????????????
نظر اسلام در مورد سیزده بدر چیست آیا آیین سیزده بدر مورد تایید اسلام است یا خیر
????????????
?پاسخ?
?از دو نظر می توان به مراسم سیزده بدر نگاه کرد؛
1⃣اگر مراسم سیزده بدر به عنوان یک رسم بت پرستی و اعتقاد به نحسی سیزده که در اسلام مردود است انجام شود شکی در غلط و ناروا بودن آن نمی باشد .
?آیت الله مکارم شیرازی چنین عرضه می دارد؛
❕«سرچشمه مراسم خرافى سیزده بدر از نظر تاریخى به اصحاب الرس که در قرآن به آن اشاره شده بر مى گردد. به حالات اصحاب الرس در تفاسیر اشاره شده، و در یکى از شرح هاى نهج البلاغه نیز داستان مفصل آن را چنین یافتم؛
?دوازده شهر یا آبادى بود که هر شهر و آبادى به یکى از ماه هاى سال خورشیدى نامیده شده بود . آیین مردم آن شهرها بت پرستى بود. درختان صنوبر را پرستش مى کردند. زیرا صنوبر منبع درآمد خوبى براى آنها بود. روز اول سال، همه مردم از تمام دوازده شهر یا روستا در شهر فروردین جمع مى شدند، و مراسم جشنى داشتند. فردا به شهر اردیبهشت مى رفتند، و در آنجا مراسمى داشتند. روز سوم به آبادى خرداد مى رفتند…، تا به آبادى اسفند که مى رسید، دوازده شهر تمام مى شد؛ روز سیزدهم دسته جمعى از آبادى ها خارج شده، به بیابان ها مى رفتند، و مراسم سیزده و جشن و پایکوبى و آلودگى به انواع مفاسد را در آنجا برگزار مى کردند. بنابراین سیزده بدر سنتى بوده که از بت پرستان باقى مانده است، همانطور که مراسم شب چهارشنبه سورى، که احترامى براى آتش قائل مى شوند، سنّتى از آتش پرستان است.
?پاورقی قهرمان توحید ، ص84
?مسائل جدید از دیدگاه مراجع ج1 ص155
2⃣اما اگر مراسم سیزده بدر به عنوان خارج شدن از شهر و فضای آلوده آن و پناه بردن به دل طبیعت و استفاده از هوای پاکیزه آن و تفریح و استراحت سالم برای شروع مجدد به کار با انرژی و توان کافی باشد بدون آنکه اعتقاد به نحسی سیزده و رسم بت پرستی محرک این تفریح باشد امری ناشایست نخواهد بود .
❕به خصوص اگر این کار همراه با تفکر و اندیشه در حیات مجدد درختان و گیاهان باشد و در نتیجه انسان از حیات آنها درس زندگی بگیرد و به یاد عظمت و قدرت و علم نامحدود خالق آن بیفتد.
?قهرمان توحید ، ص84
?خداوند می فرماید:
« بگو در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است»
?عنکبوت20
? پیامبر گرامی فرمود:
«عاقل ساعات خود را به چهار بخش تقسیم می کند؛ساعتی برای عبادت خداوند و ساعتی برای محاسبه نفس و ساعتی برای تفکر در مخلوقات خداوند و ساعتی برای تفریح و بهره مندی از حلال های خداوند»
?وسایل الشیعه ج16 ص97
?این مضمون از حضرت علی نیز نقل شده است.
?نهج البلاغه حکمت 390
?وباز پیامبر گرامی فرمود:
« تفریح داشته باشید همانا من ناراحتم که در دین شما خستگی و بی نشاطی باشد»
?نهج الفصاحه ص259
حاجت خواهی از خودِ امام علیه السلام
????????????
فردی به امام هادی علیه السلام چنین می نگارد
✍️..نظر شما چیست دربارهء کسی که دوست دارد آنگونه که به خدای خود عرض حاجت می کند به امامش نیز عرض حاجت کند ؟
جواب حضرت چنین به دستش رسید :
? إن كانَ لَكَ حاجَةٌ فَحَرِّك شَفَتَيكَ فَإنَّ الجَوابَ يَأتيكَ.
? اگر حاجتی داشتی ، لبانت را تکان بده ، جواب به سوی تو می آید.
