وصف و محبت حسین علیه السلام؛ به روایت سلمان و ابوذر رحمت الله علیهما
????????????
سُلَيْمُ بْنُ قَيْسٍ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ قَالَ:
كَانَ الْحُسَيْنُ علیه السلام عَلَى فَخِذِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ يُقَبِّلُهُ وَ يَقُولُ أَنْتَ السَّيِّدُ ابْنُ السَّيِّدِ أَبُو السَّادَةِ أَنْتَ الْإِمَامُ ابْنُ الْإِمَامِ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَنْتَ الْحُجَّةُ ابْنُ الْحُجَّةِ أَبُو الْحُجَجِ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِكَ وَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ.
? سلمان فارسى می گويد
حسين (عليه السلام) بر دامن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود و ایشان حسین را می بوسید و می گفت:
توئی سید فرزندِ سید و پدرِ سادات، توئی امام و فرزندِ امام و پدرِ امامان، توئی حجتِ خدا و فرزندِ حجت خدا و پدرِ نُه حجتِ خدا كه از صُلب تو هستند و نهمى آنان قائم ايشان است.
بحار الأنوار ط - بيروت ج ۴۳ ص ۲۹۵
عَنْ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ قَالَ
رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يُقَبِّلُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ علیهما السلام وَ هُوَ يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ علیهما السلام وَ ذُرِّيَّتَهُمَا مُخْلِصاً لَمْ تَلْفَحِ النَّارُ وَجْهَهُ وَ لَوْ كَانَتْ ذُنُوبُهُ بِعَدَدِ رَمْلِ عَالِجٍ إِلَّا أَنْ يَكُونَ ذَنْباً يُخْرِجُهُ مِنَ الْإِيمَانِ.
? ابوذر غفارى می گوید:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را دیدم که حسین بن علی (علیهما السلام) را می بوسید و می گفت: هر کس حسن و حسين (علیهما السلام) و ذريه ی ايشان را از روى اخلاص دوست بدارد آتش چهره اش را نخواهد سوزاند، هر چند گناهانش به شماره ی ريگ هاى متراکم بیابان باشد. مگر اينكه گناهى باشد كه او را از ايمان خارج نمايد.
?? منبع
بحار الأنوار ط - بيروت ج ۴۳ ص ۲۶۹
عَنْ عِمْرَانَ بْنِ الْحُصَيْنِ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِي يَا عِمْرَانَ بْنَ حُصَيْنٍ إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ مَوْقِعاً مِنَ الْقَلْبِ وَ مَا وَقَعَ مَوْقِعَ هَذَيْنِ الْغُلَامَيْنِ مِنْ قَلْبِي شَيْءٌ قَطُّ
فَقُلْتُ كُلُّ هَذَا يَا رَسُولَ اللَّهِ
قَالَ يَا عِمْرَانُ وَ مَا خَفِيَ عَلَيْكَ أَكْثَرُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي بِحُبِّهِمَا.
? عمران بن حُصَين گوید:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من فرمود: ای عمران بن حصین، همانا برای هر چيزى در قلب انسان جایگاهی است، و هرگز چيزى مانند این دو پسر در قلب من جاى نگرفته است.
گفتم: هیچ چیز يا رسول الله؟
فرمود: و آنچه که بر تو پوشیده است بيشتر از این است. خداوند مرا به محبتِ آن دو امر کرده است.
?? منبع
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ۴۳ ص ۲۶۹
????????????
آثار گناه – بسته شدن مراکز ادراک
????????????
أُوْلئِک الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصرِهِمْ وَأُوْلئِک هُمُ الْغفِلُونَ
آنان کسانی هستند که خدا بر دل هایشان و گوش آنان و چشمانشان مُهر نهاده؛ و آنان فقط غافلند.
? نکته ها و اشاره ها ?
مقصود از مُهر نهادن بر قلب، گوش و چشم انسان آن است که خلافکاری ها و گناهان انسان، حسّ تشخیص و درک حقیقت را از او می گیرد و پرده های غفلت بر دیده ی دل او می افتد و قدرت تمیز و تشخیص را از دست می دهد. پس مُهر نهادن کنایه از نفوذناپذیری است، که مانع هدایت پذیری مرتدان می شود.
? آموزه ها و پیام ها ?
غفلت و عدم درک حقایق، عامل هدایت ناپذیری و باقی ماندن در کفر است.
