19 شهریور 1399
در كيف كه باز مي شد بوي نان وپنير از كيف بيرون مي زد.مادر سفارش مي كرد تا آخر تغذيه ات را بخوري!صداي همهمه و هياهوي بازي و سروكله زدن بچه ها توي حياط و توي كوچه و خيابان به گوش مي رسيد.با خيال راحت كيفشون را روي كولشون مي انداختند و دوان دوان پياده و… بیشتر »
3 نظر