زيارت حضرت معصومه (س) از منظر روايات
درباره فضيلت زيارت حضرت معصومه (س) روايات فراواني از پيشوايان معصوم رسيده است. از جمله، هنگامي که يکي از محدثان برجسته قم، به نام “سعد بن سعد” به محضر مقدس امام رضا (ع) شرفياب مي شود، امام هشتم خطاب به ايشان مي فرمايد: اي سعد! از ما در نزد شما قبري است. سعد مي گويد: فدايت شوم! آيا قبر فاطمه دختر موسي بن جعفر (س) را مي فرماييد؟ مي فرمايد: آري، هر کس او را زيارت کند، در حالي که به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.
پيشواي جهان تشيع امام جعفر صادق (س) نيز در اين باره مي فرمايد: هر کس او را زيارت کند، بهشت بر او واجب گردد. و در حديث ديگري آمده است: زيارت او، هم سنگ بهشت است.
امام رضا (ع) و لقب معصومه
حضرت فاطمه معصومه (س) بانويي بهشتي، غرق در عبادت و نيايش، پيراسته از زشتي ها و شبنم معطر آفرينش است. شايد يکي از دلايل «معصومه» ناميدن اين بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلي يافته است. بر اساس پاره اي از روايات، اين لقب از سوي امام رضا (ع) به اين بانوي والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقيه بلند انديش و سپيد سيرت شيعه، علامه مجلسي (ع) در اينباره ميگويد: امام رضا (ع) در جايي فرمود: «هرکس معصومه را در قم زيارت کند، مانند کسي است که مرا زيارت کرده است».
گسترش موج اعتصابات، کشور را به حال فلج کامل در آورد و درآمد ارزی کشور به صفر رسید. تا جایی که شاه برای خروج از بن بستی که در آن گرفتار شده بود به رهبران جبهه ملی روی آورد و قبل از همه دکتر غلامحسین صدیقی را برای مقام نخست وزیری در نظر گرفت. دکتر صدیقی پس از یک هفته مطالعه و مشورت، پاسخ ردّ داد تا اینکه شاه از شاپور بختیار دعوت کرد. بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیار کامل و خروج شاه از کشور بعد از رأی اعتماد مجلس به دولت پذیرفت. شاه ناگزیر، تمام شرایط را پذیرفت.
شاه پس از عدم موفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و رفع اعتصاب ها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، راه دیگری جز خروج از کشور نداشت. تشریفات مربوط به خروج شاه خصوصی و غیررسمی بود. مشایعت کنندگان، نخست وزیر، رؤسای مجلسین، وزیر دربار، رییس ستاد ارتش و گروهی از مقامات وابسته به دربار بودند. فرودگاه مهرآباد در محاصره یگان های گارد شاهنشاهی بود. در ساعت یازده و نیم صبح، شاه و همسرش، با یک هلیکوپتر وارد فرودگاه شدند.
به استراحت احتیاج دارم!
شاه در مصاحبه کوتاهی به خبرنگاران گفت: «مدتی است احساس خستگی می کنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از این که خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت. این سفر اکنون آغاز می شود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترک می کنم. امروز با رأی مجلس شورای ملی که پس از رأی سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذاری آینده موفق شود.»
در آخرین روزها همسر شاه یعنی فرح کوشید تا موافقت شاه را به استعفا از مقام سلطنت و تفویض مقام نیابت سلطنت به او، طبق قانون اساسی جلب نماید. اما شاه نپذیرفت و گفت این کار مشکلی را حل نخواهد کرد. سرانجام شاه روز 26 دی 1357، فرار را بر قرار ترجیح داد. از اعضای خانواده ی سلطنتی تنها فرح مانده بود که او نیز همراه همسرش از ایران خارج شد.
آيهي 54 سورهي مباركهي مائده ميفرمايد: اي كساني كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما از آيين خود باز گردد، به خدا زياني نميرساند، خداوند در آينده جمعيّتي را ميآورد كه آنها را دوست دارد و آنها نيز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر كافران نيرومندند، آنها در راه خدا جهاد ميكنند و از سرزنش كنندگان هراسي ندارند اين فضل خدا است كه به هر كس بخواهد و شايسته ببيند ميدهد و فضل خدا وسيع و خداوند دانا است.