? عبارت امام هادی علیه السلام نشان می دهد که این عمل مورد رد و انکار ائمه علیهم السلام نیست ،
بلکه درخواست را می شنوند و پاسخ او را باز می گردانند.
?? منبع
بحارالانوار ۱۵۵/۵۰
? توبه را برای دوران پیری نگذارید
?یکی از وسوسه های شیطان همین است.
شیطان باطنی انسان، همین است که میگوید:حالا جوانیم، انشاءاللّه وقتی که پیر بشویم آن وقت توبه میکنیم!
?شما نمیدانید که برای پیر توبه کردن دیگر به این زودیها امکان ندارد.
?یک درختی که تازه درآمده است میشود آن را کند و یک بچه هم میتواند آن را بکند.
?اما این درخت وقتی که یک مقداری بزرگ شد،فقط یک مرد بزرگ میتواند آنرا بکند.
?یک قدری بزرگتر شد محتاج ابزار آلات است تا کنده بشود. یک وقت درختی که تناور شد و بزرگ شد، این را دیگر به این آسانی ها نمیشود کند…
⚡️انسان هر عملی انجام دهد یک ریشه ای در نفس پیدا میشود، اولش آسان است.
یک معصیتی کرد، میتواند زودی برگردد.
?اما یک قدری که اضافه شد مشکل تر میشود. هر چه برود طرف پیری این قوی تر میشود، و انسان ضعیف تر میشود.
⚡️ اراده انسان ضعیف تر میشود، پس نگذارید توبه را برای زمان پیری!
✳️آن وقت دیگر نمیشود. همین طور وسوسه میکند شیطانی که قوی شده، تا آنجا که آخر نگذارد ما با ایمان وارد بشویم به عالم آخرت… ?
?☘️?☘️?☘️?☘️?☘️?
?نشریه موعظه خوبان گزیده ی سخنان امام خمینی (ره)
توفیق شکر نعمتهای خداوند درسی بزرگ از بیان نورانی امام هادی علیه السلام
????????????
ابو هاشم جعفری می گوید
در تنگنای سختی از زندگی گرفتار شدم، به حضور امام هادی علیه السلام مشرّف شدم، وقتی در محضر حضرت نشستم فرمودند :
? يا أَبَا هَاشِمٍ أَيُّ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكَ تُرِيدُ أَنْ تُؤَدِّيَ شُكْرَهَا؟
ای ابوهاشم درباره کدام نعمتی که خداوند به تو داده است می توانی شکر گذار او باشی؟
من ساکت ماندم وندانستم چه بگویم.
? سپس حضرت فرمودند :
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَزَقَكَ الْإِيمَانَ فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَكَ عَلَى النَّارِ، وَ رَزَقَكَ الْعَافِيَةَ فَأَعَانَكَ عَلَى الطَّاعَةِ، وَ رَزَقَكَ الْقُنُوعَ فَصَانَكَ عَنِ التَّبَذُّلِ…
? خداوند ایمان را روزی و نصیب تو کرد و بوسیله آن بدنت را از آتش دوزخ مصون کرد، و عافیت و سلامتی را نصیب تو گردانید و تو را بر اطاعتش یاری نمود، و به تو قناعت بخشید و از اینکه (به خاطر فقر) خوار و بی آبرو گردی حفظ کرد.
? ای ابو هاشم من در آغاز این نعمتها را به تو یاد آوری کردم چرا که گمان بردم می خواهی از آن کسی که این نعمتها را به تو بخشیده است شکایت کنی؛ و من دستور دادم صد دینار به تو بپردازند آن را دریافت کن .
? من لا يَحضُرُه الفقيه،ج ۴ ص ۴۰۱ شیخ صدوق رحمة الله علیه
????????????
استناد به آیه ای از قرآن توسط امام هادی علیه السلام برای بیان مقدار مال کثیر
????????????
? چون به متوکل عباسی سَم دادند، نذر کرد چنانچه بهبود یابد، «مال کثیری» را صدقه دهد
? زمانیکه بهبودی یافت، از فقها درباره اندازه «مال کثیر» پرسید، با هم اختلاف کردند، یکی گفت: صدهزار، دیگری گفت: ده هزار، و هر کس چیزی گفت، و امر بر متوکل مشتبه شد و ندانست چه کند. صَفعان، یکی از ندیمان او گفت: چرا سراغ این سیاه (نعوذ بالله) نمی فرستی تا از او بپرسی؟
متوکل گفت: وای بر تو! چه کسی را میگویی؟!