?? منبع
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم صفحه ۳۳۷
چرا بعد از دعا دستهای خود را به صورت میکشیم؟
?امام صادق عليه السلام فرمود: همان طور كه ابر، قرارگاه باران است، دعا نيز قرارگاه اجابت است.
?یعنی اجابت در درون دعاست، همان طور كه باران در نهاد ابر تعبيه شده است.
♻️وقتي انسان دست به دعا برداشت، طبق روايات و سنت معصومين عليهم السلام مستحب است آن را بر سر و صورت خود بكشد؛ براي اينكه لطف خدا به اين دست پاسخ داده است.
?دستي كه به سوي خدا دراز شود، يقيناً خالي بر نمي گردد و دستي كه عطاي الهي را دريافت كرد،گرامي است. لذا خوب است آن را به صورت يا به سر بكشد.
?گاهي امام سجاد سلام الله عليه چيزي كه به سائل مرحمت مي فرمودند،دست مبارك خود را مي بوييد و مي گفت: اين دست به دست الهي رسيده؛
?چون خداوند در آیه ۱۰۴ سوره توبه فرمود: خداست که توبه را از بندگانش می پذیرد و اوست که صدقات آنها را می گیرد
??منبع
آیت الله العظمی جوادی آملی کتاب
حکمت عبادات
چگونه در آخر الزمان حق و دین را بشناسیم و گمراه نشویم؟
?روزی امام صادق علیه السلام فرمود:
♻️به زودی شبههها شما را احاطه میکند و شما بدون پیشوای هدایت میمانید.
?از آن شبهات کسی نجات نمی یابد مگر کسی که دعا کند و دعای غریق را بخواند…
♻️عبدالله بن سنان سئوال کرد:
« دعای غریق چگونه است؟ »
?امام فرمود:
✨« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک»✨
(ای تغییردهندهی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.)
❄️عبدالله بن سنان چنین خواند:« یا مقلب القلوب و الابصار ثبّت قلبی علی دینک.»
?امام فرمود:« خداوند مقلّب القلوب و الابصار هست، ولی دقیقا آنچه را من میگویم بگو:
“"یا مقلب القلوب"”
و چیزی بیش از آن نگو.
?? منابع
بحارالانوار ۵۲ / ۱۴۸ حدیث ۷۳
کمال الدین
شرط خداوند برای توبه و آمرزش شیطان
✅گويند: در عصر حضرت موسي - عليه السلام - روزي ابليس نزد حضرت موسي - عليه السلام - آمد و گفت: «ميخواهم هزار و سه پند به تو بياموزم».
?موسي - عليه السلام - او را شناخت و به او فرمود: «آن چه كه تو ميداني، بيشتر از آن را من ميدانم، نيازي به پندهاي تو ندارم».
?جبرئيل - عليه السلام - بر موسي - عليه السلام - نازل شد و عرض كرد: «اي موسي! خداوند ميفرمايد: هزار پند او فريب است، اما سه پند او را بشنو».
?موسي - عليه السلام - به ابليس فرمود: «سه پند از هزار و سه پندت را بگو!»
?ابليس گفت:
?1⃣هر گاه تصميم بر انجام كار نيكي گرفتي، در انجام آن شتاب كن و گرنه تو را پشيمان ميكنم.
?2⃣اگر با زن نامحرمي خلوت كردي، از من غافل نباش كه تو را به عمل منافي عفت وادار مينمايم.
?3⃣هرگاه خشمگين شدي، جاي خود را عوض كن، و گرنه موجب فتنه خواهم شد.
?اكنون كه تو را سه پند دادم به تو حقّي پيدا كردم.
در عوض، از خداوند بخواه تا مرا بيامرزد.»
?موسي - عليه السلام - خواسته ابليس را به خدا عرض كرد، خداوند فرمود: «شرط آمرزش شيطان آن است كه به كنار قبر آدم - عليه السلام - برود و خاك قبر او را سجده كند.»
?حضرت موسي - عليه السلام - فرمان خدا را به ابليس ابلاغ كرد.
?ابليس كه هم چنان در خودخواهي و تكبر غوطهور بود، گفت: «اي موسي! من در آن هنگام كه آدم - عليه السلام - زنده بود، بر او سجده نكردم، چگونه اكنون حاضر شوم كه بر خاك قبر او سجده كنم؟
?? منبع
هماي سعادت ص ۲۰۶
????????????
مردى به حضرت امام حسين (عليه السلام) عرض كرد من از شيعيان شمايم فرمود
از خدا بترس چيزى را ادعا مكن كه خداوند بگويد دروغ مى گوئى و در ادعاى خود گناه كردى. شيعيان ما كسانى هستند كه قلبهايشان از هر غل و غش و حيله اى پاك باشد بگو من از مواليان و دوستان شما هستم .
