نویسنده:حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی
فرزندان لقمان:
از گفتنى ها این که او داراى فرزندان بسیار بود, آنها را به گرد خود جمع مى کرد, و نصیحت مى نمود. و به گفته بعضى گرچه با گفتن ((یا بنى; اى پسرک من)) تنها پسر بزرگش به نام باران را مورد خطاب خود قرار مى داد, ولى خطاب او در حقیقت به همه پسران و فرزندانش, بلکه به همه انسان ها بود, و با این تعبیر مهرانگیز مى خواست عواطف آنها را جلب کند, و به آنها بفهماند که من همانند پدر دل سوز براى شما هستم, نصایح دل سوزانه مرا که از روى خیرخواهى است بپذیرید. ( اعلام قرآن خزائلى, ص716. )
چنان که این شیوه در نصایح امیرمومنان حضرت على(ع) به دو فرزندش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به طور فراوان دیده مى شود.(در این باره به نهج البلاغه مراجعه کنید, که شانزده بار از زبان على(ع) این جمله آمده که سیزده بار آن در نامه 31 خطاب به امام حسن(ع) آمده است, و هم چنین به بحار, ج77, ص238 تا 241, وصیت امیرمومنان على(ع) به امام حسین(ع) مراجعه شود, که در این وصیت, حضرت على(ع) خطاب به امام حسین(ع) هفده بار جمله ((یا بنى)) را به کار برده است, اصل این وصیت در تحف العقول, ص88 ذکر شده است. )
نویسنده:حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی
شغل و محل زندگی لقمان:
او مدتى چوپان و برده قین بن حسر (از ثروتمندان بنى اسرائیل) بود, سپس بر اثر بروز حکمت هاى سرشار نظرى و عملى از او, از طرف اربابش آزاد شد. (محدث قمى, سفینه البحار, ج2, ص515, فخرالدین حر مکى, مجمع البحرین, واژه لقم; علامه مجلسى, بحار, ج13, ص425. )
به نظر مى رسد لقمان(ع) بیشتر عمرش را در خاورمیانه, به خصوص در فلسطین و بیت المقدس گذرانده است, و نقل شده که قبرش در ایله (یکى از بندرهاى فلسطین) است.
نویسنده:حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی
سلسله نسب لقمان:
سلسله نسب لقمان را چنین نوشته اند:
((لقمان بن عنقى بن مزید بن صارون))
و به گفته بعضى او پسرخاله یا خواهرزاده ایوب(ع) بود, و سلسله نسبش به ناحور بن تارخ (برادر ابراهیم خلیل((ع))) مى رسد.
او عمر طولانى کرد, که عمرش را از دویست تا 560 سال, و از هزار تا 3500 سال نوشته اند, در عین حال بسیار زاهد بود, و دنیا را به اندازه عبور از سایه اى به سایه دیگر در نزدیک آن مى دانست.
عمر طولانی لقمان:
لقمان نظر به این که عمر طولانى کرد, با پیامبران بسیار (که طبق بعضى از احادیث تا چهارصد پیامبر) را دیدار کرده است( المواعظ العددیه, ص142.) و نظر صحیح این است که او پیامبر نبود, چنانکه خاطرنشان مى شود.
به عقیده بعضى چند سال قبل از تإسیس حکومت حضرت داود(ع), و به نظر بعضى ده سال پس از حکومت داود(ع) متولد شد, و عمر او تا عصر پیامبرى حضرت یونس(ع) ادامه یافت, او در عصر نبوت و حکومت حضرت داود (ع) همراه آن حضرت به جنگ جالوت رفت, و در کشتن جالوت که طاغوت آن عصر بود, شرکت داشت.
نویسنده:حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی
ـ نام او لقمان, و کنیه او ابوالاسود است ,
او در سرزمین نوبه (واقع در کشور سودان یکى از مناطق افریقا) چشم به جهان گشود.
بنابراین قیافه تیره و متمایل به سیاه داشت, و تاریخ نویسان او را به عنوان سیاه چهره با لب هاى ستبر و درشت, و قدم هاى بلند و گشاد یاد کرده اند.
