پیامبر اعظم (ص) میفرمایند:
ميت در قبر مانند كسی است كه در دريا غرق شده باشد، هرچه را ديد چنگ به آن ميزند، كه شايد نجات يابد.
و منتظر دعای كسی است كه به او دعا كند. از فرزند و پدر و برادر خويش.
و از دعای زندگان نورهايی مانند كوهها داخل قبور اموات ميشود.
و اين مثل هديه است كه زندگان از برای يكديگر ميفرستند.
پس چون كسی از برای ميتی استغفاری يا دعايی كرد، فرشتهای آن را بر طبقی ميگذارد و از برای ميت ميبرد و ميگويد:
اين هديهای است كه فلان برادرت يا فلان خويشت برای تو فرستاده است و آن ميت به اين سبب شاد و خوشحال ميشود.
احياءالعلوم
محمد لنسل یکی از اندیشمندان بزرگ اتریشی درباره امام خمینی (ره) و انقلاب می گوید
بی تردید انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) نه تنها تصویر تازه ای از اسلام در اروپا ارائه کرد، بلکه حتی زندگی مذهبی غیرمسلمانان را هم دگرگون ساخت؛ به عبارت دیگر امروز حتی در اروپا نیز مذهبی بودن ارزش و معنای تازه ای یافته است
این عبارت را رئیس جمهور سابق اتریش در یک سخنرانی بیان کرد که انقلاب اسلامی به تمامی افراد مذهبی اعتبار و اتکاء به نفس تازه اس ارزانی داشت
منبع
کتاب عصر امام خمینی، صفحه ۷۲
تاثیر انقلاب در دین داری مردم جهان
«روبین وود زورث کاریس»، خبرنگار آمریکایی، در تشریح جریان ملاقات خود با امام خمینی (ره) در جماران در کتاب «زیباترین تجربه من» می نویسد:
«زمانی که امام خمینی (ره) از در وارد می شد احساس کردم که از لابه لای آن گردبادی از نیروی معنوی وزیدن گرفت. گویا در ورای آن عبای قهوه ای، عمامه مشکی و ریش سفید روح زندگی جریان داشت به طوری که همه بینندگان را محو تماشای خود کرد. در آن هنگام حس کردم که با حضور او همه ما کوچک شده ایم و گویا در سالن کسی جز او باقی نمانده است.
آری او بارقه ای از نور بود که در قلب و روح همه حضار رسوخ کرده بود. او تمام معیارهایی را که گمان می کردم می توانند مرا در تعریف و ارزیابی شخصیت و مقامش یاری کنند، در هم شکست. او با حضور خود آن قدر در ما تأثیر گذارد که احساس کردم تمام روح و جسمم را فرا گرفته است.
زمانی که بر روی صندلی خود نشست، احساس کردم که نیرویی از وجودش ساطع می شود؛ نیرویی بسان یک گردباد که اگر با دقت نگاه می کردی در می یافتی که نوعی آرامش مطلق در درون آن نهفته است. چرا که امام خمینی (ره) بسیار جدی و استوار و مسلط بود.
در عین حال او را آن چنان ساکت و آرام می یافتی که گویی نیرویی ثابت و استوار در درون او جریان دارد و البته این نیرو همان چیزی است که رژیم سابق ایران را به یک باره برچید. حال آیا چنین شخصیتی می تواند یک فرد عادی باشد؟ … من تاکنون هیچ یک از مردان بزرگ را برتر از این مرد و یا نظیر او ندیده ام
کمترین چیزی که می توانم بگویم این است که گویا او یکی از انبیای گذشته است و یا این که او موسای اسلام است و آمده تا فرعون کافر را از سرزمین خود براند
پروفسور مولانا رئیس و بنیانگذار بخش ارتباطات بین المللی دانشگاه واشنگتن دی سی بیان می کنند:
«به عقیده من هیچ صدایی در قرن بیستم مثل صدای امام (ره) جهان را به لرزه درنیاوردو حضرت امام پس از جنگ جهانی اولین شخصیتی بود که به صورت جهانی طلسم سکوت را در مقابل طاغوت و ظلم شکست. اگر این طلسم شکسته نشده بود امروز شوروی زنده بود.
