حڪمت 19 :
ره آورد شوم هوا پرستى (اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : آن كس كه در پى آرزوى خويش تازد ، مرگ او را از پاى در آورد.
ڪمت 18 :
ره آورد شوم فرار از جنگ (سياسى ، اخلاقى ، نظامى)
و درود خدا بر او ، فرمود : (درباره آنان كه از جنگ كناره گرفتند) حق را خوار كرده ، باطل را نيز يارى نكردند.
حڪمت 17 :
ضرورت رنگ كردن موها (بهداشتى ، تجمل و زيبايى)
و درود خدا بر او ، فرمود : (از امام پرسيدند كه رسول خدا (ص) فرمود : موها را رنگ كنيد و خود را شبيه يهود نسازيد يعنى چه ؟ فرمود) پيامبر (ص) اين سخن را در روزگارى فرمود كه پيروان اسلام اندك بودند، اما امروز كه اسلام گسترش يافته ، و نظام اسلامى استوار شده ، هر كس آن چه را دوست دارد انجام دهد.
حڪمت 14 :
روش برخورد با خويشاوندان (اخلاقى ، معنوى)
و درود خدا بر او ، فرمود : كسى را كه نزديكانش واگذارند ، بيگانه او را پذيرا مى گردد.
? حڪمت 15 :
روش برخورد با فريب خوردگان (اخلاقى ، اجتماعى)
و درود خدا بر او ، فرمود : هر فريب خورده اى را نمى شود سرزنش كرد.
? حڪمت 16 :
شناخت جايگاه جبر و اختيار (اعتقادى ، معنوى)
و درود خدا بر او ، فرمود : كارها چنان در سيطره تقدير است كه چاره انديشى به مرگ مى انجامد.
حڪمت 32 :
ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير (اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : نيكو كار، از كار نيك بهتر و بدكار از كار بد بدتر است .
? حڪمت 33 :
اعتدال در بخشش و حسابرسى (اخلاقى ، اجتماعى ، اقتصادى)
و درود خدا بر او ، فرمود : بخشنده باش اما زياده روى نكن ، در زندگى حسابگر باش اما سخت گير مباش.
? حڪمت 34 :
راه بى نيازى (اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : بهترين بى نيازى ، ترك آرزوهاست.
? حڪمت 35 :
ضرورت موقعيت شناسى (اخلاقى ، اجتماعى)
و درود خدا بر او ، فرمود : كسى در انجام كارى كه مردم خوش ندارند، شتاب كند ، دربارة او چيزى خواهند گفت كه از آن اطلاعى ندارند.
? حڪمت 36 :
آرزوهاى طولانى و بزهكاري (اخلاقى)
و دورد خدا بر او ، فرمود : كسى كه آرزوهايش طولانى است كردارش نيز ناپسند است .
?حڪمت 37 :
ضرورت ترك آداب جاهلي (اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : ( در سر راه صفّين دهقانان شهر انبار (9) تا امام را ديدند پياده شده و پيشاپيش آن حضرت مى دويدند فرمود چرا چنين مى كنيد؟ گفتند عادتى است كه پادشاهان خود را احترام مى كرديم، فرمود) به خدا سوگند كه اميران شما از اين كار سودى نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مى افكنيد ، و در آخرت دچار رنج و زحمت مى گرديد، وچه زيانبار است رنجى كه عذاب در پى آن باشد ، و چه سودمند است آسايشى كه با آن ، امان از آتش جهنم باشد.
حڪمت 31 :
معرفة اقسام الايمان
و درود خدا بر او ، فرمود : (از ايمان پرسيدند ، جواب داد)
1ـ شناخت پايه هاى ايمان : ايمان بر چهار پايه استوار است : صبر ، يقين ، عدل و جهاد .
صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد . شوق ، هراس ، زهد و انتظار. آن كس كه اشتياق بهشت دارد ، شهوت هايش كاستى گيرد ، و آن كس كه از آتش جهنّم مى ترسد ، از حرام دورى مى گزيند ، و آن كس كه در دنيا زهد مى ورزد ، مصيبت را ساده پندارد ، و آن كس كه مرگ را انتظار مى كشد در نيكى ها شتاب مى كند .