? صفعان گفت: ابنالرضا (امام هادی) علیه السلام، او پاسخ آن را خوب می داند، اگر تو را از این سرگردانی بیرون آورد. باید فلان مقدار به من بدهی، و اگر نه، تو صد تازیانه محکم به من بزن.
متوکل گفت: پسندیدم؛
? (به شخص دیگری گفت) ای جعفر بن محمود! برو نزد ابن الرضا علیه السلام، و از او درباره اندازه «مال کثیر» بپرس. جعفر بن محمود نزد امام هادی علیه السلام آمد، و از اندازه «مال کثیر» پرسید، امام علیه السلام فرمود: اندازه مال کثیر، هشتاد است.
جعفر بن محمود گفت: او از من علتش را می پرسد، امام علیه السلام فرمود: خدای سبحان می فرماید:
? لقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرَةٍ?
سوره توبه آیه ۲۵
«قطعا خداوند شما را در مواطن کثیره (موارد زیادی) یاری کرده است»،
آن مواطن را شمردیم، هشتاد مورد بود.
? الكافی ج ۷ ص ۴۶۳ و ۴۶۴ شیخ کُلِینی رحمة الله علیه
???????????
مهمان، برکت خانه
?بعضی، از مهمان گریزانند. برخی هم مهمان دوستند. هر کدام هم نشان دهنده خصلت درونی افراد است.
?حضرت علی علیه السلام را اندوهگین دیدند. پرسیدند: یا علی! سبب اندوه شما چیست ؟ فرمود: «یک هفته است که مهمانی برایم نیامده است!… » ۱
?این کجا؟ و آن که آمدن مهمان را نزول بلا می شمارد و کوه غم بر دلش می افتد و عزا می گیرد، کجا؟ برکت خانه، در آمد و شد مهمان است. مهمان رحمت الهی است و پذیرایی از مهمان، توفیقی ارجمند است که نصیب هر کس نمی شود. مهمان حبیب خداست.
?در ضرب المثل های ایرانی است که: «مهمان، روزی خود را می آورد.» ۲ البته این ضرب المثل، از احادیث اسلامی گرفته شده و ریشه ای دینی دارد.
? از حضرت رسول صلّی الله علیه و آله روایت است که: «الضیف ینزل برزقه… ؛ مهمان، روزی خود را نازل می کند.» ۳
البته اضافه بر این، گناهان صاحبخانه و میزبان را هم می زداید و این برکتی شگفت است.
? باز هم در این زمینه حدیثی از امام صادق علیه السلام بشنویم که به یکی از یارانش به نام «حسین بن نعیم» فرمود:
- آیا برادران دینی ات را به خانه خودت دعوت می کنی ؟
- آری. هرگز غذا نمی خورم مگر آنکه پیش من دو سه نفر یا کمتر و بیشتر از برادران هستند.
?حضرت فرمود:
- آگاه باش که فضیلت آنان بر تو، بیش از برتری تو بر آنان است!
(راوی که با شنیدن این سخن به تعجب آمده بود، پرسید:)
- فدایت شوم! من به آنان طعام می دهم، مرکب خویش را دراختیارشان می گذارم، با این حال آنان برتر از منند؟
- آری! چون وقتی آنان به خانه تو وارد می شوند، همراه خود، آمرزش تو و خانواده ات را همراه می آورند و چون می روند، گناهان تو و خانواده ات را با خویش می برند. ۴
?کسی که خانه ای وسیع، امکاناتی فراوان و دستی سخاوتمند دارد، شکرانه نعمت های الهی را گاهی باید با انفاق و صدقه، گاهی با اطعام و مهمانی، هدیه، دستگیری از بینوایان، کمک به محرومان و… ادا کند، و گرنه شهرت و ثروت و مال، وبال او خواهد شد.
?? منابع
۱. میزان الحکمه، ج۵، ص ۵۲۱
۲. امثال و حکم، دهخدا، ج ۴، حرف میم
۳. میزان الحکمه، ج ۵، ص ۵۲۰
۴. کافی، ج ۲، ص ۲۰۱، حدیث ۸ و ۹
✨
☘️
??
?✨?
☘️?✨?
?☘️??☘️✨
??????????
??