اخیرا که پس از بیست سال نگاهی که برای شرکت در کنفرانس بزرگ جهانی در همین رشته در دانشگاهی در آلمان شرقی رفته بودم برای اولین بار در عمر ۴۳ انجمن علوم ارتباطات، آنجا اعضای انجمن جلسه اصلی خودشان را در کلیسا تشکیل دادند، در این کلیسا کشیکی برای ما سخنرانی کرد که به قول خودش انقلاب آلمان شرقی را به شیوه حضرت امام (ره) هدایت کرده بود
واقعا جالب است که مارکسیسم ها، لیبرالیسم ها و همه ایسم ها که هرگز حاضر نبودند به مسجد و معبد بروند، انقلاب اسلامی ایران آنها را وادار کرده بود که به کلیسا بروند
نشریه آمریکایی تایم در شماره ۷ آوریل ۱۹۸۰ خود می نویسد
«انقلابی ساکت در تفکر و استدلال در حال وقوع است و خدا دارد بر می گردد
دنیایی که به سمت بی خدایی مطلق پیش می رفت، به وسیله انقلاب تغییر کرد.
در تأیید این حقیقت، نظر یکی از اندیشمندان به نام آقای دکتر همتی در سال ۷۶ را می خوانیم:
«شما اگر وضعیت بیست سال پیش اروپا، آمریکا را با حالا مقایسه کنید می بینید اصلا قابل قیاس نمی باشد. حتی هفت هشت سال پیش را که من با حالا مقایسه می کنم تفاوت بسیار است».
?ایشان اضافه می کنند:
چند سال قبل برای سمینار تعبیر فیزیکی نسبیت در لندن بودم بحث کیهانشناسی مطرح بود. یک فیزیکدان فیلسوف بلژیکی در ضمن اینکه داشت راجع به یک مدل کیهانشناسی صحبت می کرد اسمی از خدا آورد که یک فیزیکدان آمریکایی از دانشگاه_آکسفورد گفت: در کنفرانس فیزیک جایی برای آوردن اسم خدا نیست! این را من خودم شاهد بودم.
اما الان وضعیت آنچنان تغییر کرده است که:
چهار سال پیش انجمن آمریکایی پیشرفت علم که بزرگ ترین انجمن علمی آمریکاست و بسیاری از شخصیت های برجسته علمی آمریکا عضو آن هستند سمینار دوره اش را برگزار کرد.
در آن سمینار کاری که برای اولین بار کرده بودند این بود که غیر از جلسه های موازی که معمولا در رابطه با کنفرانس ها می گذارند، یکی دو جلسه هم درباره «رابطه علم و دین» قرار داده بودند. این جلسات آن چنان شلوغ بود که بقیه جلسات سمینار را تحت شعاع قرار داده بود و سر و صدای اولیای سمینار را در آورد. یعنی وضعیت این چنین تغییر کرده است یک وقتی اسم دین را آوردن در محیط های علمی و آموزشی و غیره خلاف مد بود. اما الان این طور نمی باشد
ایشان همچنین اضافه می کنند که:
بنده در سال ۹۸ در کنفرانسی بودم که در آن، دو نفر از بزرگان کیهانشناسی جهان صریحا به من گفتند که در تحقیقات سال های اخیرشان به این نتیجه رسیده اند که علم، خودکفا نیست و باید برای پاسخ بسیاری از سوالات به خدا روی آورد
یکی از مباحثی که در مورد انقلاب اسلامی مظلوم واقع شده تاثیر_انقلاب اسلامی و نقش امام در دین دار شدن مردم جهان است.
