نمازی بسیار با فضیلت
از حضرترسول صلى الله علیه و آله روایت شده است که کسى که این نماز را بجا آورد حق تعالى دعاى او را مستجاب گرداند و ثواب شصت حج ? و شصت عمره ? به او عطا فرماید
و آن نماز اینچنین است:
در هر شب از ماه رجب دو رکعت نماز بجا آورد و بخواند
در هر رکعت حمد یک مرتبه + قل یاایها الکافرون سه مرتبه + قل هو الله أحد یک مرتبه
و چون سلام دهد دستها را بلند کند و بگوید
لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ آلِهِ
و بکشد دستها را به صورت خود.
منبع
مفاتیح الجنان اعمال ماه رجب اعمال مشترکه عمل هفدهم
ماه رجب، ماه رحمت الهی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله
نقلناه من كتب العبادات عن النبي ص أنه قال إن الله تعالى نصب في السماء السابعة ملكا يقال له الداعي فإذا دخل شهر رجب ينادي [نادى] ذلك الملك كل ليلة منه إلى الصباح طوبى للذاكرين طوبى للطائعين و يقول الله تعالى أنا جليس من جالسني و مطيع من أطاعني و غافر من استغفرني الشهر شهري و العبد عبدي و الرحمة رحمتي فمن دعاني في هذا الشهر أجبته و من سألني أعطيته و من استهداني هديته و جعلت هذا الشهر حبلا بيني و بين عبادي فمن اعتصم به وصل إلي
خدای متعال در آسمان هفتم فرشته ای را قرار داده است که داعی گفته میشود هنگامی که ماه رجب آید، این فرشته، در هر شب این ماه تا صبح گوید: خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا. خدای متعال میفرماید: همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم. ماه ماه من، بنده بنده من و رحمت رحمت من است. هرکسی در این ماه من را بخواند او را اجابت میکنم و هرکس از من بخواهد به او میدهم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت میکنم. این ماه را رشته ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد به من می رسد.
?? منبع
إقبال الأعمال ط - القديمة ج۲ ص۶۲۸
در روزگار حکومت متوکل زنی ادعا کرد که زینب دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است.
آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است .
متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم.
اطرافیان گفتند: امام هادی علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: گوشت بدن فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو.
آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند.
متوکل به حضرت هادی علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید.
امام فرمود: مانعی ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش شیر بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام دست بر سر آنها می کشید
وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن.
متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات یقین پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود
متوکل به آن زن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای باطلی کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد.
متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد.
منبع
بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ شماره ۳۵ از کتاب خرائج
مرد شعبده بازی را از هند آورده بودند که کارهای خارقالعاده انجام می داد. متوکل که دوست داشت امام هادی را خجالت زده کند، به شعبده باز گفت اگر علی بن محمد را سرافکنده کنی هزار دینار خالص به تو میدهم
شعبده باز گفت دستور بده نان های سبک و نازکی بپزند و در سفره بگذارند و مرا کنار او جای بده
سفره گسترده شد. شعبدهباز کنار پشتیای که عکس شیری بر آن نقش بسته بود نشست. هنگام غذا امام هادی علیه السلام دست برد که نانی بردارد اما با شعبده آن شخص، نان از زمین به هوا بلند شد. بار دیگر امام خواست نان دیگری بردارد که آن نان هم از سفره بلند شد و همه حضار در مجلس خندیدند.
در این هنگام امام هادی علیه السلام دست خویش را به پشتی زد و به نقش شیر روی پشتی فرمود:«این مرد را بگیر.» در همان لحظه نقش شیر به صورت شیر درنده ای زنده شد و بیرون پرید و آن مرد را بلعید، آنگاه باز سر جای خودش قرار گرفت و مثل سابق به صورت نقشی درآمد. همگان متحیر شدند. امام هادی علیه السلام برخاست تا از مجلس خارج شود متوکل گفت درخواست می کنم بنشینید، و این مرد را دوباره برگردانید
امام فرمود:«سوگند به خدا دیگر او را نمیبینی، آیا میخواستی دشمنان خدا را بر اولیاء خدا مسلط می کنی؟
و از مجلس متوکل خارج شد و از آن مرد شعبده باز دیگر اثری دیده نشد.
?? منبع
بحارالانوار، ج ۵۰ ص ۱۴۶ شماره ۴۶ از خرایج
امام کاظم علیه السلام فرمود :
کسی که نمی تواند با ما (اهل بیت) دیدار کند ، باید به دیدار فقرای شیعه برود.
وسائل الشیعه ، جلد ۶ ، ص ۳۳۲
اهميت حفظ آبروي مومنين
استاد فاطمی نیا:
پسر يكي ازعلماي بزرگ تعريف ميكرد روزي به پدرم گفتم :"شما كه درياي علم هستي، اگر بنا باشد يك نصيحت كني ، چيست؟”
مي گفت پدرم سرش را مدتي پايين انداخت و فرمود: “آبروي كسي را نبر!”
