آماده قربانی شدن در راه خدا
حضرت ابراهیم اولادی نداشت?، لذا از خدا درخواست کرد که خدا فرزند صالحی به او عطا کنه?:
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ (صافات/۱۰۰)
? «پروردگارا! به من فرزند صالحی عطا کن.»
☝️ خدا در جواب فرمود:
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ (صافات/۱۰۱)
? «ما او را به فرزندی حلیم، بردبار و صبور بشارت دادیم!»
✅ اینجا یه نکته خیلی لطیفی هست:
? ابراهیم گفت: خدایا فرزندی به من بده که از «صالحین» باشه.?
? ولی خدا فرمود: فرزندی نصیبت میکنیم که «حَلیم» باشه.?
یعنی «صالح»? تفسیر شد به «حَلیم».
⁉️ حالا «حِلم» یعنی چی؟ و «حَلیم» به کی میگن؟!↶
? «حِلم» یعنی سنگینی، یعنی وقار، یعنی فهم و شعور، یعنی بصیرت، یعنی صاحب نظر بودن و دقیق بودن.??
⁉️ از کجا این حرف و میزنیم؟!↶
? برای اینکه وقتی اسماعیل بزرگ شد، و به حدّ رشد رسید، پدرش دید که این بچّه، در سنّ نوجوانی? اهل فهم و اهل نظر است.
☝️ بنابراین به پسر گفت:
یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَی. (صافات/۱۰۱)
? «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟»
یعنی اسماعیل دیگه برا خودش صاحب نظر شده.
? ابراهیم بهش میگه: نظر بده، تو صاحب نظری!☜ «فَانظُرْ مَاذَا تَرَی»
? حالا این فرزندِ اهلِ فکر، اهلِ بصیرت، و اهلِ نظر، جواب میده که:↶
یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ (صافات/۱۰۲)
? «ای پدر! هر دستوری که داری اجرا کن، به خواست خدا، مرا از صابران خواهی یافت!»
? دقّت کنیم! یه صفتِ دیگه هم اضافه شد:
☜ «صابر»، یعنی اهلِ «صبر».
✅ یعنی اونیکه «صالح» باشه، «صابر» هم هست.
? این آدم میشه خداشناس، و جهان شناس.
☝️ پس «صالح» و شایسته کسی است که از نظر فکری «صالح» باشه، در خداشناسی «صالح» باشه، و در یک کلمه، در مرگ و حیات «صالح» باشه.?
☝️ و وقتی که امتحان پیش اومد، فوری قبول کنه، و بگه:☜ «افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ».
…حتّی آمادۀ قربانی شدن? در راه خدا هم باشه.