پیامبر گرامی اسلام (ص) در سخنانی سه دسته از زنان را از فشار قبر استثنا کرده و فرمودند: سه گروه از زنان عذاب قبر ندارند و در قیامت هم با حضرت فاطمه (ع) محشور میشوند
زنی که با فقر و تنگدستی شوهر خود بسازد
زنی که با بد اخلاقی شوهر صبر و بردباری خود را از دست ندهد
زنی که مهریه خود را به شوهر ببخشد.
مواعظ العددیه
ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ علیه السلام فرمودند:
ﯾﮏ ﻣﺆﻣﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
1. ﺧﺎﻧﻪ ﻭﺳﯿﻊ
2. ﺳﻮﺍﺭﯼ ﺧﻮﺏ
3. ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ
4. ﭼﺮﺍﻍ ﭘﺮ ﻧﻮﺭ
ﺷﺨﺼﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﭼﻪ ﮐﻨﯿﻢ؟
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
این حدیث ﺑﺎطنی ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ:
1. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺧﺎنه ﻭﺳﯿﻊ؛
ﺻﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺎن گر ﺭﻭﺡ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ.
2. ﻣﺮﮐﺐ ﺧﻮﺏ، عقل ﺍﺳﺖ.
3. ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ، ﺣﯿﺎ ﺍﺳﺖ.
4. ﻭ چراغ پر نور، ﻋﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺛﻤﺮﻩی ﺁﻥ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ.
اصول کافی،
حضرت محمد(ص)فرمودند
آگاه باش که اگرهمه خلایق دست دردست هم دهندتاچیزی راقسمت توکنند.اماخدانخواهد.نمی توانند.همچنین اگربخواهندچیزی راکه قسمت توکرده ازتوبازدارند.نمی توانند.بنابراین هروقت حاجت وکمکی خواستی.ازخدابخوا.
نهج الفصاحه
وزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسدی به فقیری داد.
فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت.
فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا وقشنگ در سبد گذاشت و بازگردانید. ثروتمند شگفت زده شد و گفت: چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود،
پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آورده ای؟
فقیر گفت :
هر کس آنچه در دل دارد می بخشد!!
مردى ازامام حسن عليه السلام پرسيد: چرا سفر_مرگ براى ما ناخوشایند است و از او استقبال نمى کنيم؟! حضرت فرمودند
شما خانه آخرت را خراب کرده اید و خانه دنیا را آباد، طبیعى است که انتقال از اقامتگاه آباد به جایگاه خراب براى شما ناخوشایند است.
بحارالانوار
امام صادق علیهالسلام فرمودند
پدرم مرا به سه چيز ادب آموخت و از سه چيز نهى ام فرمود .
سه نكته ادب اين بود كه فرمود فرزندم!
هركس با دوست بد بنشيند. سالم نمى ماند
و هر كس گفتارش را كنترل نكند پشيمان مى شود
و هر كس به جايگاه هاى بد وارد شود مورد بدگمانى قرار مى گيرد
و آن سه چيز كه مرا از آن نهى فرمود
دوستى با كسى كه چشم ديدن نعمت كسى را ندارد
با كسى كه از مصيبت ديگران شاد مى شود
با سخنچين.
تحف العقول
حضرت محمد(ص)فرمودند
پنچ چیزازمصیبت های دنیاست
مرگ دوست
ازبین رفتن مال
سرزنش دشمنان
ترک علم
زن بد
نهج الفصاحه
جواب های دندان شکن
حضرت علی (علیه السلام) به کفار
کفار: خدا کیست و در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟
امام فرمود:خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هرچيزى كه وجود داشته .
كفار گفتند:
چه طور ميشود؟ !
هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده!!
امام على (علیه السلام) فرمود :
قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟
گفتند ٢
امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟
گفتند ١
امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟
گفتند هيچ
امام فرمود چطورميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد ؟؟
كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته؟!!
امام فرمود همه جا حضور دارد
وبر همه چيز مشرف است .
گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى؟!
امام فرمود :
اگر شما در مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟
كفار گفتند همه جا و از همه طرف!
امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد؟؟
كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟
چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟
امام فرمود: خداوند خودش خالق خورشيد و نور است ايا شما قدرت طوفان و باد را نديده ايد؟ باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است،در حالى كه قدرتمند است؟
خداوند خود خالق باد است.
گفتند :خدايت را برايمان توصيف كن.از چه درست شده ؟
آیا مثل آهن سخت است ؟
يا مثل آب روان ؟
ويا از گاز است و مثل دود و بخار است !؟
امام فرمود :
ايا تا به حال كنار مريضى در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد ؟
گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم .
امام فرمود : آيا بعداز مردنش هم بااو حرف زديد ؟
گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟!
امام فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم وحركت نبود؟؟
گفتند :روح،روح از بدنش خارج شد.
امام فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد.
حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟
همه سكوت كردند .
امام على (علیه السلام) فرمود: شماکه قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد؛ چطور قادر به فهم و درك ذات أقدس احديت و خداى خالق روح هستيد؟!!
ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻧﻈﺮﯼ
امام على عليه السلام فرمودند
اگر همّت والاى اصلاح مردم را در سر دارى، از خودت آغاز كن، زيرا پرداختن تو به اصلاح ديگران، در حالى كه خود فاسد باشى بزرگترين عيب است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم
اربابی یکی را کشت و زندانی شد. و حکم بر مرگ و قصاص او قاضی صادر کرد.
شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، نقیبی (حفره، تونل) به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد.
اسبی به او مهیا کرده و اسب خود سوار شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن وصیتت در زندان آماده میکردند. ارباب گفت: سپاسگزارم بدان جبران میکنم. نزدیک طلوع شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانوادهات و فرزندانت وداع میکردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم.
اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من میروم خود را تسلیم کنم. من اگر اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد. ارباب برگشت و خود را یک بار تسلیم مرگ کرد .
قرآن کریم:
هرگز نیکیهای خود را با منت باطل نکنید.