اللهِ اَنْ تَكُونَ الْخِدْمَةُ لَها يَوْماً وَلى يَوْماً فَكانَ اَمْسِ يَوْمَ خِدْمَتِها وَالْيَوْمُ يَوْمُ خِدْمَتى》
رسول خدا(ص) به من وصیت کرده است که خدمت خانه یک روز با او باشد و روز دیگر با من و امروز نوبت من است.(۲)
3⃣روزی پیامبر اکرم(س) در مسجد نشسته بودند.
عرب بادیه نشینی وارد شد و گفت :
ای رسول خدا(ص) من گرسنه ام، لباس مناسبی ندارم، پولی هم ندارم و مقروض هستم. کمکم کنید.
پیامبر(ص) به بلال فرمودند
که این مرد را به خانه فاطمه(س) ببر و به دخترم بگو که پدرت او را فرستاده است.
بلال آمد و داستان را برای حضرت زهرا تعریف کرد.
حضرت(س) گردنبند خود را که هدیه بود باز کردند و به بلال دادند و فرمودند :
که این گردنبند را به پدرم بده تا مشکل را حل کنند.
بلال بازگشت و امانتی را تحویل پیامبر(س) داد.
رسول خدا(س) فرمودند :
هر کس این گردنبند را بخرد، بهشت را برای او تضمین می کنم.
عمّار یاسر آن را خرید و مرد سائل(فقیر) را به خانه خود برد.
به او لباس و غذا داد و دو برابر میزان قرض به او پول داد.
سپس عمار غلام خود را صدا زد و گفت :
این گردنبند را به خانه فاطمه زهرا(س) می بری و می گویی که هدیه است.
تو را نیز به فاطمه(س) بخشیدم.
غلام گردنبند را به حضرت(س) داد و گفت
عمار مرا نیز به شما بخشیده است.
حضرت(س) نیز غلام را در راه رضای خدا آزاد کردند.
غلام گفت
متعجبم! چه گردنبند با برکتی!
گرسنه ای را سیر کرد، بی لباسی را پوشاند، قرض مقروضی را ادا کرد، غلامی را آزاد کرد و دوباره نزد صاحبش بازگشت.(۳)
4⃣نقل است روزی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بیمار شدند.
امام علی(ع) به همراه حضرت فاطمه(س) برای بهبودی فرزندان نذر کردند، که در صورت بهبودی، سه روز روزه بگیرند.
حسنین(ع) بهبودی کامل یافتند و همگی روزه گرفتند.
هنگام افطار مسکینی به در خانه آمد :
آنان افطار خود را در آن شب به او دادند، و آن شب را جز آب چیزی نخوردند، و با شکم گرسنه دوباره نیت روزه کردند.
شب دوم یتیم و شب سوم نیز اسیری آمد، و همان عمل را با آن دو کردند.
صبح روز چهارم که شد، علی(ع) به همراه حسنین(ع) نزد رسول خدا(ص) آمدند.
رسول اکرم(ص) وقتی حالات حسنین(ع) را دیدند، متاثر شدند.
در همین حال جبرئیل نازل شد، و عرضه داشت
ای رسول خدا(ص)
این سوره را بگیر، خدا تو را در داشتن چنین اهل بیتی تهنیت میگوید، آنگاه آیات آغازین سورهی «هل أتی» را قرائت کرد.
..یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیرا..》(انسان۸)
برای جلب رضایت خدا ،طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر می دهند.
تا رسید به آیه ی《إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْیكُم مَّشْكُوراً》(انسان۲۲)
این پاداش شماست و از کوششتان سپاسگزاری شده است.(۴)
?? منابع
1⃣الوقایع والحوادث ملبوبی، ج۴، ص۱۸
2⃣خرایج و جرایح راوندی، ص۵۳۰
3⃣ قصه مدينه نظری منفرد، ص۳۴۲
4⃣ الغدیر علامه امینی، ج۵، ص۱۹۴