عزيزان من اسلام ميخواهد آبروي افراد حفظ شود!
انقدر راحت آبروي ديگران را نبريم!
اين گناه آبرو بردن انقدر نحس است كه صاحبان آن گاهي موفق به توبه نميشوند!
سفارشات امام حسن عسگری علیه السلام
امام عسكرى عليه السلام فرمود:
عمرهاى شما رو به كاهش است، دوران شما محدود است، مرگ ناگهان فرا مى رسد، هر كه نيكى بكارد خوشى درو مى كند وهر كس زشتى بكارد، پشيمانى درو مى كند، هر كسى آنچه را كشت كند درو خواهد كرد، نه كند رو از بهره و نصيب خود عقب مى ماند و نه حريص بيش از آنچه مقدّر اوست به دست آورد، به هر كس خيرى برسد از خداست، و هر كس از شرّى حفظ شود خدا او را حفظ كرده است.
تحف العقول: 489
آثار و برکات نماز
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهواله) فرمود: نماز ستون دین است و در آن ده خصلت است:
1️⃣ زینت صورت و آبروی نمازگزار است؛
2️⃣ نور و روشنی دل است؛
3️⃣ باعث و سبب راحتی بدن است؛
4️⃣ سبب نزول رحمت است؛
5️⃣ چراغ آسمان است. جایی که نماز خوانده می شود برای آسمان ها مانند ستاره ای می درخشد.
6️⃣ سبب سنگینی عمل در ترازوی اعمال است؛
7️⃣ سبب خشنودی پروردگار است؛
8️⃣ بهای بهشت است؛
9️⃣ انس در قبر است؛
? حجاب و پرده ای از آتش جهنم است.
و کسی که نماز را به پا داشت دین را بپا داشت. و کسی که نماز را ترک کند دین را نابود کرد.
مواعظ العددیّه،ص ۲۲۴
درسی مهم از سیره و بیان امام باقر علیه السلام باید راضی به رضای الهی بود
امام باقر عليه السّلام به عيادت جابر بن عبدالله انصارى كه بيمار بود تشريف آوردند و فرمودند «حالت چگونه است؟»
عرض كرد «در حالى هستم كه پيرى را بر جوانى، و مرض را بر صحّت، و موت را بر زندگى ترجيح مى دهم
✅ حضرت فرمودند
و امّا من اين گونه نيستم؛ اگر خداى براى من پيرى بخواهد ما نيز همان را مى خواهيم، و اگر جوانى را تقدير كند ما نيز به همان رضا مى دهيم، و اگر مرض را بپسندد من نيز مى پسندم، و اگر شفا بخشد من نيز آن را مى طلبم، و اگر بميراند من همان را خواهانم، و اگر باقى بدارد من نيز طالب آن مى باشم.
زمانى كه جابر اين را از آن حضرت شنيد صورت حضرت را بوسيد و عرض كرد: «راست فرمود رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم كه:
تو فرزندى از ذريّه مرا ادراك خواهى كرد كه نام او نام من است، و شكافنده علم خواهد بود چونان كه گاو زمين را شخم مى زند.
و بدين جهت به شكافنده علوم اوّلين و آخرين موصوف گشت.»
اسرار ملکوت ج ۲ ص ۲۹۴ - ۲۹۵
عظمت مقام امامت در بیان امام محمد باقر علیه السلام
حضرت ابراهیم (علیه السلام) یکی از پیامبران بزرگ خدا بود، در آغاز از طریق بندگی خدا به مقامی رسید که خداوند او را به عنوان (بنده خود) پذیرفت، سپس او در این مسیر به درجه ای رسید که خداوند او را به عنوان پیامبر خود پذیرفت، سپس او در این مسیر به درجه ای رسید که خداوند او را به عنوان رسول خدا پذیرفت، سپس او در مسیر انجام وظیفه رسالت به درجه ای رسید که خداوند او را به عنوان خلیل خود
دوست خالص خود پذیرفت، سپس به درجه ای رسید که خداوند او را به عنوان امام مردم گردانید، وقتی که خداوند این مقامات بندگی، نبوت، خلیل بودن و رسالت را در وجود ابراهیم جمع کرد مانند این انگشتان که کنار هم هستند - به او وحی کرد که ای ابراهیم! تو را امام مردم (پنجمین مقام) گردانیدم
مقام امامت به قدری در نظر ابراهیم علیه السلام بزرگ آمد که به خدا عرض کرد پروردگار! و از فرزندان من هم؟
خداوند فرمود پیمان من (مقام امامت) به ستمکاران از فرزندان تو نمی رسد
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ أَبِي السَّفَاتِجِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلًا وَ اتَّخَذَهُ خَلِيلًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ هَذِهِ الْأَشْيَاءَ وَ قَبَضَ يَدَهُ قَالَ لَهُ- يَا إِبْرَاهِيمُ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ يَا رَبِّ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ.
منبع
اصول الکافی مجلد ۱، صفحه ۲۲۱