مرد ديگرى به حضرت زين العابدين (عليه السلام) گفت من از شيعيان خاص شمايم.
فرمود پس تو نيز مانند ابراهيم خليل هستى كه خداوند درباره او مى فرمايد: و ان من شيعته لابراهيم اذ جاء ربه بقلب سليم ((همانا شيعيان او ابراهيم است كه با قلبى پاك و سالم نزد پروردگارش آمد)) اگر قلبت مانند قلب ابراهيم است از شيعيان ما هستى اما اگر مانند او نيست ولى پاك از غل و غش مى باشد از دوستان ما هستى اگر اينطور هم نيست و مى دانى آنچه گفتى دروغ بود به كفاره اين دروغ مبتلا به فلج و جذام خواهى شد كه تا آخر عمر تو را رها نكند.
مردى در حضور حضرت باقر (عليه السلام) بر ديگرى افتخار كرد به اين جملات. گفت تو بر من فخر مى كنى! با اينكه من از شيعيان آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) هستم. حضرت فرمود به پروردگار كعبه قسم تو بر او فخرى ندارى با اينكه اشتباهى نيز در اين دروغ گفتن كردى. آيا مالت را بيشتر دوست دارى براى خود خرج كنى يا براى دوستان مومنت ؟
عرض كرد بيشتر مايلم براى مخارج خود صرف كنم . فرمود پس تو از شيعيان ما نيستى. خرج كردن اموال در نزد ما براى كسانى كه به ادعا مى گويند شيعه شما هستيم محبوبتر است تا براى خودمان (چه رسد به كسانى كه واقعا شيعه ما هستند) و لكن قل انا من محبيكم و من الراجين النجاة بمحبتكم ، ولى بگو من از دوستان شمايم و از آنهايم كه اميدوارم به واسطه محبت شما نجات بيابم
?? منابع
اين چند روايت از جلد ۱۵ بحار جزء اول ص ۱۴۳ و ۱۴۴
آگاه شویم،حسن امیدوار جلد اول
مطالب منبر, [۲۹.۰۴.۱۷ ۰۹:۲۶]
[ Sticker ]
صفوان به نقل از امام جعفر صادق عليه السّلام حكايت كند
????????????
در زمان حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام دو نفر مرد بر سر بچّه اى شيرخوار نزاع و اختلاف داشتند؛ و هر يك مدّعى بود كه بچّه براى او است .
در اين ميان ، امام حسين عليه السّلام عبورش بر ايشان افتاد و چون متوّجه نزاع آن ها شد، آن ها را مخاطب قرار داد و فرمود: براى چه سر و صدا مى كنيد؛ و داد و فرياد راه انداخته ايد؟
يكى از آن دو نفر گفت : ياابن رسول اللّه ! اين همسر من است .
و ديگرى اظهار داشت : اين بچّه مال من است .
امام حسين عليه السّلام به آن شخصى كه مدّعى بود زن همسر اوست ، خطاب كرد و فرمود: بنشين ؛ و سپس خطاب به زن نمود و از او سؤ ال كرد كه قضيّه و جريان چيست ؟ پيش از آن كه رسوا شوى حقيقت را صادقانه بيان كن .
زن گفت : اى پسر رسول خدا! اين مرد شوهر من است و اين بچّه مال اوست ؛ و آن مرد را نمى شناسيم .
در اين لحظه امام حسين عليه السّلام به بچّه اشاره كرد و فرمود: به إ ذن خداوند متعال سخن بگو و حقيقت را براى همگان آشكار گردان ، كه تو فرزند كدام يك از اين دو مرد هستى .
پس طفل شيرخوار به اعجاز امام حسين عليه السّلام به زبان آمد و گفت : من مربوط به هيچ يك از اين دو مرد نيستم ؛ بلكه پدر من چوپان فلان أ رباب است .
سپس حضرت ابا عبداللّه الحسين صلوات اللّه عليه دستور داد تا زن را طبق دستور قرآن سنگسار نمايند.
امام صادق عليه السّلام در ادامه فرمايش افزود: آن طفل ، بعد از آن جريان ، ديگر سخنى نگفت و كسى از او كلامى نشنيد.
?? منابع
بحارالا نوار: ج ۴۴ ص ۱۸۴ مناقب ابن شهرآشوب ج ۴ ص ۵۱ س ۲۴
چهل داستان و چهل حدیث از امام حسین علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی
علامه کیست؟
????????????
عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود، روزی آن حضرت وارد مسجد شد ناگاه دید گروهی در اطراف شخصی حلقه زده اند و به گفتار او گوش فرا داده اند، پیامبر (صلی الله علیه و آله)، از آنها پرسید: این شخصیت کیست؟
شخصی گفت: این شخص، (علامه) است
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: علامه یعنی چه؟
گفتند: علامه کسی است که از همه بیشتر به نسبتها عرب و رخدادهای بین انسانها، آگاهی دارد و حوادث دوران جاهلیت و اشعار مردم آن عصر را میداند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: (این گونه علم، نه برای آن کسی که آن را نمی داند زیانبخش است و نه برای آنکه آن را میداند سودمند است، سپس فرمود:
انما العلم ثلاثة: آیه محکمة، او فریضة عادلة اوسنة قائمة و ما خلاهن فهو فضل.
یعنی: (علم سودمند و علم شرع بر سه گونه است.
1⃣اصول عقائد (که براهین آیات روشن قران، بیانگر است. )
2⃣علم اخلاق (که مرکب از لشگر عقل و جهل است و بر انسان واجب است لشگر عقل را بپذیرد و از لشگر جهل، عدول و دوری کند)
3⃣ احکام شریعت و مسائل حلال و حرام و غیر از این سه علم، زیادی است).
(توضیح اینکه: علوم اصلی که بر همه مسلمانان، آموختن آن لازم است و در رابطه با دین و معاد، سودمند است، همان سه علم مذکور است، اما بقیه علوم اگر زیانبار باشند (مثل علم سحر و شعبده و طلسمات)، زیادی است و اگر مفید باشند مانند علم طب و کشاورزی و …، برگشتش به همان علوم سه گانه است.
و یا اینکه منظور از واژه (فضل) در حدیث فوق، یکنوع استحباب باشد، ولی آموختن آن سه علم، واجب است و کسی که از آن سه علم بهره ندارد، علمهای دیگر برای او بی فایده است).
?? منبع
اصول کافی،کتاب فضل العلم باب النوادر حدیث ۴، ص ۴۸ ج ۱
داستان های اصول کافی
مائده آسمانی
?حکایت نموده اند که در زمان های گذشته در شهر مکه مرد فقیر و با ایمانی زندگی می کرد او همیشه روزه دار بود و روزه ها را برای رضایت خدای تعالی روزه می گرفت
هنگامی که آفتاب غروب می کرد و وقت افطار می رسید دست در جیب خود می نمود و کاغذی را بیرون می آورد و به آن نگاه می کرد و چیزی نمی خورد زیرا با نگاه کردن به جمله ای که بر کاغذ نوشته شده بود و خواندن آن جمله گرسنگی اش برطرف می شد.
پس از مرگ وی، کاغذ را از جیبش در آوردند روی آن جمله مبارکه بسم الله الرحمن الرحیم نوشته شده است معلوم شد که از برکت اسم اعظم پروردگار متعال از او رفع گرسنگی می شده است
?? منبع
داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم ۲ - ۷۴ به نقل از بهشت جاودان ۳۶۳
انواع حیا
✅حیا از خداوند، که آگاه و بصیر است.
✅حیا از پیامبر صلی الله علیه و آله که اعمال ما بر او عرضه می شود.
✅حیا از فرشتگان، که کارهای نیک و بد ما را می نویسند.
✅حیا از خودمان
✅حیا از مردم و همسایگان و افراد دیگر.
?وقتی خدا را حاضر و ناظر بر اعمال خویش بشناسیم و هیچ جایی را خلوت ندانیم
?و باور کنیم که در محضر او پیدا و پنهان، روز و شب و …فرقی ندارد و علم او بر همه چیز و همه کس، محیط است.
? این شناخت، عامل مهمّی در بازداشتن بندگان از خلافها و معصیت هاست.
⚡️وقتی ما به خاطر حفظ آبروی خویش، در نزد دیگران کار بد نمی کنیم، چگونه راضی می شویم که آبرویمان نزد خدا برود؟ مگر او نمی بیند؟
?قرآن می فرماید:
«اَلَم یَعلَم بِاَنَّ اللهَ یَری؟»
آیا نمی دانست که خداوند، می بیند؟
✨هر چه حیا و شرم انسان بیشتر باشد، گناهش کمتر خواهد شد
?? منبع
حکمت های کاظمی،جواد محدثی