دربارهي اينكه آيهي فوق اشاره به چه اشخاصي ميكند و منظور از اين ياروان اسلام چه كساني هستند كه خدا آنها را به اين صفات ستوده است، در روايات اسلامي و سخنان مفسران بحث بسيار ديده ميشود.
بر اساس سيرهي قرآن كريم هميشه يك مفهوم كلّي و جامع را بيان ميشود كه شامل مصاديق مختلفي خواهد بود، و از طرف ديگر براي جلوگيري از سوء استفادهي منحرفين كه احياناً مصاديق انحرافي را داخل در آن نكنند؛ در روايات اسلامي براي اين آيه مصاديقي نقل شده است كه اينها رسالت بزرگ حمايت از دين را با اين صفات به دوش ميكشند و اين مصاديق نخست حضرت علي ـ عليه السلام ـ و دوم حضرت مهدي (عج) و سوم قوم سلمان فارسي كه منظور ايرانيان است بيان شده است، علّامه بحراني در تفسير «البرهان» ميفرمايد: كساني كه به ناحق، حق آل محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را غصب كردند و از دين برگشتند، خداوند در آينده قومي را ميآورد كه آنها خدا را دوست دارند و خداوند آنها، را. اين آيه در مورد حضرت قائم (عج) و اصحاب او و كساني كه جهاد ميكنند و از هيچ چيزي هراس ندارند نازل شده است.[1]
مصداق كامل در اين آيه در زمان ما، وجود مقدس امام زمان (عج) است؛ زيرا: 1 ـ ارتداد در دورهي امام زمان (عج) شديدتر از دوره ي امام علي ـ عليه السلام ـ است 2 ـ همچنين «اذلّة علي المؤمنين« و «اعزة علي الكافرين» و «يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومة لائم»، مصداق كاملتر اين مسائل در زمان حضرت و دورهي غيبت او و زمان ظهورش ميباشد.
اما در مورد آيهي 45 سورهي قصص: «وَ لكِنَّا أَنْشَأْنا قُرُوناً فَتَطاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُر …» ما اقوامي را در اعصار مختلف خلق كرديم كه زمانهاي طولاني بر آنها گذشت، اين آيه به دنبال داستان حضرت موسي ـ عليه السلام ـ و فرعون از هنگام مخفي بودن ولادت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ كه از اول سورهي قصص شروع ميشود، تا زمان پرورش وي در كاخ فرعون و سپس فرار آن حضرت و غيبت طولاني و برگشتن او در ميان بنياسرائيل و مبارزه با فرعون و هلاكت فرعون و نزول تورات است، و در نهايت نكاتي را متذكر ميشود از جمله اين که اين آيه اشاره به غيبت طولاني انبياء ميكند كه موجب شد آثار انبيا و هدايت آنها از قلبها و انديشههايشان محو شد.
شيخ صدوق در «اكمال الدين» در مقدّمهي كتاب مينويسد كه: وجود مقدس امام عصر (عج) امر فرمودند كه: من كتابي را تأليف كنم و در آن داستان غيبت انبياي سابق را بنويسم تا مردم متذكر شوند و نسبت به غيبت آن حضرت شك و شبهه نكنند. شيخ بعد از بيان مطالبي، از غيبت حضرت ادريس شروع ميكند تا به غيبت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ ميرسد، و بعد رواياتي در مورد غيبت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ نقل ميكند و آن را شبيه غيبت امام زمان (عج) معرفي ميكند و طبق داستان سورهي مباركهي قصص كه در مورد حضرت موسي ـ عليه السلام ـ است آن را تطبيق به غيبت طولاني امام عصر (عج) ميكنند.
بديهي است كه ذكر آيهي یاد شده به دنبال داستان حضرت موسي ـ عليه السلام ـ ، و اشاره به غيبت طولاني آن حضرت دارد كه در روايات فوق تصريح به غيبت آن حضرت و طول انتظار بني اسرائيل و شدت بلاي آنها در آن زمان شده است.[2]در ادامهي همين بحث شيخ صدوق نقل ميكند كه ابي بصير ميگويد: من از امام صادق ـ عليه السلام ـ شنيدم كه فرمود: سنّتهاي پيامبران ـ عليهم السلام ـ در مورد غيبتشان دقيقاً در مورد قائم كه از خانوادهي ماست، واقع خواهد شد.[3]
بنابراين، غيبت حضرت امام زمان (عج) ميتواند مصداقي براي اين آية شريفه باشد.
