خدایا حقشون که قابل جبران نیست ,برما حلال بفرما
دلنوشته
لباس مشکی پسرهام را کردم تنشون,زنجیرهاشونم دادم دستشون و اونوقت دستشون را گذاشتم تو دستای بابا شون گفتم التماس دعا
یهو دلم فروریخت ؛یاد بچه هایی افتادم که امسال دستاشون تو دست بابا شون نیست و توهیئت ها دنبال پیرهن مشکی بابا میگردند
یهو یاد آقازادهایی افتادم که امسال کنار بابا حسین حسین نمیکنند .اینبار جای خالی بابا را احساس میکنند
یهو یاد بچه هایی افتادم که وقتی روضه خون از قاسم و علی اکبرامام حسین میگه وقتی از سر بریده میگه ,دیگه همه چیز را خوب خوب میفهمه
دختر بچه هایی که حالا حال رقیه را خوب میفهمند آخه اوناهم دلتنگ بابا شونند
من امسال و هر سال دیگه شرمنده ام,شرمنده فرزندان مدافع حرم
خدایا حقشون که قابل جبران نیست برما حلال بفرما…..