يقين نيز بر چهار پايه استوار است : بينش زيركانه ، دريافت حكيمانة واقعيت ها ، پند گرفتن از حوادث روزگار ، و پيمودن راه درست پيشينيان . پس آن كس كه هوشمندانه به واقعيت ها نگريست ، حكمت را آشكارا بيند ، و آن كه حكمت را آشكارا ديد ، عبرت آموزى را شناسد ، و آن كه عبرت آموزى شناخت گويا چنان است كه با گذشتگان مى زيسته است .
و عدل نيز بر چهار پايه بر قرار است : فكرى ژرف انديش ، دانشى عميق و به حقيقت رسيده ، نيكو داورى كردن و استوار بودن در شكيبايى . پس كسى كه درست انديشد به ژرفاى دانش رسيد و آن كس كه به حقيقت دانش رسيد ، از چشمة زلال شريعت نوشيد ، پس كسى كه شكيبا شد در كارش زياده روى نكرده با نيكنامى در ميان مردم زندگى خواهد كرد .
و جهاد نيز بر چهار پايه استوار است : امر به معروف ، نهى از منكر ، راستگويى در هر حال ، و دشمنى با فاسقان . پس هر كس به معروف امر كرد ، پشتوانه نيرومند مؤمنان است ، و آن كس كه از زشتى ها نهى كرد ، بينى منافقان را به خاك ماليد ، و آن كس كه در ميدان نبرد صادقانه پايدارى كند حقّى را كه بر گردن او بوده ادا كرده است ، و كسى كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشم گيرد ، خدا هم براى او خشم آورد ، و روز قيامت او را خشنود سازد .
2ـ شناخت اقسام كفر و ترديد : و كفر بر چهار ستون پايدار است : كنجكاوى دروغين.(7) ستيزه جويى وجدل ، انحراف از حق و دشمنى كردن . پس آن كس كه دنبال توهم و كنجكاوى دروغين رفت به حق نرسيد . (8) و آن كس كه به ستيزه جويى و نزاع پرداخت از ديدن حق نابينا شد ، و آن كس كه از راه حق منحرف گرديد ، نيكويى را زشت ، و زشتى را نيكويى پنداشت و سر مست گمراهى ها گشت ، و آن كس كه دشمنى ورزيد پيمودن راه حق بر او دشوار و كارش سخت ، و نجات او از مشكلات دشوار است .
و شك چهار بخش دارد : جدال در گفتار ، ترسيدن ، دو دل بودن ، و تسليم حوادث روزگار شدن . پس آن كس كه جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاريكى شُبهات بيرون نخواهد آمد و آن كس كه از هر چيزى ترسيد همواره در حال عقب نشينى است ، و آن كس كه در ترديد و دودلى باشد زير پاى شيطان كوبيده خواهد شد ، و آن كس كه تسليم حوادث گردد و به تباهى دنيا و آخرت گردن نهد ، و هر دو جهان را از كف خواهد داد .(سخن امام طولانى است چون در اين فصل ، حكمت هاى كوتاه را جمع آورى مى كنم از آوردن دنباله سخن خوددارى كردم ).
حڪمت 42 :
بيمارى و پاك شدن گناهان (اخلاقى ، معنوى)
و درود خدا بر او به يكى از يارانش كه بيمار بود فرمود : خدا آنچه را كه از آن شكايت دارى ( بيمارى ) موجب كاستن گناهانت قرار داد ، در بيمارى پاداشى نيست اما گناهان را از بين مى برد ، آن ها را چونان برگ پاييزى مى ريزد و همانا پاداش در گفتار به زبان ، و كردار با دست ها و قدم هاست ، و خداى سبحان به خاطر نيت راست ، و درون پاك ، هركس از بندگانش را كه بخواهم وارد بهشت خواهد كرد .
مى گويم : ( راست گفت امام على [عليه السلام] ” درود خدا بر او باد ” كه بيمارى پاداشى ندارد ، بيمارى از چيزهائى است كه استحقاق عوض دارد ، و عوض در برابر رفتار خداوند بزرگ است نسبت به بندة خود ، در نا ملايمات زندگى و بيمارى ها و همانند آن ها ، اما اجر و پاداش در برابر كارى است كه بنده انجام مى دهد. پس بين اين دو تفاوت است كه امام [عليه السلام] آن را با علم نافذ و رأى رساى خود ، بيان فرمود .