=====================================
پي نوشت ها:
[1]. بحراني، سيد هاشم، تفسير البرهان في تفسير القرآن، قم، انتشارات بعثت، 1415 ق، ج2، ص 315.
[2]. ابوجعفر محمد بن علي معروف به شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، بيروت، انتشارات مؤسسهي علمي مطبوعات، 1412ق، ج1، ص146.
[3]. منبع قبلي، ج 2، ص 324َ
زيارت امام حسين(ع) مستحب است و اين زيارت، همانا خواندن زيارت اربعين است.
شيخ طوسي سپس متن زيارت اربعين را با سند به نقل از حضرت صادق(ع) آورده است: السلام علي ولي الله و حبيبه، السلام علي خليل الله و نجيبه، السلام علي صفي الله و ابن صفيه…
اين مطلبي است که شيخ طوسي، عالم فرهيخته و معتبر و معقول شيعه در قرن پنجم درباره اربعين آورده است. طبعا براساس اعتباري که اين روز ميان شيعيان داشته است، از همان آغاز که تاريخش معلوم نيست، شيعيان به حرمت آن، زيارت اربعين ميخواندهاند و اگر ميتوانستهاند مانند جابر بر مزار امام حسين(ع) گرد آمده و آن امام را زيارت ميکردند. اين سنت تا به امروز در عراق با قوت برپاست و شاهديم که ميليونها شيعه عراقي و غير عراقي در اين روز بر سر مزار امام حسين(ع) جمع ميشوند.
در اينجا و در ارتباط با اربعين، چند نکته را بايد توضيح داد.
1ـ عدد چهل
نخستين مسألهاي که در ارتباط با «اربعين» جلب توجه ميکند، تعبير اربعين در متون ديني است. ابتدا بايد نکتهاي را به عنوان مقدمه يادآور شويم: اصولا بايد توجه داشت که در نگرش صحيح ديني، اعداد نقش خاصي به لحاظ عدد بودن، در القاي معنا و منظوري خاص ندارند؛ به اين صورت که کسي نميتواند به صرف اينکه در فلان مورد يا موارد، عدد هفت يا دوازده يا چهل يا هفتاد به کار رفته، استنباط و استنتاج خاصي داشته باشد. اين يادآوري، از آن روست که برخي از فرقههاي مذهبي، بويژه آنها که تمايلات «باطنيگري» داشته يا دارند و گاه و بيگاه خود را به شيعه نيز منسوب ميکردهاند، و نيز برخي از شبه فيلسوفان متأثر از انديشهاي درباره اعداد يا نوع حروف بوده و هستند.
در واقع، بسياري از اعدادي که در نقلهاي ديني آمده، ميتواند براساس يک محاسبه الهي باشد، اما اينکه اين عدد در موارد ديگري هم کابرد دارد و بدون يک مستند ديني ميتوان از آن در ساير موارد استفاده کرد، قابل قبول نيست. به عنوان نمونه، در دهها مورد در کتابهاي دعا، عدد صد به کار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگوييد، اما اين دليل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نميشود. همين طور ساير اعداد طي روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته گاه سوء استفادههايي هم از آنها ميشود. تنها چيزي که درباره برخي از اين اعداد ميشود گفت، آن است که آن اعداد معين نشانه کثرت است. به عنوان مثال، درباره هفت چنين اظهار نظري شده است. بيش از اين هر چه گفته شود، نميتوان به عنوان يک استدلال به آن نظر کرد.
عدد «اربعين» در متون ديني
يکي از تعبيرهاي رايج عددي، تعبير اربعين است که در بسياري از موارد به کار رفته است. يک نمونه آن که سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکري است. گفتني است، برخي از انبيا در سنين کودکي به نبوت رسيدهاند.
