آیت الله بهجت میفرماید:
تکان می خوری بگو یا صاحب الزمان،
می نشینی بگو یا صاحب الزمان،
برمی خیزی بگو یاصاحب الزمان
صبح که ازخواب بیدار میشوی مؤدب بایست، صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن وبگو آقا جان دستم به دامنت،
خودت یاریم کن، شب که می خواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو السلام علیک یا صاحب الزمان بعد بخواب، شب و روز را به یاد محبوب سر کن. اگر اینطور شد شیطان دیگر در زندگی توجایگاهی نداره، دیگر
نمی توانی گناه کنی، دیگرتمام وقت بیمه امام زمانی…
وخود امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است که: درحیرت دوران غیبت فقط کسانی بردین خود ثابت می مانند که
با روح یقین مباشر وبامولا و صاحب خود مأنوس باشند.
شیخ اسماعیل #دولابی (ره)
پنج اصل دین در صلوات وجود دارد:
«اللهم» توحید است!
«صلی علی محمد» نبوت است!
«و آل محمد» یعنی امیرالمومنین علیهالسلام و اولادش،
این هم امامت است!
توحید را هم که قائل شدیم،
پس معاد را هم قائلیم!
و اگر حق محمد و آل محمد را ادا کردید،
عدالت است.
قربان این مستحب،
که با آن هر پنج اصل دین را اقرار کردیم.
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم?
نفس میخواهد ڪہ خودت را غالب ڪنے، این از “اخلاق رذیله” است.
✨آیت اللّہ مجتهدے تهرانے (ره):
⭕️جدال و مراء نڪنید. حتے اگر حق هم بہ جانب شما بود، اگر صلاح نیست، حق را حالا نگو.
یڪ وقت دیگر بگو ڪہ صلاح است، چہ برسد بہ اینڪہ حق بہ جانب شما نباشد.
❌اگر حق بہ جانب شما نیست، چرا با طرف مقابلتان جدل و بحث مے ڪنید؟
?نفس شما حاضر نیست زیر بار برود، ولو میدانے ڪہ اشتباہ میڪنے، اما نفس میخواهد ڪہ خودت را غالب ڪنے،
این از “اخلاق رذیله” است.
?اخلاق خوب این است ڪہ ولو حق بہ جانب من هم باشد، اما اگر صلاح نیست، اظهار نڪنم. یڪ وقت دیگر اظهار ڪنم ڪہ صلاح است.
⚪️مثل حاج آقا حسین قمے ڪہ شاگردے بر او اشڪال ڪرد،
(آن لحظہ جوابے ندادند)
فرداے آن روز، ایشان فرمودند ڪہ شاگردشان درست میگوید.
یت الله بهجت(ره):
?❤️در بین مستحبات دو عمل است که بی نظیر می باشد و هیچ عملی به آن ها نمی رسد
نماز شب❤️
گریه بر امام حسین(ع)?
درمکاشفه ای حبیب بن مظاهر را دیدند واز ایشان پرسیدندکه: شما برای چه می خواهید به دنیا برگردید؟
فرمود:برای سه کار؛شرکت در مجلس عزای امام حسین علیه السلام،آب دادن به مردم و صلوات بفرستم.
?منبع:روزنه هایی از عالم غیب،ص 187
آیت الله سید علی قاضی :
? تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.
مشهور آسمان(خاطراتی از استاد علی صفایی حائری)
بخش زيبايى از حيات طيبه او به سفرهاى #مشهد تعلق دارد. چرا كه پايان ماه و اول ماه بعد خود را به مشهد مىرساند.
مىگفت: اگر جسم با دو روز حمام نرفتن بو مىگيرد، روح با يك نيت بد سياه و كدر مىشود. به همين خاطر به امام رضا(ع) پناه مىبرد. كه در زيارت يكشنبه حضرت زهرا(ع) آمده است: «انا قد طهرنا بولايتهم»؛ ما با ولايت آنان تطهير مىشويم.
مىگفت: زيارت امام رضا(ع) مثل حمام است. و با اين نياز به درگاه امام(ع) مىشتافت.
روزى يكى از مريدان مشهدى گفته بود: بياييد منزل ما خالى است. ايشان از آدرس خانه آن جوان پرسيد و پاسخ شنيد كه مثلا: نخ ريسى! فرمود: دور است. من جايى دور و بر حرم مىخواهم. پرسيدند: چرا اينقدر نزديك؟ فرمود: آخر آلودهها لب حوض مىنشينند!
آن قدر يقين به رافت و دست گشايشگر آقا داشت كه وقتى گدايى در نزديكى حرم امام رضا(ع) از او چيزى خواست، با آن همه دست و دلبازى محل نگذاشت و اعتنايى به او نكرد.. و وقتى اصرار فقير را ديد، فرمود: بىسليقهاى! آدم در كنار دريا از يك پيت حلبى آب نمىخواهد!
کلید سعادت دنیا و آخرت?
سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین می نگارد:
بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!
بزرگان فرموده اند دعا کنید که گرفتاریها و بیماریها از شما دور شود.
اما مردم غالبا بعد از گرفتاری و مشکلات و ابتلاء به بیماریها دست به دعا در درگاه الهی می شوند.
مردخوشبخت
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: “نصف قلمرو پادشاهیام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه کند"??
تمام آدمهای دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست??
تنها یکی از مردان دانا گفت: “فکر کنم میتوانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود"??
شاه پیکهایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد….
آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبهای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی میگوید. “شکر خدا که کارم را تمام کردهام. سیر و پر غذا خوردهام و میتوانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری میتوانم بخواهم؟”
پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند??
پیکها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن هم نداشت!!!??