23 شهریور 1398
جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم،… بیشتر »
12 نظر
06 مرداد 1398
مطلب ارسالی خانم اکرم شیرائی بازرگاني را ديدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده و خدمتکار. شبي در جزيزه کيش مرا به حجره خويش درآورد. همه شب نياراميد از سخنهاي پريشان گفتن، که فلان انبارم به ترکستانست و فلان بضاعت به هندوستان و اين قبال فلان زمينست… بیشتر »