در قرآن آمده است «ميقات» موسي با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روي کوه صفا در حال سجده بود. (مستدرک وسائل، ج9، ص329) درباره بني اسرائيل هم آمده که براي استجابت دعاي خود چهل شبانه روز ناله و ضجه ميکردند. (مستدرک، ج5، ص239) اعتبار حفظ چهل حديث که در روايات فراوان ديگر آمده، سبب تأليف صدها اثر با عنوان اربعين در انتخاب چهل حديث و شرح و بسط آنها شده است. در اين نقلها آمده است که اگر کسي از امت من، چهل حديث حفظ کند که در امر دينيش از آنها بهره برد، خداوند در روز قيامت او را فقيه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل ديگري آمده است که اميرمومنان(ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بيعت ميکردند، در برابر دشمنانم ميايستادم.(الاحتجاج، ص84)
مرحوم کفعمي نوشته است: زمين از يک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجيب، هيچ گاه خالي نميشود.(بحار، ج53، ص200) درباره نطفه هم تصور بر اين بوده که بعد از چهل روز علقه مي شود. همين عدد در تحولات بعدي علقه به مضغه تا تولد در نقلهاي کهن به کار رفته است، گويي که عدد چهل مبدأ يک تحول دانسته شده است.
در روايت است کسي که شرابخواري کند، نمازش تا چهل روز قبول نميشود. و نيز در روايت است که کسي که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند ميشود. نيز در روايت است که کسي که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نوراني ميکند. نيز رسول خدا(ص) فرمود: کسي که لقمه حرامي بخورد، تا چهل روز دعايش مستجاب نميشود.(مستدرک وسائل، ج5، ص217)
اينها نمونهاي از نقلهايي بود که عدد اربعين در آنها به کار رفته است.
2ـ اربعين امام حسين(ع)
بايد ديد در کهنترين متون مذهبي ما، از «اربعين» چگونه ياد شده است. به عبارت ديگر، دليل بزرگداشت اربعين چيست؟ چنانکه در آغاز گذشت، مهمترين نکته درباره اربعين، روايت امام عسکري(ع) است. حضرت در روايتي که در منابع مختلف از ايشان نقل شده، زيارت اربعين را يکي از پنج نشانه مؤمن دانستهاند.
اين حديث تنها مدرک معتبري است که جداي از خود زيارت اربعين که در منابع دعايي آمده، به اربعين امام حسين(ع) و بزرگداشت آن روز تصريح کرده است. اما اينکه منشأ اربعين چيست، بايد گفت، در منابع به اين روز به دو اعتبار نگريسته شده است.
نخست روزي که اسيران کربلا از شام به مدينه بازگشتند. دوم روزي که جابر بن عبدالله انصاري، صحابي پيامبر خدا(ص) از مدينه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسين(ع) را زيارت کند. شيخ مفيد(م413) در «مسار الشيعه» که در ايام مواليد و وفيات ائمه اطهار(ع) است، به روز اربعين اشاره کرده و نوشته است: اين روزي است که حرم امام حسين(ع)، از شام به سوي مدينه مراجعت کردند. نيز روزي است که جابر بن عبدالله انصاري براي زيارت امام حسين(ع) وارد کربلا شد.
در کتاب «نزهه الزاهد» هم که در قرن ششم هجري تأليف شده، آمده است: در بيستم اين ماه بود که حرم محترم حسين(ع) از شام به مدينه آمدند. (نزهه الزاهد، ص241) همين طور در ترجمه فارسي«فتوح ابن اعثم» (الفتوح ابن اعثم، تصحيح مجد طباطبائي، ص916) و کتاب «مصباح، کفعمي که از متون دعايي بسيار مهم قرن نهم هجري است اين مطلب آمده است. برخي عنوان کردهاند که عبارت شيخ مفيد و شيخ طوسي، بر آن است که روز اربعين، روزي است که اسرا از شام به مقصد مدينه خارج شدند، نه آنکه در آن روز به مدينه رسيدند. (لؤلؤ و مرجان، ص154) به هر روي، زيارت اربعين از زيارتهاي مورد وثوق امام حسين(ع) است که از لحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
ولی امر مسلمین جهان حضرت آيت الله العظمي خامنهاي (مدظله العالي):
ـ بسيج به معني حضور و آمادگي در همان نقطهاي است كه اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و اين انقلاب مقدس به آن نيازمند است.
ـ پيوند ميان بسيجيان عزيز و حضرت ولي عصر (ارواحناه و فداه) مهدي موعود عزيز يك پيوند ناگسستني و هميشگي است.
