حڪمت 203 :
ياد مرگ و پرهيز كارى (اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : اى مردم ! از خدايى بترسيد كه اگر سخنى گوييد مى شنود ، و اگر پنهان داريد مى داند، و براى مرگى آماده باشيد كه اگر از آن فرار كنيد شما را مى يابد، و اگر بر جاى خود بمانيد شما را مى گيرد ، و اگر فراموشش كنيد شما را از ياد نبرد.
حڪمت 202 :
واقع نگرى در مسائل سياسى(سياسى)
و درود خدا بر او ، فرمود : (طلحه و زبير خدمت امام آمدند و گفتند با تو بيعت كرديم كه ما در حكومت شريك تو باشيم ، فرمود)
نه هرگز! بلكه شما در نيرو بخشيدن ، و يارى خواستن شركت داريد، و دو ياوريد به هنگام ناتوانى و درماندگى در سختى ها.
حڪمت 201 :
امدادهاى الهى و حفظ انسان (اعتقادى، معنوى)
و درود خدا بر او ، فرمود : با هر انسانے دو فرشته است كه او را حفظ مى كنند، و چون تقدير الهى فرا رسد، تنهايش مى گذارند كه همانا زمان عمر انسان ، سپرى نگهدارنده است.
حڪمت 200 :
نكوهش انسان هاى شرور(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او ، فرمود : (جنايتكارى را حضور امام آوردند كه جمعى اوباش همراه او بودند) مبارك مباد ، چهره هاى كه جز به هنگام زشتى ها ديده نمى شوند.
حڪمت 199 :
نكوهش اُوباش (انسان هاى شرور)(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او ، فرمود : ( در تعريف جمع اوباش ، فرمود) آنان چون گرد هم آيند پیروز شوند ، و چون پراكنده شوند شناخته نگردند (و گفته شد كه امام فرمود) آنان چون گرد هم آيند زيان رسانند و چون پراكنده شوند سود دهند، (از امام پرسيدند چون اوباش گرد هم آيند زيان رسانند را دانستيم ، اما چه سودى در پراكندگى آنان است ، فرمود) صاحبان كسب و كار ، و پيشه وران به كارهاى خود باز مى گردند، و مردم از تلاش آنان سود برند ، بنّا به ساختن ساختمان ، و بافنده به كارگاه بافندگى ، و نانوا به نانوايى روى مى آورد.
حڪمت 198 :
ضرورت حكومت (اعتقادى، سياسى)
و درود خدا بر او، فرمود : (وقتى شنيد كه خوارج مى گويند حكومت فقط از آنِ خداست.)
سخن حقّى است كه از آن اراده باطل دارند.
حڪمت 197 :
روش درمان روح (روانشناسى بالينى) (اخلاقى، علمى)
و درود خدا بر او ، فرمود : اين دلها همانند تن ها خسته مى شوند ، براى نشاط آن به سخنان تازة حكيمانه روى بياوريد.
حڪمت 196 :
عبرت آموزى از إتلاف اموال(اخلاقى، اقتصادى)
و درود خدا بر او ، فرمود : مالى كه نابودى آن تو را پند مى دهد ، از دست نرفته است.
حڪمت 195 :
پرهيز از بخل ورزى (اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : (در سر راه ، از كنار مزبله اى عبور مى كرد)
اين همان است كه بخيلان به آن بخل مى ورزند ! و در روايت ديگرى نقل شد كه اين چيزى است كه ديروز بر سر آن رقابت مى كرديد!
حڪمت 194 :
ضرورت پرهيز از خشم و انتقام (اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او ، فرمود : چون خشم گيرم ، كى آن را فرو نشانم ؟ در آن زمان كه قدرت انتقام ندارم ، كه به من بگويند: ” اگر صبر كنى بهتر است ” يا آنگاه كه قدرت انتقام دارم ؟ كه به من بگويند ” اگر عفو كنى خوب است “.