از بزرگان
نویسنده کرامات صالحین می نوسید :
آیت الله العظمی خوانساری قدس سره از بزرگان بود که صاحب بینش و بصیرت خاص خویش بود و در این مورد داستانهایی از ایشان نقل شده است که اگر گردآوری شود خود کتاب مستقلی خواهد شد ، یکی از آن داستانها این است :
یکی از بازرگانان مورد اعتماد تهران می گفت : روزی در خدمت ایشان بودم و هیچ کس نبود ، آقا بناگاه فرمود : « فردی در خانه است و خواسته ای دارد . » عرض کردم : « آقا ! کسی زنگ نزد . » فرمود : « چرا کسی هست این پاکت را به او بدهید تا برود . » من پاکت را گرفتم و درب منزل را گشودم دیدم شخصی محترم آنجا قدم میزند . او را صدا زدم و گفتم : « شما زنگ زدید ؟ » گفت : « خیر ! » پرسیدم : « کاری دارید ؟ » گفت : « آری ! همسرم بیمار است و اینک در بیمارستان برای پذیرش و بستری کردن او پولی خواسته اند که هشت هزار تومان کسری دارم و من از همه جا نومید ، همسرم را در بیمارستان نهاده و آمده ام اما نمی دانم به چه کسی بگویم ؟ تا سرانجام با خود اندیشیدم که خدمت آیت الله خوانساری برسم اما چون تاکنون اینجا نیامده ام و وجوهی به اینجا نداده ام متحیر بودم که زنگ بزنم یا نه که شما درب را گشودید . » پاکت آقا را به او دادم و شمرد ، دیدم شگفتا که خواسته اوست ، درست هشت هزار تومان !
( کرامات صالحین ، ص 309 )