?حڪمت 43 :
الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى يكى از ياران) (اخلاقى ، تاريخى)
در ياد يكى از ياران ،” خباب بن أرت” فرمود : خدا خباب بن أرت (12) را رحمت كند ، با رغبت مسلمان شد و از روى فرمانبردارى هجرت كرد ، و با قناعت زندگى گذراند ، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى كرد.
? حڪمت 44 :
ارزش آخرت گرايى (اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : خوشا به حال كسى كه به ياد معاد باشد ، براى حسابرسى قيامت كار كند ، با قناعت زندگى كند ، و از خدا راضى باشد.
?حڪمت 45 :
راه شناخت مؤمن و منافق ( اخلاقى ، انسان شناسى ، سياسى)
و درود خدا بر او ، فرمود : اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه دشمن من شود ، با من دشمنى نخواهد كرد ، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد ، دوست من نخواهد شد و اين بدان جهت است كه قضاى الهى جارى شد ، و بر زبان پيامبر اُمى (ص) گذشت كه فرمود :
” اى على ! مؤمن تو را دشمن نگيرد ، و منافق تو را دوست نخواهد داشت .”
???
حڪمت 39 :
جايگاه واجبات و مستحبات (عبادت ، معنوى)
و دورد خدا بر او ، فرمود : عمل مستحب(10)، انسان را به خدا نزديك نمى گرداند، اگر به واجب زيان رساند.
? حڪمت 40 :
راه شناخت عاقل و احمق(اخلاقى)
و درود خدا بر او، فرمود : زبان عاقل در پشت قلب اوست ، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.(11)
(اين سخنان ارزشمند و شگفتى آور است ، كه عاقل زبانش را بدون مشورت و فكر و سنجش رها نمى سازد . اما احمق هر چه بر زبانش آيد مى گويد بدون فكر و دقت ، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى گيرد).
???
?حڪمت 41 :
راه شناخت عاقل و احمق (اخلاقی)
و معناهما واحد .
و درود خدا بر او ، فرمود : قلب احمق در دهان او ، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد .
حڪمت 38 :
ارزش ها و آداب معاشرت با مردم (اخلاقى، اجتماعي، تربيتى)
به فرزندش امام حسن [عليه السلام] فرمود : پسرم ! چهار چيز از من يادگير (در خوبى ها ) ، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا به آن ها عمل مى كنى زيان نبيني:
الف ـ خوبى ها
1 ـ همانا ارزشمند ترين بى نيازى عقل است . 2 ـ و بزرگ ترين فقر بى خردى است . 3 ـ و ترسناك ترين تنهايى خود
پسندى است . 4 ـ و گرامى ترين ارزش خانوادگى ، اخلاق نيكوست.
ب ـ هشدار ها
1 ـ پسرم ! از دوستى با احمق بپرهيز ، چرا كه مى خواهد به تو نفعى رساند اما دچار زيانت مى كند.
2 ـ از دوستى با بخيل بپرهيز ، زيرا آنچه را كه سخت به آن نياز دارى از تو دريغ مى دارد.
3 ـ و از دوستى با بدكار بپرهيز، كه با اندك بهايى تو را مى فروشد.
4 ـ و از دوستى با دروغگو بپرهيز كه به سراب ماند: دور را به تو نزديك ، و نزديك را دور مى نماياند.
هشدار امام صادق(ع) به کسانی که در رفتن به کربلا کوتاهی می کنند!
?باید در کربلا رفتن احساس وظیفه کنیم و از قهر پیامبر(ص) بترسیم!
?امام صادق(ع) به یکی از دوستانشان فرمود: شنیدهام برخی از شیعیان ما هستند که دو سه سال بر آنها گذشته ولی به زیارت مرقد حسین(ع) نرفتهاند. آن شخص پاسخ داد: آقا جان! خیلیها هستند که اینگونه هستند. حضرت با تعجب فرمود: مگر میشود؟! این افراد در روز قیامت چگونه میخواهند جواب پیامبر(ص) را بدهند؟
?در حدیث دیگری، از امام صادق(ع) پرسیدند: هر چند وقت یکبار باید به زیارت حسین(ع) برویم؟ فرمود: غیبت از زیارت قبر حسین(ع) نباید بیش از سه سال طول بکشد؛ در غیر اینصورت مورد عاق و شکایت رسول خدا(ص) قرار میگیرید.
? کامل الزیارت ، ص ۲۹۶ و ۲۹۷