حڪمت 295 : 
  شناخت دوستان و دشمنان(اخلاقى، اجتماعى،سياسى) 
 
و درود خدا بر او ، فرمود: دوستان تو سه گروهند، و دشمنان تو نيز سه دسته اند؛ اما دوستانت : دوست تو و دوستِ دوست تو ، و دشمنِ دشمن تو است، و اما دشمنانت : دشمن تو ، و دشمن دوست تو ، و دوست دشمن تو است. 
 
 حڪمت 294 : 
  فاصله ميان شرق و غرب (علمى) 
 
و درود خدا بر او ، فرمود: ( از فاصله ميان مشرق و مغرب پرسيدند ، فرمود:) به اندازه يك روز حركت خورشيد. 
 
 
 حڪمت 293 : 
  دوستى با احمق ، هرگز!(اخلاقى، اجتماعى) 
 
و درود خدا بر او ، فرمود: همنشين بى خرد مباش، كه كار زشت را زيبا جلوه داده ، دوست دارد تو همانند او باشي. 
 
  حڪمت 292 : 
  عزاى پيامبر (ص) و بى تابى ها (اعتقادى) 
 
و درود خدا بر او، فرمود: (به هنگام دفن رسول خدا ص) 
همانا شكيبايى نيكوست جز در غم از دست دادنت، و بى تابى نا پسند است، جز در اندوه مرگ تو، مصيبت تو بزرگ ، و مصيبت هاى پيش از تو و پس از تو نا چيزند. 
 
 حڪمت 291 : 
  روش تسليت گفتن(اخلاقى، اجتماعى) 
 
و درود خدا بر او ، فرمود: (جهت تسليت گفتن به اشعث بن قيس در مرگ فرزندش) 
اى اشعث ! اگر براى پسرت اندوهناكى ، به خاطر پيوند خويشاوندى سزاواري، اما اگر شكيبا باشى هر مصيبتى را نزد خدا پاداشى است. اى اشعث ! اگر شكيبا باشى تقدير الهى بر تو جارى مى شود و تو پاداش داده خواهى شد و اگر بى تابى كنى نيز تقدير الهى بر تو جارى مى شود و تو گناهكارى . اى اشعث ! پسرت تو را شاد مى ساخت و براى تو گرفتارى و آزمايش بود، و مرگ او تو را اندوهگين كرد در حالى كه براى تو پاداش و رحمت است. 
 
  حڪمت 290 : 
  مسؤوليت نعمت ها(اخلاقى، اعتقادى) 
 
و درود خدا بر او، فرمود: اگر خدا بر گناهان وعده عذاب هم نمى داد ، لازم بود به خاطر سپاسگزارى از نعمت هايش نافرمانى نشود.
حڪمت 289 : 
  الگوى كامل انسانيت(اخلاقى، اجتماعى، تربيتى) 
 
 
و درود خدا بر او ، فرمود: در گذشته برادرى دينى داشتم كه در چشم من بزرگ مقدار بود، چون دنياى حرام در چشم او بى ارزش مى نمود، و از شڪم بارگى دور بود، پس آنچه را نمى يافت آرزو نمى كرد، و آنچه را مى يافت زياده روى نداشت، در بيشتر عمرش ساكت بود، اما گاهى كه لب به سخن مى گشود بر ديگر سخنوران برترى داشت، و تشنگى پرسش كنندگان را فرو مى نشاند به ظاهر ناتوان و مستضعف مى نمود، اما در بر خورد جدى چونان شير بيشه مى خروشيد، يا چون مار بيابانى به حركت در مى آمد . تا پيش قاضى نمى رفت دليلى مطرح نمى كرد، و كسى را عذرى داشت سرزنش نمى كرد، تا آن عذر او را مى شنيد، از درد شكوه نمى كرد، مگر پس از تندرسى و بهبودي، آنچه عمل مى كرد مى گفت، و بدانچه عمل نمى كرد چيزى نمى گفت، اگر در سخن گفتن بر او پيشى مى گرفتند در سكوت مغلوب نمى گرديد. 
و بر شنيدن بشتر از سخن گفتن حريص بود. اگر بر سر دو راهى دو كار قرار مى گرفت ، مى انديشيد كه كدام يك با خواسته نفس نزديك تر است با آن مخالفت مى كرد، پس بر شما باد روى آوردن به اين گونه از ارزش هاى اخلاقى، و با يكديگر در كسب آن ها رقابت كنيد، و اگر نتوانستيد ، بدانيد كه به دست آوردن برخى از آن ارزش هاى اخلاقى بهتر از رها كردن همه آن است.
حڪمت 288 : 
  جهل و خوارى (علمی)
 
و درود خدا بر او، فرمود: هرگاه خدا بخواهد بنده اى را خوار كند ، دانش را از او دور سازد.
  حڪمت 287 : 
  مشكل درك قضا و قدر(اعتقادى) 
 
و درود خدا بر او، فرمود: (از قَدَر پرسيدند، پاسخ داد: ) 
راهى است تاريك ، آن را مى پيمائيد ، و دريايى است ژرف ، وارد آن نشويد ، و رازى است خدايى ، خود را به زحمت نيندازيد.