شش حالت در هنگامى كه نعمتى به ديگرى میرسد و خود شخص از او محروم ميماند
1) غبطه
نخست اينكه آرزو مىكند همانگونه كه ديگران دارند، او هم داشته باشد، اين حالت را” غبطه” مىخوانند و انسان را وا دار به تلاش می کند.
2) حسد
ديگر اينكه آرزو مىكند آن نعمت از ديگران سلب شود و براى اين كار به تلاش و كوشش بر مىخيزد اين همان حالت ” حسد"است،
3 بخل
سوم اينكه آرزو مىكند خودش داراى آن نعمت شود و ديگران از آن محروم بمانند، و اين همان حالت” بخل” و انحصار طلبى است كه انسان همه چيز را براى خود بخواهد و از محروميت ديگران لذت ببرد.
4) شح آرزو
می کند که اگر کسی نعمتی دارد فقط به او بدهند و دوست ندارد که نعمتی ر ا به دیگران ببخشد.( یعنی نه خودش نعمتی را می بخشد و نه دوست دارد دیگران ببخشند. و این شدیدتر از بخل است به نام شح.)
5) ايثار
چهارم اينكه دوست دارد ديگران در نعمت باشند، هر چند خودش در محروميت بسر ببرد و حتى حاضر است آنچه را دارد در اختيار ديگران بگذارد و از منافع خود چشم بپوشد و اين حالت والا را” ايثار” مىگويند كه يكى از مهمترين صفات برجسته انسانى است.
6) شکر
کسی نعمتی را ندارد ولی شخص دیگری آن نعمت را دارد. شخص محروم شکر نعمت او را می کند. که در این صورت این شکر جلوی حسادت را می گیرد و باعث می شود خودش نیز صاحب آن نعمت شود
فرزند آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی رضوان الله تعالی علیه
یک روز مشاهده کردم عبای پدرم پاره است خدمت ایشان عرض کردم: عبای شما مناسب نیست.
ایشان فرمودند: میدانم و با منظور این عبا را بر دوش نهادم، زیرا بعضی از طلاب به عدم استطاعت مالی، توانایی خرید لباسهای نو را ندارند. دوست دارم اینگونه افراد وقتی مرا مشاهده میکنند، دلگرم باشند و به این مطلب توجه کنند که ملاک لباس نیست، بلکه آنچه در نزد خدا ارزش دارد، همان تقوا و خدمت به دین است و البته من کسی نیستم، ولی طلاب با چشم محبت به من نظر میکنند و وقتی مشاهده میکنند عبای من سوراخ است، در مورد لباسهای خودشان دلشکسته نمیشوند