حضرت زهرا«س» می فرمایند:
سه چیز از دنیا براى من دوست داشتنى است:
➊تلاوت قرآن
➋نگاه به صورت رسول خدا
➌انفاق و كمك به نیازمندان در راه خدا
بحارالانوارج۴۳،ص۸۲
راه حلی برای گناه نکردن
جواني نزد عالمي آمد و از او پرسيد: من جوان هستم اما نميتوانم خود را از نگاه كردن به دختران منع كنم، چاره ام چيست؟ عالم كوزهاي پر از شير به او داد و به او توصيه كرد كه كوزه را به سلامت به جاي معيني ببرد و هيچ چيز از كوزه نريزد…
به يكي از طلبههايش هم گفت او را همراهي كند و اگر شير را ريخت جلوي همهي مردم او را كتك بزند. جوان نيز شير را به سلامت به مقصد رساند. و هيچ چيز از آن نريخت. وقتي عالم از او پرسيد چند دختر را در سر راهت ديدي؟ جوان جواب داد: هيچ، فقط به فكر آن بودم كه شير را نريزم كه مبادا در جلوي مردم كتك بخورم و در نزد مردم خوار وخفيف شوم.
عالم هم گفت: حكايت انسان مؤمن هم همین است مومن هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند و از حساب روز قيامت و بیآبرویی در مقابل مردم در صحرای محشر و عذاب جهنم بیم دارد
اذان نا تمام بلال حبشی
روزى ، پس از رحلت پیامبر، حضرت زهرا ع اظهار علاقه نمود که یکبار دیگر صداى مؤ ذن پدرش را بشنود. چون بلال خبردار شد، در اولین فرصت نماز، بر بام مسجد رفت و شروع به اذان گفتن کرد.
الله اکبر، الله اکبر…
مردم با شنیدن صداى بلال ، به یاد دوران حیات پیامبر افتادند و آن خاطره ها در ذهن هایشان زنده شد. سینه هاى غم آلود امت ، به یاد پیامبر،سخت به درد آمده و گریه کردند.
حضرت زهرا (ع ) نیز که به یاد روزگار پدر افتاد، گریه سر داد.
اشهد ان محمدا رسول الله
با این جمله از اذان ، مدینه غرق در شیون و ناله شد، بطورى که در مدینه چنان گریه اى کم سابقه بود.
زهراى عزیز که شدیدا متاءثر و نالان شده بود، بى تاب شد و ناله اى جانسوز سر داد و بیهوش بر زمین افتاد. به بلال گفتند: بلال خاموش باش که دختر پیامبر از دنیا رفت بلال ، که بر جان زهرا ع بیمناک شده بود، اذان را نیمه کاره رها کرد و از بام مسجد به زیر آمد چون حضرت زهرا ع به هوش آمد، فرمود: اذان را تمام کن
بلال گفت اى دختر رسول خدا، مرا معذور دار، که بر جان تو ترسناکم و مى ترسم خود را هلاک کنى
منبع
سلمان و بلال جواد محدثی
تزیین سالاد