ـ شما جوانان بسيجي و سپاهي و جوانان مؤمن آگاهي را با احساس مسئوليت و شور و شعور همراه كرديد.
ـ نيروهاي نظامي و بسيجي ما مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانهاي كه هيچ خدشهاي در آن راه ندارد, محسوب ميشوند.
ـ انكار بسيج, انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت براي كشور است.
ـ اگر بسيج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, كميت اين انقلاب و اين نظام واهمة حركتهاي سازندة اين كشور لنگ است.
ـ انكار بسيج و بياحترامي به آن يا نابخردانه است يا خائنانه است.
ـ تا وقتي كه اين كشور و اين ملت به امنيت احتياج دارد, به نيروهاي بسيج, به انگيزة بسيح به سازماندهي بسيجي و به عشق و ايمان بسيجي احتياج است.
ـ فرزندان بسيحيام با حضور خود در هر صحنهاي كه لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منكوب سازند.
ـ بسيج, يعني نيروي كارآمد كشور براي همة ميدانها
ـ همه جا چيزي شبيه بسيج هست, تنها به اين درخشندگي, به اين فراگيري, به اين زيبايي, به اين فداكاري, من در جايي سراغ ندارم.
ـ اين فداكاري, من در جايي سراغ ندارم.
ـ نيروي عظيم بسيج مردمي است, اين بسيج در همة قشرها هست.
ـ بسيج, اختصاص به يك منطقة جغرافيايي ويك منطقة انساني و طبقاتي و قشري ندارد, همه جا هست.
ـ ايمان عاشقانه, ايمان عميق, ايمان توأم با عواطف كه از خصوصيات ملت ايران است باعث درخشان شدن بسيج شد.
ـ دانشجوي بسيجي دشمن كمين گرفته را از ياد نميبرد و غافلانه خو و دانشگاه و كشورش را به دست تطاول دشمن نميسپرد.
ـ بسياري از پيشرفتهاي كشور مرهون تفكر بسيجي است.
ـ هريك از آحاد قشرهاي مختلف جامعه كه داراي روحية حساس مسئوليت و ايمان باشد, بسيجي است.
ـ بسياري از پيشرفتها و موفقيتهاي نظام اسلامي در عرصههاي مختلف مرهون تفكر و ميل بسيجي است.
ـ بسيجي يعني علي كه تمام وجودش وقف اسلام بود.
هفته کتاب و کتابخوانی گرامی باد
(کتاب یادگار ماندگار)
پنجره ای به روی دانش
انیس کنج تنهایی کتاب است فروغ صبح دانایی کتاب است
زلال وحی
«ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه می¬نویسد».(قلم: 1)
خداى سبحان در اين آيه به قلم و آنچه با قلم مىنويسند سوگند ياد كرده، و از ظاهر سياق برمىآيد كه منظور از قلم مطلق قلم، و مطلق هر نوشتهاى است كه با قلم نوشته مىشود، و از اين جهت اين سوگند را ياد كرده كه قلم و نوشته از عظيمترين نعمتهاى الهى است، كه خداى تعالى بشر را به آن هدايت كرده، به وسيله آن حوادث غايب از انظار و معانى نهفته در درون دلها را ضبط مىكند، و انسان به وسيله قلم و نوشتن مىتواند هر حادثهاى را كه در پس پرده مرور زمان و بعد مكان قرار گرفته نزد خود حاضر سازد، (مثل اينكه حادثه قرنها قبل، همين الآن دارد اتفاق مىافتد، و حوادث هزاران فرسنگ آن طرفتر در همين جا دارد رخ مىدهد) پس قلم و نوشتن هم در عظمت، دست كمى از كلام ندارد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله): «اَلْمُؤْمِنُ اِذا ماتَ وَ تَرَکَ وَرَقَهَ واحِدَهً عَلَیْها عِلْمٌ تکُونُ تلکَ الوَرَقَهُ یَوْمَ القیامَهَ سَتْراً فیما بَیْنَهُ وَ بَیْنْ النّار؛ گاه مومنی از جهان درگذرد و تنها یک برگ کاغذ از خود به میراث بگذارد که دانشی بر آن نوشته باشد، همان یک برگ پرده¬ای میان او و آتش دوزخ خواهد افکند». (بحارالانوار)
چراغ راه
مقام معظم رهبری(مدظله العالی):
«کتاب خوانی چیزی است که برای یک ملت فریضه و لازم است، آن مردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذکاوت و هشیار، با مردمی که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند، تفاوت می¬کنند». (کتاب و کتاب خوانی در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377، ص86.)
