اگه كتك بخوريم و حتي غذا بهمون داده نشه ،سخت تر از اين نيست كه مادر با بچه حرف نزنه
اين مثالي بود كه امروز راديو معارف داشت مي زد و مقايسه مي كرد به روز قيامت كه اگه خدا بهمون نگاه نكنه چه برسه كه با هامون حرف بزنه.اونوقت چي؟؟؟
راستي راستي!!!! تو اين دنيا اگه ناراحت باشيم و درها بروي ما بسته باشه، با تمام خطا و اشتباهاتمون آويزون درگاه خدا ميشيم .يه اميد خاصي پيدا ميشه انگار ميشه كه مشكله حل بشه.
حالا اگه خدا با هامون نباشه چي؟؟؟
امام صادق(ع) میفرماید: کسانی هستند که در روز قیامت، خدا به آنها نگاه نمیکند و با آنها حرف هم نمیزند؛ ثَلَاثَةٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»(تحفالعقول/329) خدا با خیلیها روز قیامت حرف میزند(حتي اهل جهنم)ولی این گروه از اهل جهنم، کسانی هستند که خداوند حتی با آنها سخن هم نمیگوید و به آنها نگاه نمیکند که این ظاهراً بدترین عذاب است.
عصاي سفيدش را روي آسفالت هاي خيابان تكان ميداد و مسيرش را پيدا مي كرد.آرام و محتاطانه
ارتفاع بلوار را هم با عصايش حس مي كرد
چشمانم به در سرعت حركت تاكسي اين صحنه را اول صبح رصد مي كرد
خدا را شكرت كه صبح را ميبينم
عكس دخترك كوچولو
با لباس عروس زيبا توي تنش
توقاب اعلاميه ختم چكار مي كرد؟؟؟
زيرش نوشته بود امرزش مرحومه!!!!
كدام گناهش امرزيده شود.
گناه شانه كردن موهاي عروسكش
جم نكردن اسباب بازيش
دعواي با برادرش
غذا نخوردنش
گاهي دلم از رسم زمونه ميگيره………………….
دنيا دار گذر است
همیشه آمار و ارقام رفت آمدهای کوچه را داشت.
خدا رحمتش کند پیرزن خاطرات گذشته ام را می گویم.
وقتی از کوچه های کودکیم گذر می کنم یادم می افتد.
روی پله های در حیاط مینشست و هرکس می رفت و می آمد برانداز می کرد!
اگر غریبه ای میامد که نمیشناختش پرس و جو آغاز می شد و……
یه جور هایی بازرس محله بود.خخخخخخ
اونوقت ها می گفتند فضول باشی !!
الان در های آپارتمان ها محکم است و حتی نمی دانی همسایه کناریت کی هست.
نه به این و نه به آن..
یاد حدیث رسول الله افتادم که مضمونش این بود مسلمان نیست کسی که همسایه اش گرسنه بخواد.
اونوقت ها كه شايدم خيلي دور نباشه نان عجب حرمتي داشت!!
تكه نان خشك روي زمين كافي بود تا خم شويم و برداريم و ببوسيم و در گوشه اي آن را پنهان كنيم.
ما از پدر و مادر خود آموختيم نان بركت خداست و احترام دارد.
اما چه شده كه فرزندان همين نسل اين مفهوم برايشان خنده دار است ؟
شايد كوتاهي از خود ما بوده!!
ناني را كه خريده بود داخل پلاستيك جابه جا كرد و به راه افتاد.هنوز مسافتي نرفته بود كه پسرك با همان لحن كودكيش تقاضاي نان كرد نان را كه تكه كرد مقدار كمي از نان بر روي زمين افتاد.خواست بردارد. گفت: خيلي كوچك است و مهم نيست!
اما نميدانم چه شد كه چند قدمي جلو نرفته بودو برگشت ونان را برداشت و بوسيد وجايي دور از گام هاي عابرين قرار داد .وخود را به جمع همراه رساند.بدون آنكه متوجه نگاه پسرك باشد.
دقايقي بعد متوجه شد كه پسرك عقب مي ماند .به كارش خيره شد.نان كه مي خورد تكه هايي را كه از دستش مي افتاد برميداشت و مثل مادرش مي بوسيدو به كناري ميگذاشت .
