10 آذر 1398
در کتاب هماى سعادت نجيب الدين كه از علماى بزرگ زمان خودش بوده است نقل مى فرمود يك شب در قبرستان بودم؛ ديدم چهار نفر بطرف قبرستان مى آيند و يك جنازه اى روى دوششان است..من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض كردم و گفتم اين عمل شما به من… بیشتر »
نظر دهید »