فعالیتهای انجام شده در هفته کتاب
1- برگزاری نمایشگاه کتاب: 200 عنوان کتاب با تخفیف 30 – 40 – 50 درصد –(کتب علمی – مذهبی – اجتماعی – روانشناسی )
2- ارسال پیامک ویژه هفته کتاب به طلاب جهت تشویق طلاب به کتاب و کتابخوانی(ارسال حدیث)
3- جذب اعضای جدید(دانش آموزان مدرسه همجوار ، طلاب ، اساتید)
4- برگزاری برنامه های پژوهشی
الف- آیین کتابداری مورخ 25/8/94 : قرائت گزیدهای از بیانات رهبری درباره اهمیت کتاب و کتابخوانی – تبریک هفته کتاب - بیا ن احادیث درباره کتاب از ائمه اطهار – امانت و نگهداری کتاب - اعلام آیین و مقررات کتابخانه – شرایط عضویت و استفاده از امتیازات ویژه در این هفته
ب- هدف مطالعه 28/8/94 : گزارش جلسه: بیان مختصری ازتفسیر سوزره قلم -– پارامترهای مطرح شده در این جلسه: 1- مشخص کردن هدفهای روشن و مشخص وبرنامه از پیش تعیین شده برای مطالعه 2 – مشخص کردن کتاب های اصلی و فرعی جهت مطالعه 3 – مطالعه منظم 4 – تمرکز حواس و یادداشت برداری
ج - معرفی کتاب : کتاب نفس المهموم نوشته شیخ عباس قمی – کتاب آذرخش کربلا نوشته مصباح یزدی – کتاب شبهای پیشاور سلطان الواعظین شیرازی - کتاب: انسان 250 ساله نوشته مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
5 - تهیه بروشور و یژه هفته کتاب
6 - فضا سازی مدرسه با نصب سخنان ائمه اطهار و بزرگان دین و نصب بنر در محوطه نمایشگاه کتاب و نصب حدیث در محوطه کتابخانه مدرسه
7- برگزاری مسابقه کتاب و کتابخوانی از کتاب ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت آیه الله جوادی آملی
8- دعوت از مدارس علمیه اراک جهت بازدید از نمایشگاه
9- تبلیغ و اطلاع رسانی از طریق تابلو اعلانات و نصب تراکت های تبلیغ هفته کتاب و نصب بنر
امام علی علیه السلام: نعم المحدث الكتاب.
چه سخن گوی خوبی است كتاب!
کتاب و کتابخوانی جزء لاینفک حوزه و طلاب است. دانش دینی و معارف اسلامی از طریق کتاب ها و دست نوشته های علما از سالیان دور برای ما به صورت مکتوب باقی مانده است و تنها سرمایه حوزه برای پرورش طلاب در امور دینی می باشد.
فواید مطالعات آزاد برای طلاب
1- استراحت ذهنی
کتب درسی حوزه از فقه و اصول گرفته تا کلام و فلسفه، دروسی بس سنگین و دشوارند و هنگام تحصیل بسیار به ذهن فشار آورده و خستگی مفرطی را برای فرد بهمراه خواهند داشت.در همین جاست که ذهن فرد نیاز به استراحت داشته و مطالعه کتاب جانبی شاید بتواند بهترین استراحت برای ذهن خسته یک طلبه از مطالع فلسفه یا اصول فقه باشد.
2- آگاهی از مطالب روز
یکی دیگر از فوائد مطالعه غیر درسی آشنایی با مسائل جامعه و روز است. فقه و اصول و یا هر درس دیگر حوزه برای ساخت زیربنای فکری هر طلبه لازم و ضروری ست اما آشنایی با دیگر موضوعات مانند جامعه شناسی و یا روان شناسی و یا سیاست هرکدام در جایگاه خود بسیار مهم و ارزشمندند و هر طلبه می تواند با مطالعه کتاب هایی پیرامون این قبیل موضوعات خود را برای هرچه بهتر انجام دادن رسالت طلبگی آماده کند.