پس او از نژاد مردم افریقا بود و بعضى او را از اهالى ((ایله)) که شهرى بندرى در کنار دریا, نزدیک مصر, در سرزمین فلسطین بوده دانسته اند. ( . مسعودى, مروج الذهب, ج1, ص46. )
نخستین سوال درباره لقمان
1- لقمان کیست؟
2- اهل کجاست؟
3- در چه عصر مى زیسته؟
4- آیا پیغمبر است یا نه؟ و…
پاسخ ها در پست بعد ما را همراهی کنید
نویسنده:حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی
لقمان کیست؟
یکى از حکماى راستین و بزرگ تاریخ, حضرت لقمان(ع) است که نامش در قرآن دو بار(1) با عظمت یاد شده و یک سوره قرآن (سى و یکمین سوره) به نام او است. خداوند او را در قرآن براین اساس یاد کرده که فرزندش را به ده اندرز بسیار مهم و سرنوشت ساز نصیحت کرده, و این نصایح در ضمن پنج آیه سوره لقمان ذکر شده است. (2)
مطرح شدن لقمان و حکمت هاى دهگانه او در قرآن, و یک سوره به نام او, در کتابى که جاودانى و جهانى است بیانگر آن است که خداوند مى خواهد نام لقمان و روش و نصایح حکیمانه او را در پیشانى ابدیت ثبت کرده , و تابلو قرار دهد, تا شیفتگان حق و عرفان در هر نقطه و عصرى, در پرتو آن هدایت یابند, و از فیوضات آن براى پاک سازى و به سازى بهره جویند.
1. سوره لقمان (31) آیه 12 و 13.
2 . سوره لقمان, آیات 13 و 16 و 17 و 18 و 19. (اما آیه 14 و 15 سخن خدا است, و این مطلب بیانگر اهمیت حکمت لقمان است, که خداوند سخن خود را در کنار آن قرار داده است
آنگاه که نصیحت کسی در ما اثر کرد خدا را شاکر باشیم که آتش درون ما قابل خاموش شدن است و
اگر بیجا به امری دل بسته ایم و کسی هم ما را نصیحت کرد و آنرا پذیرفتیم ، شاکر باشیم که در مسیر
علاج هستیم و اگر مطلبی را نمی دانیم و کسی ما را راهنمایی کرد ، و هم ما تحت ولایت فهممان در
آمد و برهان را به صورت مغالطه تلقی نکردیم خدا را شاکر باشیم که قابل درمان و در مسیر معرفتیم و
اگر این اینگونه نبودیم بدانیم مشمول آیه : ( و لا یزید الظالمین الا خسارا ) هستیم .
جوادی آملی ، مبادی اخلاق در قرآن ،
سعید بی ام و داشت.زمانی که داشتن پیکان یعنی داشتن بهترین ماشین،اماسعید بایک موتورداغون به مسجدمیومد تا نمازش راباجماعت بخونه!یه روز بهش گفتم:
چراباماشین به مسجدنمیای؟گفت:چطورماشین شخصی سواربشم درحالی ک خیلی هابا موتور یاپای پیاده از راه دور به مسجدمیان؟
سید سعید درس خوان زیباوپولدار بود.اهل نماز شب و زیارت عاشورابود.وقتی دیپلم را گرفت بااینکه دانشگاه بهترین رشته قبول میشد یکسره به دانشگاه جبهه رفت.
مدتهاجنگید و آخرین مسئولیتش جانشین تدارکات لشکر ثارالله بود.مردادماه سال62 ازدواج کرد.فردای روز عروسی….!!دقیقا فردای روز عروسیش به جبهه رفت..!!تادرعملیات والفجر3(آزادسازی مهران)شرکت کنه ویک هفته بعدپیکرغرق خونش راآوردند.….!!
امام خامنه ای(دامت برکاته):
حوزه علمیه باید بر سه مبنا تحرک خود را افزایش دهدند و سازماندهی و نو آوری کنند؛
مبنای اول،فقه سنتی و جواهری است،که تعبیر امام بزرگوارمان بود. …….
مبنای دوم،تزکیه ی اخلاقی است؛که اگر در افراد حوزوی نباشد ،همان مساله دزدی است که با چراغ می آید و کار را مشکلتر می کند.این قسمت مستغنی از بیان است.
مبنای سوم،آگاهی های سیاسی است.اگر شما اعلم علما باشید ولی مشکل زمانتان را نشناسید،ولی زمانتان را نشناسید،محال است بتوانید برای جامعه ی اسلامی امروز مفید واقع شوید…..
اگر اطلاع نداشته باشیم که در جبهه بندی های امروز جهان چه جایگاهی داریم ؛نمی توانیم نقش واقعی خود را ایفا کنیم.
منبع(حضرت ماه،عظیم الیاسی ؛ص311)