خسته از گذر ایام و داد زمانه تصمیم گرفتم با آقای خونه هماهنگ کنم و بچه ها بریم زیارت حضرت معصومه.با خودم مداحی زیارت نرفته ها را زمزمه می کردم (باب الحسین قسمت آنان که رفته اند باب الرضا قسمت زیارت نرفته ها) که یک دفعه دلم شکست ودیدم خیلی وقته امام رضا هم نرفتم.گفتم میرم حضرت معصومه برات کربلا و مشهدمم را می گیرم.میرم گلایه هام را بهش میکنم.حاجتم را میگم.میگم خانم خسته ام …میگم خانم دلم شکسته….میگم اینجا و اونجا و….. که دیدم راهی قم هستیم و بدون اینکه حواسم باشه شب میلاد خانمم هست . از بین جمعیت شلوغ که پروانه وار دور ضریح می چرخیدند و مدام به عقب هل می خوردم.دستم را به ضریح رسوندم اشکم سرازیر شد.قبل از اینکه حرفی بزنم بدون کلامی حرف انگار سبک شدم و پر کشیدم. فهمیدم خانم از اول دعوتم کرده بوده و تمام حرف هام را شنیده و من چه بد مهمونی بودم.
ساده و زیرک
✍زیرک بودن مومن با صادق بودن او منافاتی ندارد. پيامبر خدا میفرمایند: «المُؤمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ؛ مؤمنِ زيرک و باهوش، محتاط است.»
بحار الأنوار، ج67
? تغییرات خزنده، آرام و تدریجی و مخاطبان غرق در بیتفاوتی
?به لباس جدید مارک جیکوبز یکی از معروفترین طراحان لباس دنیا دقت کنید. روسری بر سر مردان! به سیگار در دست دختران چادری در تصویر توجه کنید. به اظهارات نماینده زن مجلس توجه کنید که درباره نداشتن حجاب در ایران میگوید «وقتش میرسد».
?بنابر تغییر سبک زندگی است. آزادیهای یواشکی، دختران خیابان انقلاب، حجاب سلبریتیها، مانتوهای شیشهای و…در کنار کمکاریهای جدی فرهنگی و مذهبی تکمیلکننده پازل تغییر اجتماعی و فرهنگی درایران است.
?جنگ نرم، تدریجی، زیرسطحی، پایدار و بادوام است. هدف آن تغییر باورها و اعتقادات است و چنانچه این تغییر صورت پذیرد، بازگشت به حالت اولیه به راحتی امكانپذیر نیست.
?تا حالا فکر کردهاید چطور فرهنگ جامعه تغییر میکند و ما آن را میپذیریم؟ سهم ما (مردم، مسوولان، تصمیمسازان و…) در تحقق این تغییرات چقدر است؟
?جنگ فقط خوردن خمپاره روی خانههایمان نیست. از خانههایمان مهمتر، باورهایمان است که بمباران شده است.
? #جنگ_فرهنگی
در گیر و دار برجام بودیم که فرجامش چی شد ؟وآخرشم نفهمیدیم بزرگان تقصیر و گردن کی انداختند. یه دفعه دیدیم هشتک fatfبه راه افتاد ای خدا این چیه دیگه که داشتم می گشتم ببینم چی شد بالاخره ،به واژه جدید اینستکس برخورد کردم. یه لحظه فکر کردم همون اسنک نمکی خودمونه که دیدم آره یه جورایی همون نمکی خودمونه.ما نفت میدیم به اروپا اونا پول نمیدن به ما هر کالا یی که دوست دارند را میدن به ما؟؟!! عجبا مگه رهبرمون نگفت امسال سال رونق اقتصادی مگه ما قرار نبود تولیدات داخلی را رونق بدیم ، اینطوری که میشیم بازارچه محصولات اونا… قشنگترش اینجاست که شرط پذیرش اینستکس fatfاست مدیریت پروژه به عهدهی آلمانه که اجازهی سوختگیری هواپیمای ظریف در اجلاس مونیخ رو نداد. مرکزیتش در فرانسه است که شده جولانگاه اپوزوسیون. حسابرسش انگلستانی است که اجازه تشکیل حتی یک حساب بانکی رو هم به ایران نمیده. جای شکرش باقی است که روند مذاکرات را هم تیمی انجام دادند که مذاکرات برجام را با پیروزی و افتخار برای ایران به پایان رساند. اینجاست که میگم اینستکس همون اسنک نمکی خودمونه! چون موارد قشنگترم داره که باید برید بخونید بایک نیم نگاه می توان به این گفته حکیمانه و دقیق حضرت آقا رسید که: این کانال مالی(اینستکس) بیشتر شبیه یک شوخی_تلخ است و هیچ معنایی ندارد. یه تحلیلگر سیاسی گفته این کانال مالی زمانی مفیده که 1.بتونیم کالاهای تحریمی بخریم 2 اروپا از ایران نفت بخرد3.مشروط به fatfنباشد 4.علاوه بر تسویه عملیات پرداخت هم انجام بدهند. که البته من هرچه در مخیلم گذروندم این ها راندیم وا ین قصه همچنان ادامه دارد……
حکایت سخن گفتن بهلول با مردگان
زاهدی گفت : روزی به قبرستان رفتم و بهلول را در آنجا دیدم پرسیدمش این جا چه میکنی؟
گفت : با مردمانی همنشینی همی کنم که آزارم نمیدهند اگر از عقبی غافل شوم یاد آوریم میکنند و اگر غایب شوم غیبتم نمیکنند
پيامبر خدا صلى الله
فراوان وضو بگير تا خداوند عمر تو را زياد گرداند. و اگر توانستى شب و روز با طهارت باشى اين كار را بكن؛ زيرا اگر در حال طهارت بميرى، شهيد خواهى بود
امالی شیخ مفید ص۱۶۰
احمد بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت، قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند. روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: چرا فرار کردی؟ جرأت نمی کرد جواب دهد. فقط می گفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند. گفتند: اگر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را می دهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمی پذیرم. گفتند: دست از تو برنمی داریم تا دلیل این مسأله روشن شود. گفت: چند شب قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن می خوانی؟ من گفتم: مرا اینجا آورده اند که برایت قرآن بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
گفت: نه تنها ثوابی از قرائت قرآن به من نمی رسد بلکه هر آیه ای که می خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می شود، به من می گویند: می شنوی؟ چرا در دنیا به قرآن عمل نکردی؟
*بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه بی تقوا معاف کنید.*
روایت ها و حکایت ها / 132 131
به نقل از: داستان های پراکنده