10 آذر 1398
در کتاب هماى سعادت نجيب الدين كه از علماى بزرگ زمان خودش بوده است نقل مى فرمود يك شب در قبرستان بودم؛ ديدم چهار نفر بطرف قبرستان مى آيند و يك جنازه اى روى دوششان است..من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض كردم و گفتم اين عمل شما به من… بیشتر »
نظر دهید »
04 شهریور 1398
حوصله ام سر رفته بود و شروع کردم وب گردی گفتم یه اسم جدیدم برای وبلاگ انتخاب کنم.هر اسمی که به ذهنم می رسید در بلاگفا ثبت شده بود. حتی اسم خیلی از وبلاگ ها رده اول کوثر بلاگ که تا حالا فکر میکردم چقدر جدید و خلاقانه است!!! بعضی از وبلاگ ها را که باز می… بیشتر »
11 تیر 1398
حکایت سخن گفتن بهلول با مردگان زاهدی گفت : روزی به قبرستان رفتم و بهلول را در آنجا دیدم پرسیدمش این جا چه میکنی؟ گفت : با مردمانی همنشینی همی کنم که آزارم نمیدهند اگر از عقبی غافل شوم یاد آوریم میکنند و اگر غایب شوم غیبتم نمیکنند بیشتر »
11 تیر 1398
احمد بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت، قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند. روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا… بیشتر »