کتابی به نام «عصر امام_خمینی» در این زمینه هست که نظرات اندیشمندان بزرگ غربی درباره نقش حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی در دین دار شدن مردم را جمع آوری کرده است
در این کتاب آمده است:
پروفسور عبدالعزیز ساشاد نیا –مشاور وزارت دفاع آمریکا در امور خاورمیانه- که استاد دانشگاه ویرجینیای آمریکا است این جمله را بیان می کند: «تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) هیچ کس در آمریکا توجهی به دین نداشت اما بعد از آن یکباره رهبران دینی، حتی رهبران مسیحی و یهودی قوت گرفتند و از نیروی دین باخبر شدند. امروز ۹۰% آمریکایی ها معتقد به وجود خدا هستند و معتقدند که دین نقش بزرگی در زندگی بشر ایفا می کند.
در حال حاضر در آمریکا کلاس های ادیان شناسی شلوغ ترین کلاس هاست و تنها در دانشگاه ویرجینیا که من به تدریس دین شناسی مشغول هستم ۱۲۸ نفر به تدریس دین شناسی مشغول هستند.
با وجود اینکه دانشگاه ویرجینیا دولتی است و بر اساس قوانین آمریکا در مراکز دولتی باید سیاست و دیانت از هم جدا باشند، دانشجویان استقبال زیادی از کلاس های دینی به عمل می آورند که نشان دهنده ی تلاش جوانان جامعهی آمریکا برای گرایش به دین است».
منبع
عصر امام خمینی، نوشته میراحمد رضا حاجتی، ص ۷۳
حضرت آیت الله فاضل لنکرانی میفرمایند:
همسر محترمه امام نقل کرده اند که من ۶۲ سال با امام بزرگوار زندگی کردم و در این ۶۲ سال یک غیبت از این مرد نشنیدم.
خیلی این مطلب معجزه گونه است. حتی تا این درجه که ایشان گفته بودند که ما یک کارگری داشتیم که خیلی کاری نبود لذا آن را تبدیل به یک کارگر بهتری کردیم.
بعد از چند روز من خدمت امام گفتم که این خیلی کارگر خوبی است.
امام فرمودند: «که اگر با این جمله می خواهی به من بفهمانی که قبلی خوب نبود این یک غیبت است و من حاضر نیستم بشنوم [پا به پای آفتاب، ج۴، ص ۷۲]
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.»
پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند.
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
? ای کاش از الطاف پنهان حق سر در میآوردیم که این گونه ناسپاس خدا نباشیم.
روزي سلطان محمود به ديوانه خانه رفت، ديوانه اي زنجيري را ديد که بسيار مي خنديد.
گفت: اي ديوانه! براي چه مي خندي؟
ديوانه گفت: به تو مي خندم که به پادشاهيت مغروري و از راه راست و ادب دور هستي! محمود گفت: هيچ آرزويي داري؟
گفت: مقداري دنبه خام مي خواهم که بخورم. محمود دستور داد تا پاره اي تُرُب آوردند و به او دادند.
ديوانه تُرُب را مي خورد و سرش را تکان مي داد.
محمود با تعجب پرسيد: براي چه سرت را تکان مي دهي؟
گفت: از زماني که پادشاه شده اي، از دنبه ها چربي رفته است!
هشت نفرند که اگر مورد توهین قرار گرفتند، باید خود را سرزنش کنند
امام صادق علیه السّلام از پدرش و او از حضرت علی بن ابی طالب علیه السّلام روایت کرد که پیامبر صلّی الله علیه و آله در توصیه ای به ایشان فرمود:
ای علی! هشت نفرند که اگر مورد توهین قرار گرفتند، باید خود را سرزنش کنند:
۱. کسی که ناخوانده به مهمانی رود
۲. و کسی که به صاحب خانه فرمان دهد
۳. و کسی که از دشمنانش خیر و خوبی بخواهد
۴. و کسی که از انسان های پست، بخشش بخواهد
۵. و کسی که در صحبت خصوصی دو نفر که او را راه نداده اند، داخل شود
۶. و کسی که سلطان [عادل] را تحقیر و خوار می کند
۷. و کسی که در جمعی که شایسته او نیست، می نشیند
۸. و کسی که به کسی سخن می گوید که از او نمی شنود.
الخصال