بگذريم كه صداي همه آن روز در آمد از بس كه نان را مي ريخت روي زمين و جمع مي كرد واز همه عقب افتادند.
اما نا خود آگاه مفهوم را عملا به كودكش ياد داد.
13 آبان كه مي شد بچه هاي مدرسه فكر اين بودند كه چه مترسكي بسازند كه شايسته آمر يكا باشه?
حالا كه فكر ميكنم اين مترسك يه جورايي نماد قدرت نمايي دروغين و كذب آمريكا و استكبار هست.?
مثل مترسك كه داخل مزرعه است و همه از دور فكر ميكنند عجب ادم مقتدر و توانمندي ايستاده و نميذاره به مزرعه نزديك بشيم ولي يه خورده كه نزديك ميشيم ميبنيم چيزي تهي و خالي و كهنه و قديمي….خخخخخخخخخخخخخخ
آمريكا هم از دور براي خيلي حكم اين مترسك را دارند .و قبلتر ها داشت.
اما ما به كمك مردي از جنس نور قدرت مترسكي امريكا را فهميديم.
بعضی وقت ها آدم محبت هایی که در حقش شده را فراموش میکنه!!بدترش اینکه یهو اینقدر این کار برامون تکراری میشه که فکر میکنیم وظیفه طرف بوده!!مثل محبت پدر ومادر محبتی که تکرار نمیشه!بدون مزد و منت بود.مامان همیشه نگرانمون بود و محبتش را تو سبد دستانش میگذاشت و لابه لای موهامون را شکوفه باران میکرد.گاهی مروارید اشک ها را که از روی گونه ها مون می لغزید را آروم پاکش می کرد.قربون صدقه هاش برای چیزایی که نبودیم.
.
.
.
یادش بخیر..
منتظر بودم و لباس ها را یکی یکی از پشت ویترین دید می زدم و …
از مغاره گیم نت روبه رو پسر جوانی با سر وضع نامناسبی بیرون آمد و نگاهی به دورو بر انداخت و رفت داخل مغازش.
خانم کناری من بالحن تندی تو گوش من گفت:اینا نان حلال نخوردند که اینطوری می پوشند!!!خواست ادامه بده که جوان مجددا با یک کاغذ بیرون آمد و آن را پشت شیشه مغازه اش چسباند.
(مقداری پول پیدا شده اگرچه اندک است ولی از ما نیست)
به صورت خانمه نگاه نکردم چون حالش را می دانستم.
متاسفانه ما وقتی میخوایم از چیزی انتقاد کنیم و درست انجام نمیدیم و به چیز هایی ربطش میدیم که اصلا مرتبط نیستند.
گاهی هم یک اشتباه فرد را به کل گناهان عالم ربط میدهیم.
گاهی صریح نیستیم و با حاشیه رفتن بیشتر دیگران راعصبی میکنیم.
گاهی هم ….
نظر شما چیه؟؟؟
وقتی بین دیوار و در می ماند و فرزند در راه ولایت هدیه میکند! وقتی که سر برادر میبیند و وقتی فرزند در راه ولایت می دهد و وقتی به اسارت میرود و فقط می گوید ما رایت الا جمیلا! وقتی سر فرزندش را به طرف سپاه دشمن پرتاب میکند و فریاد میزند هدیه ای که در راه خدا داده ایم پس نمی گیریم! وقتی همسر را برای جنگ در راه خدا لباس رزم می پوشاند و فقط از او شفاعت آخرت را می خواهد! وقتی که با ندای رهبر فرزندانشان را به دل دشمن می فرستند و دعای خود را بدرقه راه میکنند! وقتی بعد از گذشت سال ها همچون امام حسین سر فرزند برایشان به ارمغان می آورند ! وقتی……….. خدا اسطوره ای به نام زن خلق کرده است. در طول وسیر تاریخ تحولات این جهان زنان عجب نقش هایی اسطوره ای ایفا کرده اند.با همین متانت و حیای وبصیرت و همین زن بودن اسطوره شدند. حالا نوبت ماست اسطوره باشیم. پس اسطوره بمانیم.!!!!