3- آمادگی برای تبلیغ
در تبلیغ دین در هرجا و هر موقعیتی شاید دروس اصلی حوزه کارساز و چاره ساز نباشند و این اندوخته مطالعاتی طلبه است که به داد او رسیده و در تبلیغ دین به او کمک می کند.
4- جولان ذهن
با مطالعه کتب غیر درسی ذهن طلبه بسته و یک سویه بار نیامده و بر مطالب مختلف اشراف خواهد داشت. مطالعات آزاد باعث ورود موضوعات و مطالب مختلف به ذهن و در نتیجه جولان ذهن و پردازش مطالب می شود. همچنین از جمود و بسته بودن و نگرش تک بعدی طلبه جلوگیری خواهد کرد.
5- آشنایی با تازه های کتاب
یک طلبه و حوزوی باید با تازه های نشر یک جامعه آشنا بوده و مطالب خود را نیز همزمان با آنها بروز کند. پاسخگویی به شبهه ها و سوالات جدیدی که با تازه ترین کتاب ها وارد اذهان مردم و بخصوص جوانان می شود نیاز به آپدیت بودن و بروز بودن سیر مطالعاتی یک طلبه دارد.
6- آشنایی با نویسندگی
یکی از مهمترین بازدهی طلاب پس از مطالعات درسی و غیر درسی با کتابت و نویسنگی بروز می کند. به عبارت دیگر یکی از بهترین راه های نشر علم تألیف کتاب خواهد بود
برگرفته از سایت تبیان
مصداق مستکبران در قرآن
نمونههایى از مستکبران که در قرآن کریم شرح داده شدهاند:
- خاندان فرعون و سران قوم و سپاهیانش؛ (اعراف/سوره۷، آیه۱۳۳؛ قصص/سوره۲۸، آیه)
- قارون؛ (عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۹)
- هامان؛ (عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۹)
- بنیاسرائیل؛ (بقره/سوره۲، آیه۸۷)
- اشراف مدین؛ (قوم شعیب)؛ ( اعراف/سوره۷، آیه۸۸)
- قوم عاد؛ (فصّلت/سوره۴۱، آیه۱۵)
- قوم ثمود؛ (اعراف/سوره۷، آیه۷۶-۷۵)
- مشرکان و اشراف قریش و عرب؛ (فرقان/سوره۲۵، آیه۳۱؛ لقمان/سوره۳۱، آیه۷؛ فاطر/سوره۳۵، آیه۴۳؛ سبأ/سوره۳۴، آیه۳۳-۳۱؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۶۱۳)
- کفّار؛ (مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۷؛ مجمعالبیان، ج۷،ص۱۷۸ـ۱۷۹)
- منافقان؛ (منافقون/سوره۶۳، آیه۵؛ نوح/سوره۷۱، آیه۷؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۸۱؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۸۵؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۸۷؛ المیزان، ج۲۰، ص۲۹)(+)
زمينهها و عوامل پيدايش استكبار:
استكبار، گاه از فرد يا گروه يا جامعهاى نسبت به ديگر افراد، گروهها و جوامع ضعيف سرمىزند كه همان طلب سيطره و بزرگى كردن بر ديگران است.
آیه 4 سوره قصص: «اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِىالاَرضِ و جَعَلَ اَهلَها شِيَعـًا يَستَضعِفُ طَـائِفَةً مِنهُم…»
همانا فرعون در زمين سربرافراشت و مردم آن را چند فرقه اى كرد. گروهى از آنها را به زبونى مى كشيد، پسرانشان را سر مى بريد و زنانشان را زنده مى گذاشت. به راستى كه وى از فسادكاران بود.
در این آیه تفرقه اندازي، بارزترين اهرم سلطه مستكبرين بر مردم است.
آیه 39 سوره قصص: «وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ»
و او و سپاهيانش در زمين به ناحق سركشى كردند و پنداشتند كه ايشان به سوى ما بازگردانده نمى شوند.
غفلت از گذرا بودن دنيا و گمان به جاودانگي، زمينه ساز خوى استكبارى و عدم اعتقاد و توجّه به معاد و حساب، زمينه شكل گيرى استكبار است.