روزی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) در حالی که مشغول طواف خانه کعبه بود ناگهان مردی را دید که پرده آن را گرفته و می گوید:خدایا به احترام این خانه (کعبه) گناه مرا ببخش.
پیامبر پرسید: گناهت چیست؟
مرد گفت: گناه من بزرگتر از آن است که برای شما بگویم.
پیامبر فرمود: وای برتو! گناه تو بزرگتر است یا زمین؟مرد گفت: گناه من بزرگتر است یا رسول الله.
پیامبر فرمود: وای بر تو! گناه تو بزرگتر است یا کوه ها! مرد گفت: گناه من بزرگتر است یا رسول الله.
پیامبر فرمود: گناه تو بزرگتر است یا آسمان ها!مرد گفت: گناه من بزرگتر است یا رسول الله.
پیامبر فرمود: گناه تو بزرگتر است یا خداوند؟
مرد گفت: خداوند بزرگتر و والاتر و برتر است.
آنگاه پیامبر فرمود؛ وای بر تو بگو ببینم گناهت چیست؟
مرد گفت: یا رسول الله! من مردی ثروتمند هستم اما هرگاه کسی از من چیزی می خواهد از شدت خست و بخل انگار با شعله ای از آتش به نزدم می آید. درخواست او چون آتش برای من است.
رسول خدا پس از شنیدن این سخن فرمود: از من دور شو و مرا به آتش خودت مسوزان. سوگند به آنکه مرا با هدایت و کرامت برانگیخت، اگر تو در میان کعبه و مقام ابراهیم که مکان مقدسی است بایستی و سالها در آن به نماز مشغول شوی و آنقدر گریه کنی که از اشک چشمانت همچون رودها جاری شود و درختان از آن سیراب شوند، اما در حال مردن، خسیس و بخیل از دنیا بروی، خداوند قطعاً تو را در آتش خواهد انداخت.
وای بر تو! آیا نمی دانی که خداوند می فرماید:وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ
هر کس بخل کند تنها با خود بخل می کند.
(محمد آیه ۳۸ )
?? منبع
جامع السعادات نراقی ج ۲ ص ۱۱۰
حدیث گناه بخیل?
امام صادق(عليه السّلام)فرمودند
حَسْبُ البَخيلِ مِنْ بُخلِهِ سوء الظنِّ بِرَبِّهِ، مَن أيْقَنَ بالخَلَفِ جادَ بالعطيِّه.
براي (گنهکار بودن) بخيل همين بس كه به پروردگارش بدگمان است، كسي كه به جايگزيني انفاق و بخشش از طرف خداوند يقين داشته باشد، نيكو بخشش ميكند.
?? منبع
بحار الانوار، ج ۷۰ ص ۳۰۷
پيامبر اکرم(صلّي الله عليه و آله) فرمودند
لا يَنبغي لِلمُؤمن أنْ يكونَ بَخيلاً و لا جباناً.
براي مؤمن شايسته نيست كه بخيل و ترسو باشد.
?محجة البيضاء، ج ۶ ص ۷۴
امام رضا(عليه السّلام)فرمودند:
البَخيلُ بَعيدٌ مِن الله، بَعيدٌ من الجَنَّةِ، بَعيدٌ مِن النّاس، قريبٌ مِن النّار.
انسان بخيل از خدا، بهشت و مردم دور و به آتش دوزخ نزديك است
?? منبع
بحار الانوار، ج ۶۸ ص ۳۵۶
??????????
برف را ببین! اگر تند و شلاقی ببارد، نمینشیند.
برف وقتی مینشیند که آرام و نرم ببارد.
حرف هم مثل برف است؛ اگر به قول قرآن کریم نرم و لَیِّن باشد بر دل مینشیند و دلنشین خواهد شد.
به همین خاطر خداوند به موسی و هارون فرمود: حال که پیش فرعون میروید با او نرم سخن بگویید.
یعنی اگر تند و خشن بگویید او بر نمیتابد، و بر دل سنگ او نخواهد نشست.
کلام و سخن حافظ چرا بر دلها مینشیند، چون نرم است، مثل مخمل و حریر.
ببین وقتی که میخواهد بگوید با هر کس ننشین چه لطیف و چه نرم میگوید:
«نازنینی چو تو پاکیزهدل و پاکنهاد
بهتر آن است که با مردم بد ننشینی»
? مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر